گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز- در دوران جنگها، رسانه نهتنها ابزار اطلاعرسانی بلکه سلاحی راهبردی در میدان نبرد نرم بهشمار میرود. جمهوری اسلامی ایران نیز با بهرهگیری از ظرفیت رسانه ملی، یعنی سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی، در مواجهه با درگیریها و منازعات منطقهای، بهویژه جنگ اخیر با رژیم صهیونیستی، تلاش کردهاست ضمن مدیریت افکار عمومی داخلی، نقش مؤثری در جهتدهی به افکار عمومی منطقهای و جهانی ایفا کند.
سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران بهعنوان بازوی رسانهای حاکمیت، وظایفی فراتر از یک رسانه صرف را برعهده دارد. در مواقع بحرانی، از جمله جنگها یا تنشهای منطقهای، این سازمان مسئول ایجاد انسجام ملی، تقویت روحیه مقاومت، مقابله با جنگ روانی دشمن، و همچنین بازتاب روایت جمهوری اسلامی در سطح بینالمللی است.
در مواجهه با جنگهایی که جنبه ایدئولوژیک دارند ـ مانند درگیری با رژیم صهیونیستی که از نگاه جمهوری اسلامی، یک مواجهه تمدنی، دینی و استراتژیک است، صداوسیما نقشی دوچندان مییابد. این جنگ، نه صرفاً یک درگیری نظامی بلکه تقابل دو گفتمان اس؛ مقاومت در برابر اشغال، و سلطهگری مدرن مبتنی بر اشغال و تبعیض.
از مهمترین کارکردهای صداوسیما در جنگ با اسرائیل، تبیین ریشههای منازعه و تحکیم نگاه راهبردی به مسأله فلسطین است. این سازمان با پخش برنامههای مستند، گفتوگوهای کارشناسی، تحلیلهای تاریخی و پخش خطبهها و بیانات رهبر انقلاب، در صدد بوده است تا مسأله فلسطین را بهعنوان «اولویت اول جهان اسلام» و «مظلومیتی همیشگی» در ذهن مخاطب ایرانی تثبیت کند.
در جریان درگیریهای غزه، حملات رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان یا تحولات کرانه باختری، صداوسیما بهسرعت وارد میدان پوشش خبری شده و تلاش میکند روایت ایران از وقایع را برجسته سازد. این رسانه با انتخاب واژگان مشخصی چون «رژیم کودککش»، «مقاومت اسلامی»، «شهادت»، «جنایات جنگی»، و «سکوت مجامع جهانی»، چارچوب تحلیلی خود را در ذهن مخاطب تثبیت میکند.
همچنین یکی از دستاوردهای مهم صداوسیما در این عرصه، عادیسازی مفهوم حمایت از مقاومت در سطح افکار عمومی است. پخش فیلمها و سریالهایی با مضامین مقاومت، شهدای مدافع حرم و نقش فرماندهانی مانند شهید حاج قاسم سلیمانی، در خدمت تبیین ارتباط راهبردی ایران با محور مقاومت قرار دارد.
از چالشهای بزرگ در دوران جنگ، حضور رسانههای معارض، غربی و صهیونیستی است که با روایتهایی متفاوت سعی در تحریف واقعیت و تخریب چهره ایران دارند. صداوسیما در این میدان، با ساخت و پخش برنامههایی با هدف افشای تحریفها و پاسخ به جنگ روانی، نقش بازدارنده ایفا میکند.
نمونه بارز آن، تحلیل پوششهای رسانهای بیبیسی، CNN، یا الجزیره در برنامههایی همچون «بدون توقف»، «جهان آرا» و «ثریا» و... است. در این قالبها تلاش شدهاست تا مخاطب داخلی نسبت به «جنگ شناختی» و ابزارهای آن آگاه شود.
بخش دیگری از مأموریت صداوسیما در مواجهه با اسرائیل، به فعالیتهای برونمرزی این سازمان بازمیگردد. شبکههایی مانند العالم، پرستیوی، الکوثر، و هیسپانتیوی در خدمت انتقال روایت جمهوری اسلامی به مخاطبان فرامنطقهای هستند. این رسانهها، با تولید محتوا به زبانهای انگلیسی، عربی، اسپانیایی و... درصددند تا با خنثیسازی سلطه رسانهای غرب، روایت مقاومت را در سطح جهانی مطرح کنند.
بهعنوان مثال، در جریان جنگ غزه، شبکه العالم تلاش گستردهای برای پوشش میدانی جنایات اسرائیل و مقاومت گروههای فلسطینی داشت. در کنار آن، پرستیوی نیز تحلیلهای متعددی با حضور کارشناسان غربی ارائه داد که به افشای سیاستهای دوگانه آمریکا و اروپا در قبال جنایات اسرائیل میپرداخت.
همین دلایل باعث شد تا رژیم صهیونیستی در اولین روزهای حمله به خاک عزیز کشورمان یکی از مراکزی را که مورد هدف قرار داده سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی باشد تا بلکه بتواند این بازوی رسانهای کشور را دچار اختلال و نابودی کند.
باوجود تلاشهای گسترده، صداوسیما در عملکرد خود نیز با انتقاداتی روبهروست. یکی از مهمترین انتقادات، نبود تنوع در روایت و تمرکز بیش از حد بر مواضع رسمی بدون پرداختن به ابعاد انسانی، اجتماعی و چندصدایی ماجراست. بهویژه در نسل جوان، گاه احساس میشود رسانه ملی قادر به ایجاد پیوند احساسی عمیق با مخاطب نیست.
همچنین ضعف در بهرهگیری از فرمهای نوین رسانهای، کمبود گزارشهای زنده و میدانی با کیفیت جهانی، و استفاده محدود از مستندسازی خلاقانه، از دیگر چالشهاست. صداوسیما برای اثربخشی بیشتر نیازمند بازنگری در ساختار برنامهسازی، بهکارگیری نخبگان رسانهای و استفاده از تکنولوژیهای روز ارتباطی است.
در نتیجه سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران در نبرد رسانهای با اسرائیل، نقشی کلیدی و گاه تعیینکننده داشتهاست. این سازمان با تمرکز بر روایت مقاومت، تقویت گفتمان ضدصهیونیستی و ایجاد انسجام ملی، با وجود همه ایراداتی که به آن وارد است توانسته تا حدود زیادی مأموریت خود را در چارچوب جنگ شناختی ایفا کند.
با این حال، در عصر ارتباطات دیجیتال و مخاطبان چندلایه، استمرار این اثرگذاری نیازمند تحول در محتوا، ساختار و زبان رسانهای است. رسانهای که در میدان جنگ نرم میخواهد پیروز باشد، باید همانقدر که به ایدئولوژی پایبند است، درک عمیقی از تحولات رسانهای، سبک زندگی مخاطب، و نیازهای نسلهای جدید نیز داشتهباشد.
کیانوش رضایی فعال رسانه*
انتهای پیام/
نظر شما