به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، مراسم بزرگداشت شهدای خدمت با حضور علی بهادری جهرمی، سخنگو و دبیر هیئت دولت سیزدهم، در دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی برگزار شد.
بهادری جهرمی در این مراسم با ابراز احترام و قدردانی از مقام والای شهدای خدمت، گفت:دانشجویان عزیز و اعضای جامعه فرهیخته دانشگاه آزاد اسلامی قدردان مجاهدان عرصه خدمت هستند؛ این عزیزان، الگوهای انسانیت، اخلاق و کارآمدیاند. بنده نیز با ادای احترام ویژه به اساتید شهید، چند نکته را درباره مجاهدتهای این بزرگواران عرض میکنم.
وی با اشاره به شخصیت و ویژگیهای شهدای خدمت اظهار کرد:بیشتر صحبتها درباره شهید آیتالله رئیسی مطرح شده، اما اجازه میخواهم ابتدا به دیگر شهدای خدمت نیز ادای احترام کنم. واقعاً خداوند گلچینی از بهترینها را به نزد خود برد. از جمله هشت شهیدی که در حادثه اخیر به شهادت رسیدند، پیوند عجیبی میان زندگیشان و امام رضا (ع) وجود دارد. ایشان در روز میلاد امام رضا رئیسجمهور شدند و در همان روز، با هشت تن دیگر، به شهادت رسیدند.
وی با اشاره به شهدای کادر پرواز گفت: من پیش از این فقط وصف آنان را شنیده بودم؛ این عزیزان، جهادگرانی گمنام و همراه مقامات بودند که در پشت صحنه نظام شبانهروز خدمت کردند. مانند سنگرسازان بیسنگر، در عین گمنامی، نقشی بیبدیل داشتند. استقامت، ایثار و اخلاقمداری از ویژگیهای بارز آنان بود.
سخنگوی دولت در ادامه به شهید هاشم، امام جمعه فقید اشاره کرد و افزود: شهید آل هاشم شخصیتی مردمی، مطالبهگر، اخلاقمدار و پشتیبان مسئولان بود. در بسیاری از جلسات ملی از ایشان بهعنوان الگویی از ائمه جمعه همراه مردم یاد میشد. هیچگاه از او نشنیدیم که برای مسئولان باری ایجاد کرده باشد؛ بلکه همواره باری را از دوش آنان برداشت.
وی همچنین درباره شهید مالک رحمتی گفت: شهید رحمتی از همدورهایهای من بود؛ سه سال از من بزرگتر بود و همواره مانند برادر بزرگتر رفتار میکرد. از سال ۱۳۸۲ با ایشان آشنا بودم و ارتباط ما تا سال شهادتش ادامه داشت. او استاد حقوق، اخلاقمدار، جدی در کار و مدیر توانمندی بود. چند ماه پیش، بهعنوان استاندار آذربایجان شرقی منصوب شده بود.
بهادری جهرمی درباره یکی از خاطرات مشترک با شهید رحمتی بیان کرد: در جریان خادمی حرم امام رضا (ع)، لباسی برای خدمت تهیه نکرده بودم. شهید رحمتی بدون تردید لباس خادمی خود را به من داد. در آن عکسهایی که از خادمی من منتشر شده، نام ایشان روی لباس من دیده میشود. این تنها یک نمونه از بزرگواریهای اوست.
وی افزود: زمانی در تبریز یک دستگاه دیالیز برای بیمارستان کودکان، به دلیل مسائل گمرکی و موانع حقوقی، بیش از یک سال توقیف شده بود. شهید رحمتی با پیگیریهای شبانهروزی، بیش از ۲۰ بار تماس گرفت و نهایتاً در کمتر از یک هفته مشکل را حل کرد. این روحیه پیگیری، اخلاص و خدمت در وجود او نهادینه شده بود.
در ادامه سخنان خود، سخنگوی دولت به شهید سید مهدی موسوی نیز اشاره کرد و گفت: با شهید موسوی در دوران قوه قضاییه آشنا شدم. برخلاف تصور عمومی از محافظان، شهید موسوی فردی بسیار خوشاخلاق، باصفا و مردمدار بود. با اینکه در جایگاه محافظ بود، اما بسیاری از تصاویر خاص و منتشرشده از شهید رئیسی و سفرهای ایشان را خود او ثبت کرده بود.
بهادری جهرمی در پایان خاطرنشان کرد: تمام شهدای این حادثه، مردان میدان، مخلص، پرتلاش و خادمان واقعی مردم و اهل بیت (ع) بودند. دولت سیزدهم با افتخار از چنین مدیرانی برخوردار بود و ما امروز، وظیفه داریم یاد و راه این عزیزان را زنده نگهداریم.
وی اضافه کرد: در صحن دولت با شهید امیرعبداللهیان آشنا شدم. ایشان هم از نظر سنی در حکم پدر من بودند و هم از نظر علمی جایگاهی والا داشتند. همان جلسه اول دولت که من تازه وارد شده بودم، شهید عبداللهیان در انتهای جلسه حاضر شد. گفتوگویی کوتاه و محترمانه با یکدیگر داشتیم؛ شاید فقط در حد یک «خداقوت». با این حال، ایشان چنان با حیا و متواضع بودند که حتی از اینکه بگوییم «آقای دکتر، شما سرباز رسانهاید»، معذب میشدند و با فروتنی پاسخ میدادند: «شما استادید، ما باید یاد بگیریم.
