نمایشگاه کتابف دماسنجی که تب بالا را نشان می‌دهد

محمد مهدی داوری*

تحلیلی از یک کارشناس ارشد فرهنگی درباره زنگ‌های خطر سی‌وششمین نمایشگاه کتاب تهران


وقتی پای صحبت یکی از کارشناسان ارشد حوزه فرهنگ می‌نشینم که سال‌ها عضو شورای سیاست‌گذاری نمایشگاه کتاب بوده، حس می‌کنم دارم با پزشکی حرف می‌زنم که نبض بیمارش را گرفته و نگران است. او با نگاهی که ترکیبی از تجربه و دغدغه است، درباره آمارهای نگران‌کننده سی‌وششمین دوره نمایشگاه کتاب تهران صحبت می‌کند و از قدرت گرفتن نگاهی هشدار می‌دهد که به دنبال تضعیف نقش حاکمیت در فرهنگ است.

وقتی بزرگترین رویداد فرهنگی سال زنگ خطر می‌زند

نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران برای ما ایرانی‌ها فقط یک نمایشگاه نیست؛ این رویداد نمادی از اعتبار و هویت فرهنگی ماست. جایی که هر سال میلیون‌ها نفر با امید و اشتیاق قدم می‌گذارند. اما امسال، آمارها داستان متفاوتی تعریف می‌کنند.

این کارشناس مجرب با لحنی که در آن هم نگرانی موج می‌زند و هم امید، می‌گوید: «ما نباید خودمان را فریب دهیم. کاهش ۵۰۰ هزار جلدی فروش کتاب و افت محسوس حضور مردم، بیش از یک نوسان عادی است. این علامتی از یک بیماری عمیق‌تر در سیاست‌گذاری‌های فرهنگی کشور است.»

او با تأسف از رشد نگاهی خطرناک صحبت می‌کند که مدیریت فرهنگی را به «تسهیل‌گری صرف» تقلیل می‌دهد: «عده‌ای فکر می‌کنند کافی است زمین را آماده کنیم و بگذاریم بازار خودش کارش را بکند. این یک اشتباه بزرگ است. فرهنگ نیاز به حمایت راهبردی دارد، نه رها شدن در بازار آزاد.»

نمایشگاه کتاب؛ انتخابی فرهنگی، نه تفریح ساده

یکی از جذاب‌ترین بخش‌های صحبت‌های این کارشناس، دفاع پرشورش از هویت واقعی نمایشگاه کتاب است. او برخلاف کسانی که این رویداد را به یک «فروشگاه بزرگ» تقلیل می‌دهند، با قاطعیت می‌گوید:

«کسی که برای گردش و تفریح، نمایشگاه کتاب را انتخاب می‌کند، در واقع یک انتخاب فرهنگی کرده است. فکر کنید، در شهری مثل تهران با هزاران مکان تفریحی، یک خانواده تصمیم می‌گیرد آخر هفته‌اش را در نمایشگاه کتاب بگذراند. این خودش یک معجزه فرهنگی است!»

چشمانش برق می‌زند وقتی ادامه می‌دهد: «این جمعیت عظیم، فرصتی طلایی است که خود را در اختیار ما قرار داده. ما باید برایشان برنامه‌ریزی فرهنگی کنیم، نه اینکه بگوییم چون قصدشان خرید کتاب نیست، پس ارزش ندارند. غفلت از این فرصت، ضعف مدیریت فرهنگی ماست، نه نقص مردم.»

افسانه‌ای که باید از بین برود: «مردم کتاب نمی‌خوانند»

شاید تلخ‌ترین بخش صحبت‌های او، مواجهه با این جمله تکراری باشد که «مردم ما کتاب نمی‌خوانند». او با حالتی که ترکیبی از ناامیدی و عصبانیت است، می‌گوید:

«این جمله را هر روز می‌شنوم و هر بار دلم می‌گیرد. سال گذشته ۱۲۰ هزار عنوان کتاب در کشور منتشر شد. حتی اگر کتب ادعیه و کمک‌آموزشی را حذف کنیم، حدود ۷۰ هزار عنوان باقی می‌ماند. در نمایشگاه امسال ۳ میلیون جلد کتاب فروخته شده. حالا بگویید این کتاب‌ها را چه کسانی خریده‌اند؟ مگر مردم مریخی‌ها هستند؟»

او با لبخندی تلخ ادامه می‌دهد: «ما منطق عجیبی داریم. چرا خواندن قرآن، نهج‌البلاغه یا حتی کتب درسی که بچه‌هایمان بخش بزرگی از عمرشان را صرف آن می‌کنند، مطالعه محسوب نمی‌شود؟ ما با چه منطقی بچه‌هایمان را مجبور به کاری می‌کنیم که خودمان آن را مطالعه مفید نمی‌دانیم؟»

واقعیت کتاب کاغذی در برابر سراب دیجیتال

یکی از بحث‌های داغ این روزها، جایگزینی کتاب الکترونیک با کتاب کاغذی است. این کارشناس با ارائه آمار جهانی، خطای ادراکی رایجی را تصحیح می‌کند:

«در تمام دنیا، حتی در آمریکا که پیشرو فناوری است، گردش مالی کتاب فیزیکی همچنان با نسبت ۸۰ به ۲۰ بر کتاب الکترونیک برتری دارد. در ایران این نسبت حتی بیشتر است. پس چرا باید به بهانه توسعه فضای مجازی، از کتابفروشی‌ها و ارتباط حسی مخاطب با کتاب کاغذی غفلت کنیم؟»

او با تأکید می‌افزاید: «اینکه می‌گوییم مطالعه مردم به فضای مجازی منتقل شده، حرف دقیقی نیست. حضور مردم در فضای مجازی بیشتر شده، اما این لزوماً به معنای کتاب خواندن نیست. هر فایل PDF کتاب الکترونیک نیست!»

آمارهایی که نمی‌توان نادیده گرفت

وقتی از او می‌پرسم دلیل نگرانی‌اش چیست، با جدیت پاسخ می‌دهد: «روند کلی نمایشگاه در ۳۶ دوره رو به رشد بوده، اما نباید از علائم هشداردهنده اخیر غافل شد.»

او به دو آمار کلیدی اشاره می‌کند:

«طبق آمار رسمی قائم‌مقام نمایشگاه، امسال با وجود افزایش قابل توجه قیمت کتاب‌ها، ۵۰۰ هزار جلد کتاب کمتر از دوره قبل فروخته شده. این یک سیگنال منفی و واضح است.»

«بر اساس مشاهدات میدانی و اذعان ناشران، حضور مردم در این دوره به شکل محسوسی کمتر از دوره قبل بود. این را هر کسی که سال‌ها در نمایشگاه حضور داشته، حس کرده است.»

او همچنین با احترام اما با نگرانی از عدم حضور رهبر معظم انقلاب صحبت می‌کند: «ایشان همواره اصلی‌ترین حامی حوزه فرهنگ و کتاب بوده‌اند. حضور یا عدم حضورشان یک پیام راهبردی برای کل نظام فرهنگی کشور است. باید ببینیم چه موانعی وجود داشته و برای آینده برطرفش کنیم.»

مشکل اصلی: فقدان حرفه‌ای‌گری

وقتی از راه حل می‌پرسم، او با اشتیاق پاسخ می‌دهد: «مشکل اصلی صنعت نشر، فراتر از قیمت کاغذ و زینک، فقدان رفتار حرفه‌ای است. افتخار ما نباید به تعداد ناشران باشد، بلکه باید به کیفیت کارشان باشد.»

او با حالتی عصبانی ادامه می‌دهد: «باید از ناشری که دارای هیئت علمی است، ویراستاری دقیق دارد و برای توزیع خود برنامه دارد، حمایت کنیم. در مقابل باید با پدیده شوم ‘کتاب‌سازی’ و دزدی آثار دیگران مبارزه کنیم. حاکمیت باید از امنیت نویسنده، ناشر و مخاطب صیانت کند.»

راه حل بنیادین: بازگشت به مدرسه

جذاب‌ترین بخش صحبت‌هایش، وقتی است که از راه حل اصلی می‌گوید: «هیچ گریزی برای گسترش کتاب و کتابخوانی نداریم، مگر اینکه تمام تمرکزمان را روی کودک و نوجوان بگذاریم. و این کار بدون آموزش و پرورش غیرممکن است.»

او با انتقاد از ساختار بسته وزارت آموزش و پرورش، پیشنهادهای عملی ارائه می‌دهد:

«باید یک زنگ کتابخوانی در مدارس داشته باشیم. یک ساعت در هفته که بچه‌ها تکنیک‌های مطالعه، تندخوانی و سیر مطالعاتی را بیاموزند. این کار عملی است و هزینه خاصی ندارد.»

«هر کتابخانه عمومی باید به نزدیک‌ترین مدرسه در منطقه خود متصل شود. این طوری زیرساخت کتابخانه‌ای هزاران مدرسه تأمین می‌شود.»

امیدی که در دل نگرانی می‌تابد

در پایان صحبت‌هایمان، او با لحنی که در آن امید و نگرانی با هم آمیخته است، می‌گوید: «نمایشگاه کتاب تهران یک دماسنج دقیق برای سنجش حال فرهنگ مکتوب کشور است. آمارهای اخیر تب بالایی را نشان می‌دهد، اما هنوز دیر نشده.»

او با نگاهی امیدوار به آینده ادامه می‌دهد: «ما باید از توجیهات سطحی و تکرار افسانه‌های ناامیدکننده عبور کنیم. حمایت از رفتار حرفه‌ای در نشر، مقابله جدی با تقلب فرهنگی، و مهم‌تر از همه، سرمایه‌گذاری بلندمدت بر نسلی که در مدارس تربیت می‌شود، تنها راهی است که می‌تواند تضمین کند چراغ این بزرگترین رویداد فرهنگی کشور نه تنها خاموش نشود، بلکه سال به سال پرفروغ‌تر از قبل بتابد.»

وقتی از کنارش بلند می‌شوم، حس می‌کنم با کسی صحبت کرده‌ام که واقعاً عاشق کتاب و فرهنگ است. کسی که نگرانی‌هایش از دل دوستی و امیدهایش از ایمان به توان مردم این سرزمین نشأت می‌گیرد.


محمد مهدی داوری - فعال اجتماعی

انتهای یادداشت/

کد خبر: 1270108

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =