به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز؛ در میان دیوارهای کهن دانشگاه، که میبایست موتور محرک نوآوری و تفکر انتقادی باشد، زمزمهای تلخ از فرسایشی بنیادین به گوش میرسد. این روایت، داستان غلبه منطق سرمایهداری و کالایی سازی آموزش عالی بر رسالت اصلی دانشگاه است.
فرآیندی که در آن، ارزش واقعی یک استاد، نه با عمق پژوهش و تأثیر تربیتیاش، بلکه با امتیازات کمی و موقعیتهای اداری کسب شده سنجیده میشود. زهرا گویا در این گفتوگو، به تشریح این بحران میپردازد؛ بحرانی که او آن را آسیبزنندهتر از هر رویداد تاریخی دیگری برای آموزش عالی کشور میداند.
آموزش قربانی فرمولهای ارتقا
زهرا گویا، استاد بازنشسته آموزش ریاضی دانشگاه شهید بهشتی، در گفتوگو با خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، وضعیت فعلی نظام آموزش عالی کشور را به شدت مورد پرسش قرار داد. وی ساختار ارتقا اساتید و شرایط فارغالتحصیلی دکتری را که بر ارجحیت مقاله نسبت به سایر تواناییها استوار است، به موریانهای تشبیه کرد که پایههای آموزش عالی را میجود.
سرایت فرهنگ مقاله به آموزش عمومی؛ از معلم تا استاد
گویا این معضل را نه تنها مختص دانشگاه، بلکه یک مصیبت دانست که به آموزش عمومی نیز سرایت کرده است. ایشان توضیح داد: تصور و انتظار عمومی این است که خرد بیشتری در نظام آموزش عالی وجود دارد.
وی افزود: سپس گفته میشود اگر ارتقا در دانشگاه منوط به مقاله است، پس بهتر است چنین رویهای در آموزش عمومی نیز اجرا شود. نمونه این موضوع را میتوان در رتبهبندی پر مسئله معلمان مشاهده کرد.
دگرگونی چهره دانشگاه در دو دهه اخیر
این استاد دانشگاه با اشاره به شتاب وقایع در دو دهه گذشته، بیان کرد: اتفاقی که در دودهه گذشته در دانشگاههای ایران با شتاب زیادی رخ داد، عملاً چهره مؤسسات آموزش عالی را دگرگون ساخت.
وی در ادامه توضیح داد: در صورتی که از زمان تأسیس دانشگاه در ایران و جهان، تجربه تجمعی مبتنی بر خرد جمعی، به این نتیجه رسیده که آموزش، پژوهش و مدیریت و امور اجرایی، از جمله مسئولیتهای مهم اعضای هیئت علمی هستند.
گویا اظهار کرد: در موقعیت فعلی، تقریباً این دو وظیفه آموزش و اجرا با اولویتدهی به نگارش مقاله، مختل شدهاند.
وی افزود: عملاً به پژوهشی که تجلی آن مقاله تصور میشود، چنان بهایی داده شده که ناتوانی در آموزش و اجرا را پوشش میدهد؛ در نتیجه آموزش دانشگاهها رو به زوال رفته است.
تولید مقاله جایگزین پژوهش؛ افت آموزشی در همه مقاطع
استاد دانشگاه تأکید کرد که اولویتدهی بیضابطه به تولید مقاله، باعث افت آموزشی در هر سه دوره کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری شده است. او نگاه درست به پژوهش را اینگونه توصیف میکند: نوشتن مقاله، نیازمند دانش عمیق و دغدغهمندی نسبت به حل مسئلهای است که حین آموزش در ذهن دانشجو و استاد ایجاد میشود.
وی در ادامه توضیح داد: پژوهش اصیل زمانی است که استاد و دانشجو پس از رسیدن به یک راهحل در جریان آموزش، آن را در قالب مقاله چاپ کنند تا هم به عنوان خیر عمومی دیده شود و هم موجب توسعه آن رشته و آغازگر مسیر جدیدی برای علاقهمندان دیگر گردد.
گویا افزود: درحالی که این نگاه به پژوهش تغییر کرده و در آئیننامههای فعلی، تعداد مقاله بیش از اثرگذاری آن، مهم شمرده میشود. پیامد چنین نگاهی، بیتوجهی به آموزش و یادگیری است؛ در عوض یادگرفتن راه و روش تولید مقاله در اولویت قرار میگیرد.
کاهش سنوات تحصیلی ضربهای دیگر بر پیکر نحیف آموزش عالی
استاد دانشگاه، ریشه طرحهای شتابزدهای مانند کاهش سنوات تحصیلی دورههای تحصیلات تکمیلی را نیز در همین تمرکز افراطی بر مقاله دانست.
گویا عنوان کرد: این رویکرد توهمی ایجاد کرده است که میتوان با دست خالی، دانش محدود و نداشتن مسئلهای برای حل و یادگرفتن مسیرهای میانبر برای تولید و چاپ مقاله، هم ارتقای استاد را فراهم کرد و هم دانشجو را آماده دفاع ساخت.
وی افزود: این نگاه کارخانهای و سِریدوزی و تولید انبوه، فاجعهای بزرگ به بارآورده و کمیت را جایگزین کیفیت نموده است؛ علاوه بر اینها کاهش سنوات تحصیلی، یک ضربه جدی دیگر بر پیکر نحیف آموزش عالی خواهد زد.
تبدیل استادان به کارمندان پژوهشی و فقدان الگوهای تأثیرگذار
گویا با استناد به ۳۰ سال خدمت در ایران و ۸ سال در خارج از کشور، گفت: همیشه شاهد بودهام که تولید مقاله برای هر نوع ارتقایی، ضربه مهلکی را بر پیکره آموزش عالی، بالندگی اعضای هیئت علمی و دانشجویان تحصیلات تکمیلی در ایران وارد ساخته است.
وی افزود: این نگاه کمی و مقالهمحور، ضربه سنگینی به نقش و جایگاه آموزش عالی وارد ساخته و عملاً استادان را به کارمندان پژوهشی بدل کرده است. این مسئله در آموزش عمومی نیز دیده میشود؛ در رتبهبندی معلمان نیز با نگاهی صوری و تبدیل معلمان به کارمند، انرژی آنان گرفته شده و تمرکزشان از آموزش به سمت کارهایی که در ذات معلمی نیست، منحرف شده
استاد دانشگاه در ادامه با اشاره به اسطورههای دانشگاهی مانند تقی فاطمی، محسن هشترودی و فروزانفر، اظهار کرد: جامعه نیاز دارد که استادان تأثیرگذار را از زمان تأسیس دانشگاه در ایران، بشناسد و بداند که آنها چگونه شاگردپروری کردند. کدام یک از استادان تأثیرگذار، تعداد مقالاتشان عامل اثرگذاریشان بوده است؟
گویا افزود: چه تناسبی بین تعداد مقاله یک استاد برجسته با روش، منش، آموزش و سخاوتمندی وی در برخوردارکردن دانشجویان از علم و تجربه خود و ایجاد جرقههای علمی در آنان وجود دارد؟
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: بهعقیده من با این رویههای کمینگر، دانشگاههایمان را از وجود شخصیتهای فرهیخته محروم کردهایم و چیزی که در نهایت باقی خواهد ماند، افزایش تعداد مقالههای دانشگاهیان است.
رقابت جهانی با تکیه بر کمیت؛ رقابت جهانی بیمبنا
گویا بر این باور است که با این رویههای کمّینگر، دانشگاهها از وجود شخصیتهای فرهیخته محروم شدهاند و تلاش برای رقابت در رتبهبندیهای جهانی با تکیه بر کمیت مقالات را رقابتی بیمبنا، انرژیبر و مأیوسکننده خواند و گفت: انتظار داریم که با افزایش کمّیت، با رتبهبندیهای دانشگاهی درسطح جهان، رقابت کنیم.
وی افزود: این رقابتی بیمبنا، نابرابر، انرژیبر و مأیوسکننده است. اساساً چنین مقایسهای مشکلآفرین است، زیرا امکان مقایسه دو جهان متفاوت به شکلی قابل دفاع وجود ندارد.
گویا در ادامه ایراد این مقایسه را توضیح داد و گفت: برای مثال، یکی از موارد رتبهبندی دانشگاهها، تعداد دانشجویان خارجی و تعداد برندگان جایزه نوبل است.
وی افزود: این درحالی است که اکثر گلهای سر سبد دانشگاههای ایران، برای ادامه تحصیل به دانشگاههای برتر جهان میروند و آنجا افتخارآفرینی میکنند. خوب طبیعی است که این مورد، قابل مقایسه نیست.
چاپ کن یا نابود شو؛ الگویی که غرب نیز از آن خسته شده است
گویا عنوان کرد: راز بقای استادان جوان تبعیت از الگوی Publish or Perish (چاپ کن یا نابود شو) است؛ الگویی که از غرب سرایت کرده اما اکنون در همان کشورها مورد انتقاد قرار گرفته زیرا استادان را خسته کرده است.
وی افزود: البته نکته قابل تأمل این است که دانشگاههای تراز اول غرب، به این رویه چندان وابسته نیستند و بیش از آنکه تعداد مقاله را برای استخدام و ارتقا ملاک قراردهند، به کیفیت علمی و توانایی بالقوه پژوهشی وی توجه میکنند.
وقتی مدیر اجرایی، نویسنده صدها مقاله است!
گویا به تخصیص پژوهانهها بر اساس تعداد مقاله و طرح پژوهشی اشاره کرد و گفت: تخصیص پژوهانهها به نسبت تعداد مقاله و طرح پژوهشی، رقابت بر سر چاپ مقاله را بیشتر کرده است و باعث شده که در بعضی حوزهها، تعداد مقالهها بهطور شگفتانگیزی افزایش یابد.
وی با طرح یک سوال، وضعیت را تشریح نمود:استادانی هستند که هم تدریس میکنند، هم مدیر اجرایی هستند، هم موسسه غیرانتفاعی دارند و هم نامشان روی چند صد مقاله است! مگر میشود؟! چنین استادی چگونه به تدریس و تفکر عمیق میپردازد؟
استاد دانشگاه افزود: هر سال، 365 روز دارد و هر روز 24 ساعت؛ چگونه تولید تعداد زیادی مقاله برای کسی که در دهها کمیته عضویت دارد و مشاور است، ممکن میشود؟
گویا عنوان کرد: در مواردی که یک استاد تنها کمک فکری کرده یا جرقهای در ذهن شاگرد زده، مرسوم است تیم مولفان از او تشکر کنند، نه اینکه نامش به عنوان نویسنده ثبت شود.
او با تأمل پرسید: چگونه استادی که به بالاترین مرتبه مدیریتی میرسد، در زمانی کوتاه، استاد تمام میشود، تدریس میکند و چندین دانشجوی دکتری هم دارد؟ اینکه چگونه این همه با هم شدنی است، جای تأمل بسیار دارد.
امتیاز کمی، اثربخشی را نابود میکند
گویا به فرصت ناکافی اساتید برای طرحریزی برنامههای نوآورانه آموزشی اشاره کرد و گفت: اعضای هیئت علمی برای طرحریزی برنامههای نوآورانه آموزشی، فرصت کافی ندارند؛ بنابراین وزارت علوم تحقیقات و فناوری، برای جبران این کمبود و با رویکردی متمرکز، کمیتههای برنامهریزی برای طراحی درسها و برنامههای آموزشی تشکیل داده است.
وی افزود:اگر اعضای این کمیتهها از بین زبدهترین و باتجربهترین و خوشفکرترین استادان انتخاب شوند، تصمیمهای اصولیتری گرفته میشود. درحالی که تجربه موجود نشان داده که معمولاً عدهای به دلایلی که خارج از این بحث است، سالها در این کمیتهها حضور دارند تا وقتی که بازنشسته بشوند یا خودشان خسته شوند.
استاد دانشگاه با انتقاد از اینکه کمیتهها معمولاً توسط افرادی اداره میشوند که صرفاً برای کسب امتیاز ارتقا در آنها حضور دارند گفت: در جدول ارتقا برای هر عضویتی امتیازی در نظر گرفته شده است که افراد، مایل هستند به هر نحوی هم که شده، عضو اینها شوند و همین امتیازهای کمی، اثربخشی این کمیتهها را کاهش میدهد.
سم سرمایهداری در کالبد آموزش عالی؛ ترس مدیران از تصمیمگیری
گویا اظهار کرد: نگاه کمی، نشاط استادان را میکشد و مدیران را به بایگانیدار تبدیل کرده است.
فرار از خطرپذیری و تبدیل جایگاه به امتیاز
گویا در ادامه، وضعیت مدیریت دانشگاهها را ناشی از شرایط مالی نامساعد دانشگاهها و اعضای هیئت علمی دانست و گفت: وضعیت مالی دانشگاهها و اعضای هیئت علمی، نامساعد است.
وی افزود: بنابراین اعضای هیئت علمی که مسئولیتهای مدیریتی و اجرایی را در دانشگاهها به عهده میگیرند، بیش از آنکه با نگاه علمی، آموزشی و پژوهشی مدیریت کنند، به امتیازهای کمی و آییننامهای آن نظر دارند.
استاد دانشگاه بیان کرد: در واقع، جایگاههای مدیریتی اغلب برای بهرهمندی افراد و کسب امتیازهای لازم برای ارتقا بین آنها میچرخند، نه الزاماً به دلیل داشتن صلاحیت و دانش لازم برای مدیریت.
گویا عنوان کرد: چنین رویهای با ذات آموزش عالی همخوانی ندارد و بیش از آن که دانشگاه را از مدیریت و اجرای تحول آفرین بهرهمند کند، بدنه اجرایی را فربهتر میکند و به آموزش و پژوهش، ضربه میزند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: تعداد مدیران تحول آفرین اندک است. بسیاری از مدیران جسارت لازم برای خطرپذیری را ندارند و تنها به امضا و اطاعت از مقامات بالاتر بسنده میکنند که این نوع مدیریت با روح آموزش عالی در تعارض است.
گویا توضیح داد: مدیران دانشگاهی حتی برای تغییرات جزئی مانند جایگزینی آموزش حضوری با مجازی (مثلاً به دلیل آلودگی هوا)، اختیار تصمیمگیری را از دست دادهاند و منتظر فرمان از نهادهای بالادستی هستند.
باجدهی برای ارزشمند دیده شدن
یکی از انتقادات اساسی گویا به پژوهش محوری فعلی، نحوه ارزشگذاری مقالات است. وی گفت: متداولترین تعریف پژوهش، اجرای طرحی است که منجر به مقاله نگاری شود و کمتر عنایت میشود که چه کسی این مقالات را خواهد خواند یا چه تأثیری بر کشور خواهند داشت.
وی پرسید: آیا این مقالات بنیاد علمی جدیدی ایجاد میکنند یا صرفاً پلهای برای ارتقای استاد و فارغالتحصیلی دکتری هستند، آن هم با معیارهایی که بیشتر در کشورهای درحال توسعه کاربرد دارد؟
گویا به امتیازدهی بر اساس نمایه شدن در مجلات ISI یا اسکوپوس اشاره کرد و گفت: مقالههایی که در مجلههایی چاپ شدهاند که توسط آیاِسآی (ISI) یا اسکوپوس نمایه شدهاند، امتیاز بیشتری میگیرند و به ماهیت مقاله و دستاوردی که ارائه داده، توجه کمتری میشود.
وی افزود: مؤسساتی که کار نمایهسازی را انجام میدهند، ماهیتی انتفاعی دارند. به دلیل تحریمها، ما از طریق واسطه، تحریم را دور میزنیم و به واسطهها پول میدهیم تا مجلههای ما را نمایه کنند.
گویا در ادامه گفت: چه دور باطل دردناکی که باج میدهیم تا پذیرفته شویم و مجلاتمان با ارزش ارزیابی شوند. این یعنی خود خوارپنداری و لختی علمی.
وی افزود: یعنی بهجای آنکه استادان توانمندمان مقالهها را داوری کنند، با مهری که بر یک مجله پژوهشی میخورد و به مقام (ISI) یا مشابه آن ارتقا مییابد، صاحب مقاله امتیازش را میگیرد؛ فارغ از این که دستاورد مقاله برای جامعه و مخاطبش چه بوده است.
روتوش نتایج، جایگزین اصالت علمی
گویا تأکید کرد: استادی مبتنی بر منش، روش، دانش و تأثیرگذاری است، نه آموزش چگونگی تولید مقاله.
استاد دانشگاه افزایش مقالات تیمی و تصنعی شدن آن را بحرانی دانست که با مطرح شدن بحث میان رشتهایها جدیتر شده است.
گویا با ذکر یک مثال تکاندهنده، شیوه تولید انبوه مقاله را شرح داد: استادی توجه مرا جلب کرد که تعداد مقالههایش بسیار زیاد بود و مسئولیتهای سنگین اجرایی داشت.
وی افزود: بررسیها نشان داد مقالات ایشان با مشارکت اعضای خانوادهاش تولید میشود و تنها ترتیب نام نویسندگان تغییر میکند.
استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: در محتوا نیز معمولاً با کمکردن، اضافه نمودن و جابهجایی عبارتها و اندکی لعاب و رتوش بر نتایج، یک نوشته جدید استخراج میشود تا در مجلهای دیگر چاپ گردد.
نسل جدید استادان؛ مدرکدارانی که استاد پرورانده نشدهاند
این استاد دانشگاه به صراحت اعلام کرد: استادان جوان برای ایفای نقش استادی پرورش نیافتهاند؛ بلکه صرفاً مدرک دکتری گرفتهاند و گویی هر کس مدرک دارد، شایسته هیئت علمی شدن است، در حالی که استاد شدن بسیار پیچیدهتر از این حرفها است.
پیامدها: کالایی شدن آموزش و تباهی تاریخ صدساله دانشگاه
گویا در نتیجهگیری نهایی، تسلط نگاه سرمایهداری و درآمدزایی بر وزارت علوم را یکی از بدترین اشکالات کشور دانست. او پاسخ رایج که در همه جای دنیا چنین رویهای وجود دارد را نادرست خواند و تأکید کرد چنین روندی آموزش عالی را به سوی کالایی شدن سوق میدهد.
تلف شدن انرژی و نشاط
گویا بیان کرد:سال به سال فارغالتحصیلان مأیوس و سر خوردهتری تقدیم جامعه میکنیم. هنگام راه رفتن در راهروهای دانشگاه، میبینید که اعضای هیئت علمی نشاطی ندارند؛ هر یک در اتاق خود مشغول تولید مقاله هستند.
وی افزود: تاریخ صدساله آموزش عالی ایران هرگز به اندازه این دو دهه آسیب ندیده است؛ زیرا رویکرد کمیتگرای بیحاصل در ارتقا، آموزش را در مرتبه پایینتری از پژوهش قرار داده و مدیریت دانشگاهی را از نوآوری و خلاقیت تهی و به مدیریت اداری تبدیل کرده است.
استاد دانشگاه بیان کرد: زمانی کرسی استادی به معنای کلاسهای اثرگذار بود، اما اکنون تعداد استادانی که میتوانند در سرنوشت علمی دانشجویان تأثیر بگذارند، اندک شده است.
نیاز به بازتعریف شاخصهای کیفی با راهنمایی اساتید اصیل
گویا با اشاره به کتاب ارزشمند استادان و نااستادان اثر عبدالحسین آذرنگ، تأکید کرد که استاد باید منش و تأثیرگذاری داشته باشد.
استاد دانشگاه راهکار خود را اینگونه بیان کرد: ضروری است که وزارت علوم تحقیقات و فناوری، از کسانی که واقعاً استاد اثرگذار بودهاند، به عنوان نیروهای مشورتی یاری بجوید تا شاخصهای کیفی و ویژگیهای ارتقای معنادار شناسایی شوند.
گویا در مورد مهارتآموزی استادان، دخالت مستقیم قانون را ناکارآمد دانست و پیشنهاد داد: دانشگاهیان باید به جامعه پیرامون خود نگاه کنند و ببینند که در شناسایی مسائل واقعی محیط و یافتن راهحلهای عملی چه نقشی دارند.
وی در نهایت عنوان کرد: انرژی اساتید صرف کارهایی شده که در ارتقایشان تأثیر دارد، نه مسئلهیابی واقعی؛ این بزرگترین تلف شدن انرژی است که خسران آن را هم استاد و هم جامعه متحمل میشوند.
انتهای پیام/
نظر شما