به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، یکی از مهمترین چالشهای آموزش عالی در ایران، فاصله عمیق و ساختاری میان آموزش دانشگاهی و نیاز واقعی بازار کار است؛ شکافی که طی سالهای اخیر نهتنها ترمیم نشده، بلکه در بسیاری از موارد عمیقتر نیز شده است. در بخش قابلتوجهی از دانشگاههای دولتی، نظام آموزشی همچنان بر مدار آموزشهای نظری، گذر از واحدهای درسی و اخذ مدرک میچرخد؛ بیآنکه برنامهای منسجم برای مهارتآموزی، تجربه عملی یا هدایت شغلی دانشجویان تعریف شده باشد.
در این چارچوب، مأموریت دانشگاه عملاً به پایان ترمها و برگزاری مراسم فارغالتحصیلی محدود میشود. نه ارتباط پایدار و هدفمندی با صنایع وجود دارد، نه کارآموزیها نقش مؤثری در آمادهسازی دانشجو برای ورود به بازار کار ایفا میکنند و نه سازوکار مشخصی برای شناسایی استعدادها و توانمندیهای دانشجویان از ابتدای دوران تحصیل دیده میشود. نتیجه آن است که دانشجو سالها در فضای آکادمیک حضور دارد، اما با منطق و الزامات محیط واقعی کار بیگانه میماند.
در چنین ساختاری، دانشجو پس از پایان تحصیل با مدرکی در دست و آیندهای نامعلوم وارد بازاری میشود که معیارهایش با آنچه در دانشگاه آموخته، فاصلهای جدی دارد. بازار کار نه به محفوظات نظری اکتفا میکند و نه مدرک دانشگاهی را بهتنهایی تضمینکننده شایستگی میداند؛ بلکه مهارت، تجربه، انعطافپذیری و توان حل مسئله را مطالبه میکند؛ مؤلفههایی که در بسیاری از موارد، در سرفصلهای آموزشی دانشگاهی جایگاه پررنگی ندارند.
همین ناهماهنگی، دانشگاهها را به یکی از متهمان اصلی شکلگیری پدیده «بیکار تحصیلکرده» تبدیل کرده است؛ پدیدهای که پیامدهای آن فراتر از یک مسئله فردی بوده و ابعاد اجتماعی، اقتصادی و حتی روانی دارد. سرخوردگی فارغالتحصیلان، کاهش امید به آینده، مهاجرت نخبگان و اتلاف سرمایه انسانی، تنها بخشی از نتایج تداوم این شکاف میان دانشگاه و بازار کار است.
ادامه این روند نشان میدهد که بدون بازنگری جدی در مأموریت دانشگاهها و تعریف مسئولیت آنها در قبال آینده شغلی دانشجویان، نمیتوان انتظار داشت آموزش عالی نقشی مؤثر در حل بحران اشتغال ایفا کند. دانشگاهی که خود را نسبت به سرنوشت دانشجویش بیتعهد بداند، ناگزیر به نهادی مدرکمحور و کماثر در توسعه کشور تبدیل خواهد شد.
دانشگاه دولتی؛ آموزش بدون تضمین آینده شغلی
بررسی میدانی نشان میدهد که در اغلب دانشگاههای دولتی، اشتغال دانشجو نه در دوران تحصیل و نه پس از آن، بهعنوان یک اولویت نهادی تعریف نشده است. سیاستگذاریها بیشتر معطوف به جذب دانشجو، برگزاری کلاسها و عبور از تقویم آموزشی است و موضوع آینده شغلی دانشجویان، در بهترین حالت، به چند واحد کارآموزی محدود میشود که غالباً ماهیت صوری دارند و تأثیر ملموسی در توانمندسازی دانشجو ایجاد نمیکنند.
مراکز هدایت شغلی که میتوانستند نقش پل ارتباطی میان دانشجو و بازار کار را ایفا کنند، یا اساساً فعال نیستند یا به فعالیتهای محدود اداری و مشاورههای کلی بسنده میکنند. دانشجو در طول تحصیل، کمتر با این پرسش مواجه میشود که «پس از فارغالتحصیلی قرار است کجا و چگونه بهکار گرفته شود؟»؛ پرسشی که معمولاً تازه پس از دریافت مدرک، به شکلی اضطرابآور مطرح میشود.
در چنین فضایی، مسئولیت اشتغال بهطور کامل به امری فردی تقلیل پیدا میکند. دانشجو باید بهتنهایی مسیر یادگیری مهارت، ایجاد ارتباطات حرفهای و یافتن فرصت شغلی را طی کند؛ آن هم در شرایطی که نه تجربه کافی دارد و نه از حمایت نهادی دانشگاه برخوردار است. این وضعیت، نابرابریهای آموزشی و اجتماعی را نیز تشدید میکند؛ چراکه تنها دانشجویانی که از سرمایه اجتماعی یا مالی بالاتری برخوردارند، شانس بیشتری برای ورود موفق به بازار کار خواهند داشت.
دانشگاه آزاد؛ اشتغال از متن آموزش
در مقابل این وضعیت، تجربه دانشگاه آزاد اسلامی در سالهای اخیر نشان میدهد که میتوان از دوران تحصیل به اشتغال دانشجو اندیشید. حامد افشاری، معاون تحقیقات، فناوری و نوآوری دانشگاه آزاد اسلامی، با اشاره به برگزاری نمایشگاه «صدرا» میگوید: هدف اصلی این رویداد، پیوند صنعت و دانشگاه و ایجاد مسیر روشن برای اشتغال دانشجویان است؛ مسیری که به گفته او، میتواند مهمترین نیاز نسل امروز یعنی «امیدآفرینی» را محقق کند.
به گفته افشاری، در نمایشگاه صدرا، صنایع نیازهای خود را شفاف اعلام میکنند و دانشجویان نیز توانمندیها و مهارتهایشان را ارائه میدهند؛ تعاملی دوطرفه که از کارآموزی آغاز و در بسیاری موارد به جذب نیروی انسانی تماموقت منجر میشود.
وی تأکید میکند: وقتی دانشجو احساس کند آینده شغلی در دسترس است، مسیر علمی را با اطمینان بیشتری ادامه میدهد.
واقعیتهای میدانی؛ همه استانها شرایط یکسانی ندارند
البته اجرای طرحهای اشتغالمحور در همه استانها با چالشهای یکسانی همراه نیست. محمدهادی الماسی، معاون پژوهش و فناوری دانشگاه آزاد اسلامی استان گلستان، با اشاره به محدودیتهای صنعتی این استان میگوید: کوچک بودن صنایع فعال و چالشهایی مانند مسائل بیمه، اداره کار و مسئولیت دانشجو در محیط کار، موجب شده استقبال از طرح پویش محدود باشد.
با این حال، به گفته الماسی، هماکنون ۸۴۰ دانشجو در قالب ۱۸ رشته و با همکاری ۱۲ کارفرما در استان گلستان در طرح پویش فعالیت دارند و تیمهای مسئلهیاب دانشگاهی تلاش میکنند با حضور میدانی در صنایع، مسیر همکاری را هموار کنند. او معتقد است برای موفقیت این طرح در سطح کلان، حمایت قانونی و مصوبات بیندستگاهی ضروری است.
در برخی استانها، طرح «پویش مهارت و اشتغال همزمان با تحصیل» به نتایج قابل توجهی رسیده است. امین بابازاده سنگر، مسئول دانشکده مهارت و کارآفرینی دانشگاه آزاد اسلامی استان آذربایجان غربی، از آغاز این طرح با عدد صفر در سال ۱۴۰۱ خبر میدهد و میگوید: امروز بیش از ۳۰۰۰ دانشجو متقاضی حضور در این طرح هستند و حدود ۲۷۰۰ موقعیت شغلی شناسایی شده است.
به گفته وی، بیش از ۱۰۰ تفاهمنامه با صنایع مختلف منعقد شده و بسیاری از دانشجویان، حتی پیش از فارغالتحصیلی جذب بازار کار شدهاند.
بابازاده سنگر بزرگترین دستاورد این طرح را «اعتماد خانوادهها» میداند و تأکید میکند: دانشگاه باید به اشتغال و آینده دانشجو فکر کند؛ موضوعی که شهید دکتر طهرانچی بارها بر آن تأکید داشتند.
تجربه اصفهان؛ مهارت، تخصص و جذب واقعی
اکبر پیرستانی، معاون فناوری و نوآوری دانشگاه آزاد اسلامی استان اصفهان نیز با اشاره به حضور حدود ۱۵ هزار دانشجو در طرح پویش، میگوید: دانشجویان بهصورت تخصصی در رشته خود وارد محیط کار میشوند و حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد آنها پس از فارغالتحصیلی جذب بازار کار شدهاند.
وی کمبود نیروی انسانی ماهر را یکی از چالشهای اصلی صنایع میداند و معتقد است که احیای طرحهایی مانند «سرباز صنعتی» میتواند بخش بزرگی از دغدغه دانشجویان و کارفرمایان را برطرف کند.
اگر دانشگاهها بخواهند نیروی کار ماهر تربیت کنند، باید اشتغال را از حاشیه به متن آموزش بیاورند و از همان دوران تحصیل، دانشجو را با محیط واقعی کار، مهارتهای تخصصی و نیازهای بازار آشنا کنند. این امر مستلزم طراحی برنامههای کارآموزی هدفمند، ایجاد مراکز هدایت شغلی فعال، همکاری مستمر با صنایع و تعریف پروژههای عملی در طول دوره تحصیل است. در غیر این صورت، دانشگاه صرفاً محل صدور مدرک باقی میماند و نقش اصلی خود در توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور را ایفا نخواهد کرد.
تجربه دانشگاه آزاد اسلامی نمونهای روشن از تحقق این رویکرد است. این دانشگاه با اجرای طرحهایی نظیر «پویش مهارت و اشتغال همزمان با تحصیل» و برگزاری رویدادهایی مانند نمایشگاه «صدرا»، دانشجویان را از ابتدای دوران تحصیل در مسیر مهارتآموزی و اشتغال واقعی قرار داده است.
تجربه استانهای مختلف، از گلستان و اصفهان تا آذربایجان غربی، نشان میدهد که مشارکت فعال دانشگاه با صنایع و ایجاد فرصتهای عملی برای دانشجویان، میتواند نهتنها مهارتآموزی دانشجویان را تقویت کند، بلکه بخش قابل توجهی از آنها را حتی پیش از فارغالتحصیلی جذب بازار کار نماید.
به این ترتیب، تجربه دانشگاه آزاد ثابت میکند که اگر دانشگاهها با برنامهریزی هوشمند و نگاه مسئلهمحور، مسیر مهارت و اشتغال را از دوران تحصیل برای دانشجو فراهم کنند، امکان کاهش بیکاری تحصیلکرده و افزایش اثرگذاری آموزش عالی در اقتصاد کشور وجود دارد. این مسیر هرچند نیازمند همکاری مستمر با صنایع، حمایت سیاستگذاران و تغییر نگرش فرهنگی نسبت به آموزش و مهارت است، اما نتایج آن برای دانشجویان، خانوادهها و جامعه، کاملاً ملموس و امیدبخش است.
انتهای پیام/

نظر شما