انقلاب رسانه‌های اجتماعی در ارتباطات عمومی و خصوصی

محمدمهدی قاسم‌پور*

به گزارش ایسکانیوز، این مقاله به بررسی نقش رسانه‌های اجتماعی در ایجاد تحول در ارتباطات عمومی و خصوصی در خاورمیانه می‌پردازد و در بستر «مطالعات رسانه‌های جدید میان‌فرهنگی» اثرات دوگانه رسانه‌های اجتماعی بر تعاملات میان‌فرهنگی، سیاست، اقتصاد، هویت، مذهب و قومیت در این منطقه را تحلیل می‌کند. نویسندگان ابتدا با مرور انقلاب وب ۲ و توسعه ابزارهایی مانند فیسبوک و توییتر، تأثیرات این پلتفرم‌ها بر مشارکت سیاسی، گسترش دیدگاه‌ها، افزایش تعاملات میان‌فرهنگی و در عین حال تقویت گفتار نفرت‌آلود و بیگانه‌هراسی را بررسی می‌کنند. سپس با تمرکز بر پیچیدگی‌های ساختاری، فرهنگی و تاریخی خاورمیانه، نقش رسانه‌های اجتماعی در بازتولید یا کاهش اختلافات قومی، مذهبی و هویتی را تحلیل کرده و فرصت‌ها و چالش‌های پژوهش در رسانه‌های اجتماعی را با تأکید بر کاربست روش‌های داده‌کاوی، دسترسی مستقیم و غیرمستقیم به کاربران و مشکلات مرتبط با هویت‌های جعلی و داده‌های نادقیق بیان می‌کنند. در نهایت، مقاله ظرفیت بالقوه رسانه‌های اجتماعی در خاورمیانه برای پژوهش، سازماندهی اعتراضات، طرح مطالبات مردمی و مطالعه مسائل حساس فرهنگی و جنسی را تبیین می‌کند.

درباره نویسندگان

دکتر احسان شاه قاسمی استاد ارتباطات در دانشگاه تهران و پژوهشگر حوزه ارتباطات میان‌فرهنگی است که مقالات و کتاب‌های او درباره ادراک مخاطبان در رسانه‌های اجتماعی منتشر شده است. از آن جمله می‌توان به مقاله ایرانیان در اذهان مردم آمریکا[1] اشاره کرد که به ادراک متقابل مخاطبان ایرانی و آمریکایی پرداخته است. از جمله تعدادی از مقالات وی در حوزه مطالعات ارتباطات بین فرهنگی منتشر شده است. او به دلیل تجربه‌های میدانی و تحلیل‌های بومی‌محور، دیدگاه انتقادی و واقع‌گرایانه به مسائل خاورمیانه دارد.

دکتر مایکل اچ. پروسر نیز از اساتید شناخته‌شده دانشگاه ویرجینیا و از پایه‌گذاران حوزه ارتباطات میان‌فرهنگی است و آثار متعددی درباره رسانه‌های اجتماعی در آسیا و آفریقا دارد. تجربه گسترده این دو پژوهشگر در تحلیل بین‌رشته‌ای رسانه‌های اجتماعی، جامعه‌شناسی و ارتباطات میان‌فرهنگی به مقاله قدرت تحلیلی ویژه‌ای بخشیده و زمینه استفاده از نظریه‌های معاصر ارتباطات در تحلیل مسائل پیچیده خاورمیانه را فراهم کرده است.

محورهای تمرکز شده

نویسندگان مقاله اثرات رسانه‌های اجتماعی را در دو بعد مثبت و منفی تبیین می‌کنند: از یک سو رسانه‌های اجتماعی فرصت بی‌سابقه‌ای برای شناخت متقابل فرهنگ‌ها و کاهش کلیشه‌های فرهنگی ایجاد کرده و امکان مشارکت گروه‌های به حاشیه رانده‌شده را در جوامع غیردموکراتیک فراهم ساخته است. مثال‌هایی مانند مشارکت در مبارزات انتخاباتی، اعتراضات مردمی و افزایش شفافیت حکمرانی از طریق ابزارهای رسانه‌های اجتماعی و تحلیل داده‌های حاصل از لایک‌ها و کامنت‌ها در فیسبوک، مصادیق روشن این اثرگذاری هستند. از سوی دیگر، نویسندگان به اثرات منفی این رسانه‌ها مانند انتشار سریع گفتارهای نفرت‌آلود، تصاویر خشونت‌آمیز (مانند استفاده داعش از رسانه‌ها)، بیگانه‌هراسی و تقویت تعصبات قومی و مذهبی اشاره می‌کنند که می‌تواند به جای کاهش تنش‌ها، موجب افزایش خشونت و سوء‌برداشت‌های فرهنگی شود. همچنین نیاز به بازنگری نظریه‌های ارتباطات میان‌فرهنگی در مواجهه با تحولات رسانه‌های جدید از دیگر بحث‌های کلیدی مقاله است.

بخش دیگری از مقاله نیز به ظرفیت‌ها و چالش‌های پژوهش در رسانه‌های اجتماعی اختصاص یافته است. نویسندگان با مرور تاریخچه مطالعات شبکه‌های اجتماعی از دهه ۱۹۳۰ و توسعه آن در دهه ۱۹۷۰، به نقش ابزارهای رسانه‌های اجتماعی جدید در تولید داده‌های ارزشمند و کم‌هزینه برای پژوهش‌های اجتماعی اشاره می‌کنند. آنان به موضوعاتی مانند خودسانسوری کاربران، تفاوت داده‌های عمومی و خصوصی، و خطر داده‌های نادرست ناشی از اکانت‌های جعلی (۸.۷ درصد کاربران فیسبوک در سال ۲۰۱۲) اشاره کرده و بهره‌برداری از کلان‌داده‌ها برای تحلیل روندهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی را تشریح می‌کنند. همچنین ضمن تأکید بر بعد اخلاقی پژوهش، مقاله به امکان دسترسی به داده‌های افراد غیرکاربر و استفاده از داده‌های میان‌فرهنگی در تحلیل روندهای منطقه خاورمیانه اشاره می‌کند و از پژوهش‌های موردی مانند رسانه‌های اجتماعی در مبارزات انتخاباتی مصر و اعتراضات پارک گزی ترکیه برای تقویت استدلال خود استفاده می‌کند.

نقاط قوت و ضعف

یکی از نقاط قوت مهم مقاله، نگاه میان‌رشته‌ای و تحلیل ساختاریافته به رسانه‌های اجتماعی با تلفیق نظریه‌های ارتباطات میان‌فرهنگی، جامعه‌شناسی، سیاست و اقتصاد است که موجب شده مقاله از سطح یک بررسی سطحی فراتر رود. ارائه مثال‌های متنوع از نقاط مختلف جهان و منطقه خاورمیانه (از داعش تا انتخابات مصر) و استناد به داده‌های عینی در حوزه مشارکت کاربران در رسانه‌های اجتماعی از دیگر قوت‌های مقاله است. همچنین پرداختن به ضرورت بازنگری نظریه‌های ارتباطات میان‌فرهنگی در بستر رسانه‌های جدید و نشان دادن فرصت‌های پژوهشی در این حوزه ارزش بالایی برای دانشجویان و پژوهشگران دارد. با این حال، ضعف مقاله در این است که تحلیل‌های آن بعضاً کلی و فاقد جزئیات عمیق آماری درباره خاورمیانه است و به‌رغم اشاره به ظرفیت‌های پژوهشی رسانه‌های اجتماعی در این منطقه، از ارائه مدل مشخص یا نتایج تجربی ملموس در مورد کشورهای خاورمیانه اجتناب کرده است.

یکی از خلاءهای مهم مقاله عدم پرداخت دقیق به روش‌های عملیاتی برای انجام پژوهش‌های میان‌فرهنگی در خاورمیانه با استفاده از رسانه‌های اجتماعی و نحوه مدیریت چالش‌های داده‌های جعلی و فیلترهای دولتی است. همچنین اگرچه مقاله به مسائل قومی، مذهبی و اقتصادی در خاورمیانه اشاره کرده است، اما تحلیل عمیق این مؤلفه‌ها در ارتباط با داده‌های رسانه‌های اجتماعی به‌صورت تطبیقی با سایر مناطق ارائه نشده است. پیشنهاد می‌شود پژوهش‌های بعدی با بهره‌گیری از روش‌های تحلیل شبکه‌های اجتماعی، کلان‌داده و هوش مصنوعی، رفتار کاربران در کشورهای مختلف خاورمیانه را در موضوعات خاص (مانند کنشگری زنان، مشارکت سیاسی و مواجهه با گفتار نفرت‌آلود) بررسی کنند و الگوهای عملی برای پژوهش‌های میدانی در این حوزه ارائه شود. همچنین تحلیل تعامل میان کاربران و تأثیر فضای آنلاین بر تغییر نگرش‌ها و رفتارهای اجتماعی می‌تواند به غنای این حوزه بیفزاید و ابعاد نظری مقاله را به جنبه‌های کاربردی نزدیک‌تر کند.

منابع:

  • Shahghasemi, Ehsan and Prosser Michael H. (2019). The Middle East: Social Media Revolution in Public and Private Communication. International Conference on Future of SOCIAL SCIENCES & HUMANITIES
  • tehran.academia. Ehsan Shahghasemi - Curriculum Vitae. Available at:: tehran.academia.edu
  • dignitypress. Michael H. Prosser. Available at:: dignitypress.org

[1] Iranians in the Minds of Americans

محمدمهدی قاسم‌پور* پژوهشگر

کد خبر: 1274050

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =