در میان تمام میراثهای فکری و فرهنگی که میتواند یک جامعه را در برابر جنگ روایتها و هجمههای ادراکی مقاوم نگه دارد، «الگوی فاطمی در ولایتپذیری» جایگاهی بیبدیل و غیرقابل جایگزین دارد. امروز در دورانی زندگی میکنیم که جنگها با تانک و تفنگ تعیین نمیشود؛ بلکه با روایتها، عملیات روانی، بازسازی واقعیت و مهندسی ذهن مردم شکل میگیرد. دشمنان ایران سالهاست به این نتیجه رسیدهاند که شکستن جامعه ایرانی از طریق جنگ سخت ممکن نیست، اما فروپاشی ذهنی و روایی آن ـ اگر بیتبیین بماند ـ کاملاً ممکن است.
آنچه امروز از آن با عنوان جنگ نرم، نبرد ادراکات یا مهندسی افکار عمومی یاد میکنیم، چیزی فراتر از رسانه است. این جنگ بر محور مشروعیت، اعتماد عمومی و روایتهای بنیادین جامعه استوار است. درست در همین نقطه است که میراث فکری حضرت زهرا(س) به صحنه میآید؛ نه فقط به عنوان یک شخصیت تاریخی و نه صرفاً در قالب مناسک سوگواری، بلکه به عنوان یک الگوی حکمرانی، مسئولیتپذیری اجتماعی و مقاومت روایی در سختترین شرایط.
امروز جامعه ما با بیاعتمادی، ناکارآمدی برخی مدیران، ضعف مزمن در پاسخگویی و نفوذ روایتسازی دشمن مواجه است. در چنین وضعیتی، بازخوانی رفتار فاطمی فقط یک توصیه فرهنگی نیست؛ یک ضرورت امنیتی، رسانهای و حتی تمدنی است.
حضرت زهرا(س) به ما میآموزد که ولایتپذیری یعنی تشخیص جبهه حق در شرایط غبارآلود؛ یعنی تبیین، یعنی روایتسازی درست، یعنی دفاع فعال و مهمتر از همه یعنی ایستادن برای حقیقت حتی وقتی اکثریت دچار خطا شدهاند.
رهبر انقلاب نیز در امتداد همین مفهوم بارها تأکید کردهاند: بزرگترین کار حضرت زهرا(س) دفاع از حقیقت بود؛ حقیقت را باید گفت و تبیین باید کرد؛ اگر تبیین نباشد، دشمن حقیقت را وارونه نشان میدهد.
امروز دقیقاً در همین نقطه ایستادهایم. دشمن خارجی با قدرت رسانهای و عملیات روانی و دشمن داخلی با بیکفایتی، بیبصیرتی یا منفعتطلبی در کنار هم یک جبهه مشترک علیه روایت رسمی جامعه تشکیل دادهاند. ستون پنجم همیشه جاسوس نیست؛ گاهی مدیری است که نمیفهمد روایت چیست. گاهی سیاستمداری است که به جای مردم، به لبخند غرب دل میبندد.
امروز بزرگترین میدان جنگ ذهن مردم است و بزرگترین سلاح روایت درست. اما روایت درست از کجا آغاز میشود؟ از همان نقطهای که حضرت زهرا(س) ایستاد؛ جایی که حق را نه براساس هیاهو و اکثریت، بلکه براساس عقل، استدلال و بصیرت تشخیص داد.
الگوی فاطمی، یک الگوی رسانهای نیز هست. ایشان در سختترین شرایط، به جای سکوت و انفعال، از ابزارهای موجود برای تبیین استفاده کردند: خطبه، سخنرانی، گفتوگوهای چهره به چهره و روایتگری دقیق از ریشه انحرافها.
همین الگو امروز میتواند نسخه نجات روایت رسمی و سرمایه اجتماعی کشور باشد. جامعهای که تبیین نکند، اسیر شایعه میشود. مدیری که روایتسازی بلد نباشد، میدان را به دشمن واگذار میکند.
و ملتی که الگوی فاطمی را نشناسد، در گرداب رسانههای خصمانه گرفتار خواهد شد. در شرایطی که منطقه در التهاب است؛ جنگ غزه به یک جنگ روایت تبدیل شده،
عراق در کشمکشهای سیاسی و امنیتی است، افغانستان تحت حاکمیت طالبان روایتسازی رادیکال را پیش میبرد، آمریکا آشکارا از فشار ادراکی علیه ایران سخن میگوید و شبکههای رسانهای فارسیزبان شبانهروز پروژه ناامیدسازی اجرا میکنند، ما بیش از هر وقت نیازمند یک چارچوب فکری و روایی هستیم. چارچوبی که هم مشروعیت تولید کند، هم اعتماد بسازد، هم جامعه را در برابر هجوم روانی واکسینه کند.
الگوی فاطمی دقیقاً چنین چارچوبی استروایت حقیقت بدون ترس، ایستادگی بدون معامله، ولایتپذیری بدون محاسبهگری سیاسی و دفاع از هویت بدون مصلحتاندیشیهای سطحی.
امروز بازخوانی الگوی فاطمی یک ضرورت فرهنگی نیست؛ ضرورت امنیت ملی است و جامعهای که حقیقت را بفهمد، با هیچ جنگ روانی شکست نخواهد خورد.
پژوهشگر رسانه و فرهنگ
انتهای پیام/
نظر شما