جهرمی توضیح داد: بهواسطه تحرک بالای دیپلماسی دولت سیزدهم، شهید عبداللهیان کمتر از دو روز پیاپی در تهران حضور داشت. دائماً در سفرهای خارجی، جلسات و مأموریتها بود و طبیعتاً کمتر میتوانست در جلسات دولت شرکت کند. با اینحال، حتی در اوج مأموریتها، نیمهشب تماس میگرفت تا بابت غیبت در جلسه فردا عذرخواهی کند. یادم هست میگفت: «تو را به خدا نگو جلسه فرداست؛ من فردا سازمان ملل هستم، پسفردا عربستان، هفته بعد سوریه...» من پاسخ میدادم: «ما در جریان مأموریتها هستیم، مجوزهای شما صادر شده؛ چرا اینقدر با وسواس و تعهد، پیگیر حضور هستید؟» این میزان از ادب، تعهد و اخلاقمداری واقعاً الگوبودنی ایشان را نشان میداد.
وی ادامه داد: میخواهم به شهید سید ابراهیم رئیسی بپردازم؛ کسی که معتقدم «سید شهدای خدمت» است. برداشت من این است که چرا او «امام رضایی» بود و چرا در روز میلاد امام رضا (ع)، به مقام شهادت رسید. این همزمانی تصادفی نبود؛ اتصال و چسبندگی معنویِ عمیقی در آن نهفته است.
سخنگوی دولت سیزدهم بیان کرد: فرض کنید روزی در آستان قدس رضوی باشید، همانجا که بسیاری از ایرانیها آرزوی آن را دارند؛ جایگاهی که از نظر مادی و معنوی، بهترین وضعیت ممکن را دارد. شهید رئیسی نیز میتوانست در آن جایگاه علمی، در حوزه و کلاس و درس باقی بماند. همهچیز برایش مهیا بود: «هٰذا محراب، و هٰذا منبر». اما در اوج بحرانهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، تصمیم گرفت وارد میدان سخت انتخابات ریاستجمهوری شود. انسانی که اهل خودخواهی باشد، چنین تصمیمی نمیگیرد. شهید رئیسی اما نهتنها به خود فکر نکرد، بلکه حتی اگر ذرهای تردید داشت، با شدت و جدیت بیشتری تصمیم میگرفت.
وی خاطر نشان کرد: در سالهای ۱۳۹۶ تا ۱۴۰۰، انواع گزارشهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی وجود داشت و ایشان نیز بهخوبی از همه آنها مطلع بود. اما چون مسیر انقلاب را در خطر انحراف میدید، تشخیص داد باید از خود بگذرد. جایی برای تماشاگر بودن نبود. او اهل آن بود که خود را به آتش بزند تا مسیر انقلاب اصلاح شود، ظلم به مردم متوقف شود، و موانع خدمترسانی کنار زده شوند.
وی یادآور شد: در سال ۱۴۰۰، در حالی که ریاست قوه قضاییه را برعهده داشت، اشکهایش هنگام ترک آستان قدس نشان داد که دلش نمیخواست چنین مسئولیت سنگینی را بپذیرد؛ اما احساس تکلیف میکرد. ریاست قوه قضاییه یک جایگاه پرسشگری است؛ نه پاسخگویی. دورهای پنجساله، قابل تمدید تا ده سال. اما ریاستجمهوری، چهار ساله و همراه با رقابتهای سیاسی و پاسخگویی مستمر است.
وی در وصف شهید رییس جمهور گفت: او آمد چون دید اگر نیاید، مردم ضرر میکنند. آمد چون دید رشد اقتصادی در دهه ۹۰ تقریباً صفر بود. مردم در آستانه بریدن از انقلاب قرار گرفته بودند. آمد چون ۶۰ اقتصاددان هشدار داده بودند که اگر وضع همینگونه پیش برود، تورم ۶۰ درصدی به تورم سهرقمی تبدیل میشود. آمد چون دید کارخانهها تعطیل میشوند، کسبوکارها از بین میروند و روند مهاجرت ادامه دارد. شهید رئیسی از خود گذشت تا وسط میدان بیاید.
وی سخنان خود را با شعری از سعدی به پایان برد: بهنظرم وصفحال شهید رئیسی و همه معلمان و مجاهدان عرصه خدمت است:
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه / بشکست عهد صحبت اهل طریق را
یعنی عارفی که شبها در خانقاه خلوت میکرد، عهد خود را شکست و برای تعلیم به مدرسه آمد.
گفت آن گلیم خویش به در میبرد ز موج / زین جهت میکند که بگیرد غریق را
یعنی خودش را به دل دریا میزند، نه برای نجات خودش، بلکه برای نجات دیگری؛ برای نجات دیگری؛ برای اینکه غریقی را بگیرد.
شهید رئیسی هم دید کشور در مسیر نزول است؛ خود را به میدان آورد تا مردم را نجات دهد. امام رضا (ع) نیز وقتی میبیند کسی از خود میگذرد تا دیگران را نجات دهد، دست او را میگیرد؛ و چه مناسبتی بهتر از روز میلادش، برای چنین مقامی.
انتهای پیام/
نظر شما