تحول فرهنگی، یاسوج را به سمت بحران جمعیتی سوق می‌دهد

سعیده صداقت نژاد *

کاهش نرخ باروری در استان کهگیلویه و بویراحمد، و به طور مشخص در مرکز آن، شهر یاسوج، به سطوحی نگران‌کننده رسیده است که نیازمند تحلیل‌های فوری و عمیق‌تر از آمارهای صرف است. آمارهای رسمی نشان می‌دهند که نرخ جایگزینی در این منطقه به طور فزاینده‌ای فاصله گرفته است. این معضل می‌تواند با تمرکز بر ابعاد فرهنگی-اجتماعی، به بررسی چرایی این تغییر بنیادین در این منطقه بیانجامد مردم و مسولین با تمرکز بر ابعاد فرهنگی-اجتماعی، به بررسی چرایی این تغییر بنیادین در ساختار خانواده شهری می‌پردازند و استدلال می‌کنند که محرک‌های اصلی، ریشه در مدرنیزاسیون سریع و تغییر انتظارات نسلی دارند. یاسوج، به عنوان یک مرکز دانشگاهی و اداری مهم در منطقه زاگرس، شاهدگذار سریع از ساختارهای روستایی و سنتی به سبک زندگی شهری مدرن بوده است. این‌گذار، الگوهای سنتی خانواده را به چالش کشیده است؛ الگویی که در آن، فرزندآوری یک وظیفه اجتماعی و اقتصادی تلقی می‌شد. در حال حاضر، داده‌ها حاکی از افزایش خانوارهای تک‌فرزند و کاهش چشمگیر تعداد افرادی است که تصمیم به تشکیل خانواده می‌گیرند. این روند، زنگ خطری برای آینده اجتماعی و اقتصادی این شهر به صدا درآورده است.

تغییر نگرش نسبت به نقش زن و مرد در جامعه، مهم‌ترین عامل رصد شده در این تحول جمعیتی است. این تغییرات فرهنگی نه یک شبه، بلکه در طول دو دهه گذشته به تدریج در بافت شهری یاسوج نهادینه شده‌اند.
یکی از برجسته‌ترین مؤلفه‌ها، افزایش چشمگیر سطح سواد و به ویژه تحصیلات عالی در میان زنان جوان یاسوجی است. سهم زنان در ورود به دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی (اعم از دولتی و آزاد) اغلب از مردان پیشی گرفته است. این تحصیلات، نه تنها دانش فردی را افزایش داده، بلکه انتظارات آن‌ها را از محیط زندگی و نقش‌های سنتی به شدت تغییر داده است.

با توجه به اینکه زنان تحصیل‌کرده‌ تر تمایل بیشتری به ادامه تحصیلات تکمیلی دارند، «سن ازدواج» به طور محسوسی به تأخیر افتاده است. اگر در گذشته سن متوسط ازدواج برای زنان زیر ۲۰ سال بود، اکنون این سن به نزدیکی ۲۷ تا ۳۰ سالگی نزدیک شده است. تأخیر در ازدواج به طور مستقیم، پنجره زمانی باروری را برای زنان کوتاه می‌کند.

این کاهش در فرزندآوری، یک پدیده صرفاً اقتصادی نیست؛ بلکه محصول نهایی‌گذار فرهنگی عمیق از جامعه سنتی به جامعه مدرن شهری است. یاسوج از مرحله‌ای که در آن فرزند یک «سرمایه‌گذاری اجتماعی» بود، به مرحله‌ای رسیده است که فرزند یک «مصرف‌کننده منابع شخصی» تلقی می‌شود. اگر سیاست‌گذاران تنها به حمایت‌های مالی (یارانه نقدی یا وام‌های فرزندآوری) بپردازند، بدون در نظر گرفتن تغییرات عمیق در انتظارات زنان و مردان جوان از زندگی مشترک، تلاش‌ها برای اصلاح این روند ناکام خواهد ماند. ارائه پول نقد به زوجینی که اولویت اصلی آن‌ها خرید مسکن بهتر یا افزایش توان شغلی همسر است، تأثیر محدودی خواهد داشت.

تشویق دولت و نهادهای فرهنگی به ترویج و تسهیل مشارکت فعال پدران در وظایف مراقبتی، که بار سنگین تربیتی را از دوش زنان بردارد.یاسوج در آستانه ورود به مرحله‌ای از دموگرافی است که نیازمند بازنگری در ساختار خدمات شهری، آموزشی و حمایتی خود خواهد بود. این یک «انتخاب آگاهانه» فرهنگی است که ریشه در توسعه و مدرنیزاسیون دارد، نه یک «بحران تحمیلی» ناشی از فقر مطلق. مدیریت این تحول، نیازمند درک عمیق تغییر در ارزش‌ها و انتظارات نسل جدید است. عدم درک این چرخش فرهنگی، تضمین‌کننده ناکامی سیاست‌های جمعیتی در آینده خواهد بود.

سعیده صداقت نژاد _فعال رسانه

انتهای یادداشت/

کد خبر: 1287332

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =