به گزارش گروه علم و فناوری باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)؛ حامد طاهردوست متولد سال ۱۳۶۱ در تهران است. او تحصیلات متوسطه را در دبیرستان البرز گذراند؛ دبیرستانی که از نظر او به دلیل مدیریت خوب، معلمان با دانش بالا و امکانات آموزشی مناسبش از جمله آزمایشگاههای الکترونیک، فیزیک و شیمی یکی از بهترین مدارس ایران است و دانشآموختگان آن هماکنون از نظر علمی و موقعیتهای شغلی در جایگاه خوبی قرار دارند.
او یک سال پیش از کنکور کارشناسی، وارد فعالیتهای صنعتی شد و در شرکت پدرش «تابلوکار» که طراح و تولید کننده تابلوهای برق صنعتی جهت راهاندازی و اتوماسیون خطوط تولید کارخانهها، مراکز صنعتی و آزمایشگاهی است، مشغول به کار شد.
در دوره کارشناسی، در دانشگاه ساوه رشته مهندسی برق قبول شد و در این دوران سعی میکرد که کلاسهایش را در روزهای پنجشنبه و جمعه بگیرد تا بتواند فعالیتش را در شرکت پدرش همچنان ادامه دهد و در این راستا، پروژههای مختلفی را نیز با سازمانهای بزرگی مانند پژوهشگاه نیرو، پتروشیمی و ایران ترانسفر انجام داد.
بعد از فارغالتحصیلی به مالزی رفت و در دانشگاه فناوری مالزی رشته امنیت اطلاعات را برای دوره کارشناسی ارشد شروع کرد و با وجودی که تغییر رشته داده بود، با رتبه یک دانشجویی فارغالتحصیل شد.
بعد از اتمام دوره کارشناسی ارشد به ایران بازگشت و کار تدریس را در دانشگاه پیام نور و دانشگاههای آزاد دماوند، اسلامشهر، شهر قدس سما شروع کرد. پس از گذشت 9 ماه و برای ادامه تحصیل بار دیگر به مالزی برگشت و دکتریاش را در رشته علوم کامپیوتر در دانشگاه تکنولوژی مالزی ادامه داد. در زمان تحصیلش در یک شرکت فرانسوی فعال در زمینه تجارت الکترونیک با نام «اسمولوژی» به عنوان مشاور توسعه کسبوکار مشغول به کار شد و کار اصلیاش در آنجا آنالیز سیستمهای موجود در شرکت و ارائه راهکارهای مختلف برای پیشرفت کسبوکار بود.
بعد از گذشت یک سال به شرکت ژاپنی به نام «اوبک» پیوست و همچنین در شرکتهای مختلف دیگری از جمله شرکت «موونا»، «اولیت منیجمنت» و «نالک» در مالزی به صورت همزمان به عنوان مشاور امنیت اطلاعات، مدیر پروژه یا مشاور و مدیر تحقیق و توسعه شروع به فعالیت کرد.
در سال 2014 به همراه یکی از همکلاسیهایش در دوره کارشناسی ارشد، شرکتی را در مالزی در حوزه فناوری اطلاعات به نام «آسانور» و همچنین «گروه بازرگانی همتا» تاسیس کرد. گروه بازرگانی همتا در سالهای بعد با سرعت بسیاری توسعه پیدا کرد به حدی که در عرض چند سال چندین دپارتمان از جمله داد و ستد، مشاوره مدیریتی، تحقیق و توسعه و آکادمی همتا –بخش آموزش صنعتی - تجاری و برگزار کننده کنفرانس در این حوزه - به آن اضافه شد.
حامد طاهردوست هماکنون استاد دانشگاه کانادا وست در ونکوور است و دروسی مثل تجارت الکترونیک و روش تحقیق، مدیریت سیستمهای اطلاعاتی و بلاکچین را تدریس میکند. با این حال بیشتر فعالیت او مربوط به کار در صنعت و بخش تحقیق و توسعه شرکتها برمیگردد و در شرکتهایی مثل«پیمکو» و «ریکوتی» به عنوان مشاور تحقیق و توسعه، در شرکت «کمبریج پابلیشینگ» مشاور آموزشی، در شرکت «فیوچر انترپیونر» به عنوان مشاور استارتاپها و همچنین در شرکت OBS به عنوان مدیر تحقیق و توسعه و ساخت نرمافزار فعالیت میکند. به غیر از این، شعبه دیگری از شرکت بازرگانی همتا را در کانادا نیز تاسیس کرده و همان فعالیتها را با تمرکز روی تحقیق و توسعه ادامه میدهد.
در ادامه مصاحبه ما را با این محقق و استاد دانشگاه میخوانید:
در زندگی چه کسی الهامبخشتان بوده؟
اول از همه پدرم الهامبخش زندگیام بود که من را با محیط کسبوکار و مدیریت آشنا کرد. دوم یکی از معلمان تافلم بود. زمانی که در دوره دبیرستان دوره تافل میگذراندم، دکتر صاحبی به ما زبان درس میداد. او واقعا تاثیر بسیار مثبتی در مسیر زندگی من داشت و جزو کسانی بود که واقعا استعداد بچهها را تشخیص میداد و باعث شکوفا شدن آنها میشد. همینطور آقای اوکاوا، مدیرعامل شرکت ژاپنی اوبک، که دیدگاههای تجاری و توان رهبری او تاثیر بسزایی در شکلگیری نگرش من به مسائل مدیریتی داشته است.
مدیریت فناوری چیست و شما در این زمینه چه کارهایی انجام دادهاید؟
مهمترین مسالهای که در دنیای علم و فناوری کنونی مطرح است، این است که شرکتها سعی میکنند محصولاتی را تولید کنند که از نظر کیفیت و نوآوری بسیار پیشرفته باشند، سپس برای آن محصول تبلیغ میکنند تا آن را به فروش برسانند. اما مسالهای که این وسط شکاف ایجاد کرده است، این است که با وجودی که خیلی از محصولات تولید میشوند، تبلیغ میشوند و وارد بازار میشوند، در نهایت با شکست مواجه میشوند. دلیل این امر عدم هدفگذاری درست است.
مثلا روی محصولی پنج سال سرمایهگذاری شده، محققان و کارشناسان زیادی روی آن کار کردهاند، اما بعد از یک سال تلاش در فضای تبلیغات، اقبال عمومی پیدا نمیکند و شکست میخورد. یکی از کارهایی که در این حوزه انجام دادم، «پذیرش فناوری» است. یعنی پیش از توسعه محصول، بررسیهایی انجام دهیم تا نیاز واقعی بازار و از آن مهمتر نیاز کاربران را شناسایی و مدلسازی کنیم که بعد از تولید محصول مورد نظر با چه اقبالی روبرو خواهد شد. به این شکل هم میتوانیم پارامترهای تولیدی را پیدا کنیم و هم بزرگی، هزینه و زمان تحقق پروژه را تخمین بزنیم.
گاهی اوقات جهت فکری تولید کننده نرمافزار یا کارخانه محصول، کاملا مقابل جهت فکری نیازمندی بازار هدف و کاربران مورد نظر است. من در این سالها سعی کردم که با طراحی مدلهای مختلف نوآوری و تکنولوژی این شکاف را پر کنم تا افراد پیش از اینکه در فضای فناوری اطلاعات اپلیکیشن یا نرمافزاری تولید کنند یا کسبوکار آنلاینی را راه بیندازد، این مدلها را استفاده کنند و براساس هدف، نرخ موفقیتش را قبل از فروش محصول تخمین بزنند. این مدلها بعد از پیادهسازی هم کاربرد دارند تا با شناسایی و رفع نقاط ضعف محصول، میزان رضایتمندی مشتریان و همچنین کیفیت محصول را افزایش دهد.
معتقدم که کارخانجات و مراکز تحقیق و توسعه به این مدلها نیاز مبرم دارند تا سرمایه و زمان خود را هدر ندهند. با این کار، نه تنها پروژهها از زاویه بیزینسی مورد بررسی قرار میگیرند، بلکه از نظر فنی و علمی هم به پروژه نگاه میشود.
در زمینه روش تحقیق چه پژوهشهایی انجام دادهاید؟
در سال ۲۰۱۶، با توجه به فیدبکهایی که از محققان داشتم، متوجه یک شکاف بزرگ بین ایدههای دانشجویان و عملی کردن آنها شدم. با بررسیهای بیشتر پی به ناآگاهی برخی دانشجویان نسبت به نحوه انجام تحقیق بردم. اکثر دانشجویان هدفشان را میدانند، ایده هم دارند، طرحهای خیلی خوبی هم در سر دارند، مستعد هم هستند و اساتید خوبی هم آنها را راهنمایی میکنند، ولی نحوه رسیدن به مقصد را درست نمیدانند و در واقع روش تحقیق را نمیشناسند. به همین دلیل دیده میشود که تز فوقلیسانس یک دانشجو به جای ۶ ماه، سه سال طول میکشد.
این شد که وارد این فضا شدم و روشهای تحقیق را به زبان ساده و با جمعآوری متدهای مختلف، ولی به صورت خلاصه و در قالب چندین مقاله و کتاب گردآوری کردم تا به دانشجویان و محققان کمک کند تا مسیر تحقیقشان را پیدا کنند. این کار همچنان با اقبال بالایی مواجه شده و بیشترین ارجاع را در کارهای علمی داشته است.
در سال ۲۰۲۱ به دلیل اینکه مقالاتم ارجاعات زیادی داشته، عنوان پانزدهمین نویسنده برتر در زمینه سیستم اطلاعات را از شبکه تحقیقاتی علوم اجتماعی یاSSRN گرفتم که وابسته به انتشارات علمی الزویر است.
امنیت اطلاعات چه زمانی مهم میشود و تحقیقاتی که در این زمینه انجام دادهاید، چه بوده؟
کارهای تخصصی من در زمینه امنیت اطلاعات بیشتر در حوزه بلاکچین است و روی امنیت داده متمرکزم. معمولا انتقال داده بین فرستنده و گیرنده با نشت اطلاعات همراه است؛ به این شکل که یا به فرستنده یا گیرنده حمله سایبری میشود و یا در مسیر بین این دو دزدی اطلاعات رخ میدهد. کارهایی که من در این زمینه انجام دادهام و میدهم این است که از دزدی، گرفتن کپی از این اطلاعات و تغییر روی آنها در مسیر جابجایی جلوگیری شود.
تصور کنید که شما به یک فروشگاهی مثل والمارت رفتهاید و بدون اینکه حتی از گوشیتان استفاده کنید یک آبمیوه با یک برند خاص خریداری کردهاید و در بخش پروموشن وسایل الکترونیک یکی از گوشیها را در دست گرفتید تا تستش کنید. شما خریدهایتان را حساب میکنید و به خانه برمیگردید. زمانی که میخواهید روی تلویزیون یا گوشی ویدئویی از یوتیوب تماشا کنید، اولین تبلیغی که برایتان به نمایش درمیآید همان گوشیای است که در فروشگاه در دست گرفتید. یا زمانی که میخواهید در فیسبوک فعالیت کنید، تبلیغ آبمیوهای که از فروشگاه خریداری کردهاید، جلوی چشمانتان نمایان میشود.
جنبه مثبت این ماجرا این است که فقط از اطلاعات مربوط به برندهای مورد علاقه و همینطور موقعیت مکانی شما استفاده شده تا تبلیغات برای شما به نمایش درآید، اما جنبه منفی این است که اطلاعات دیگری از شما در کنار این اطلاعات ارسال میشود که دوست ندارید جای دیگری درز پیدا کند و کاملا شخصی است؛ مثل اطلاعات حساب بانکی و هزینه ماهانهای که دارید. این در حالی است که یک سری شرکتها وجود دارند که این اطلاعات را خریداری میکنند و به شرکتهای دیگر میفروشند. به همین دلیل است که به یکباره مثلا اکانت ۱۰ هزار نفر در یک روز هک میشود.
یکی از کارهایی که در زمینه امنیت اطلاعات با کمک بلاکچین انجام دادهام ایمن کردن مسیر انتقال این نوع دادهها و همچنین ایجاد این امکان است که به اپلیکیشنها فقط اجازه استفاده از بخشی از اطلاعاتمان را بدهیم.
در مورد کار جدیدتان هم صحبت کنید.
یک پلتفرم دانشگاهی- صنعتی را از چند سال پیش طراحی کردیم که الان چند فاز آن برای بهرهبرداری آماده است؛ نرمافزارهای استتیتین statitin و نوتیتین noteitin. این مجموعه یک مجموعه تحقیقاتی است که به درد اساتید دانشگاهها، دانشجوها و کتابخوانها و تمام کسانی میخورد که با کارهای علمی سروکار دارند. از کارهای بیسیک تحقیقاتی مثل مرور نوشتارها –که پایه نوشتن یک مقاله علمی یا تز است- تا خواندن کتابها و مقالات و انجام کارهای آماری، آنالیز داده و همچنین گرفتن نتایج نهایی را توسط این پلتفرم میتوانند انجام دهند. هماکنون در حال مذاکره برای مالکیت معنوی و همچنین جذب سرمایه هستیم و تا چند ماه دیگر بخشهایی از این پلتفرم را عرضه خواهیم کرد.
در اوقات فراغت معمولا به چه کارهایی میپردازید؟
خیلی اهل سفر هستم و تاکنون هم به بیش از ۵۰ کشور دنیا سفر کردهام. مسابقات مهم فوتبال ایران را تماشا میکنم. به غیر از این، طبیعتگردی میکنم.
چه فیلم یا کتابهایی میبینید و میخوانید و کدام یک از آنها را بیشتر از همه دوست داشتید؟
زیاد اهل فیلم و تلویزیون نیستم و شاید ماهی یک فیلم تماشا کنم. به طور کلی فیلمهایی را دوست دارم که به غیر از معناگرایی، خوشساخت هم باشد که بیننده از تماشای آن لذت ببرد. در واقع اوقات فراغت آدم را پر کند. با این حال بهترین فیلمهایی که اخیرا دیده ام، «اشکهای خورشید»، با کارگردانی آنتونی فوکوآ -یک فیلم جنگی که یک عملیات تیم نجات نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا را در قلب نیجریه به تصویر میکشد- و «دفترچه خاطرات»، ساخته نیک کاساوتیس را دوست داشتم. از بین فیلمهای ایرانی هم «سنپترزبورگ»، «بارکد» و «متری ۶ و نیم» را دوست دارم.
از کتابهایی که خواندهام و همیشه در ذهنم ماندهاند، «صد سال تنهایی»، نوشته گابریل گارسیا، «غرور و تعصب»، اثر جین آستین، «آرزوهای بزرگ»، نوشته چارلز دیکنز و کل کتابهای عزیز نسین هستند.
از نظر شما محققان ایرانی از نظر علوم و فناوری در چه سطحی هستند و چقدر با سطح جهانی فاصله دارند؟
محققان ایران در فضای نظری و پایه خیلی قوی هستند، ولی در فضای زندگی واقعی، توسعه و کاربردی خیلی عقب هستند. دلیل آن وجود یک سری محدودیتهای تکنولوژیکی است؛ به این معنا که اساتید و دانشجوها به خیلی از فناوریهای روز دسترسی ندارند.
به علاوه اینکه در دنیای صنعتی، یک جو بسته در ایران حاکم است که متاسفانه این جو ایزوله را معمولا خود افراد برای خودشان پیش میآورند. در این فضای ایزوله کار میکنند و توقع دارند که موفق شوند. در حالی که اگر از این فضا خارج شوند، تازه متوجه میشوند که چقدر از کشورهای دیگر عقبتر هستند. به طور مثال ما در ایران بهترین برنامهنویسها را داریم، اما زمانی که پای پیادهسازی عملی به میان میآید، معمولا نتیجه کارشان مطلوب نیست و ضعفهای زیادی دارد. نمونه بارز دیگر صنعت خودروسازی در ایران است که با وجود تمام تلاشها به دلیل وجود فضای کاملا بسته و همچنین نبود اصول بنیادی و فضای تحقیقاتی پویا، نتیجه مطلوبی به چشم نمیآید.
البته دانشجوها و اساتید ایرانی با محدودیت منابع مثل دسترسی به مقالات و چاپ مقالات مواجه هستند.
به غیر از این، محققان ایرانی در کارهای گروهی مشکل دارند و انعطاف کافی را برای کارهای پژوهشی تیمی ندارند. البته این چالشها در مدت کوتاهی حل میشود، چون واقعا محققان و دانشجوهای ایرانی مستعد هستند.
به نظر شما نظام آموزش عالی ایران در مقایسه با کانادا یا مالزی چه مزایا یا معایب و نقصهایی دارد؟
در ایران یک فضای مونولوگ برقرار است؛ یعنی استاد سر کلاس درس میدهد و میرود و پایان ترم از همان مباحث از دانشجوها امتحان میگیرد. در واقع همه چیز در دانشگاههای ایران نتیجهگراست و مسیر تحصیل کلا فراموش شده است. همیشه تمرکز بر آموزش است نه یادگیری. حتی در زمینه انتخاب رشته هم معمولا دانشجوها به دنبال رشتههایی هستند که صرفا درآمدزا باشند و به علاقهشان توجهی ندارند و فقط به پاس کردن واحدهای درسی و در نهایت گرفتن مدرک فکر میکنند. در واقع، تعاملی میان استاد و دانشجو وجود ندارد؛ در حالی که در مالزی فضای آموزش عالی تلطیف شده و کاملا تعاملی است. دانشجوها در سر کلاس، کاملا درگیر درس و وارد مباحث درسی میشوند و همانجا درس را یاد میگیرند.
در کانادا سیستم آموزش یک گام جلوتر است؛ به این شکل که اساتید پیش از کلاس مواد درسی را در اختیار دانشجویان قرار میدهند و به غیر از برقرار شدن تعامل بین دانشجو و استاد، فضای کار واقعی نیز اتفاق میافتد و در مورد کاربردهای آن درس در دنیای واقعی هم بحث میشود و در جلسه بعد دانشجوها موارد عینی آنها را در صنعت معرفی میکنند. به این ترتیب، دانشجوها هم به صورت تئوری و هم به صورت عملی درس را یاد میگیرند و مباحث در ذهن آنها نهادینه میشود.
همانطور که گفتم در ایران، سیستم آموزش عالی برپایه نتیجه و کمیت است در حالی که علم به صورت نتیجهگرایانه تولید نمیشود و رشد نمیکند. با این دید، استعدادها از بین میروند و شغلهای کاذب بیشماری مثل تولید پایاننامه به وجود میآید. این روند، ما را از مسیر اصلی توسعه علم و تحقیقات دور میکند.
نقطه ضعف دانشجوهای ایرانی که به کانادا برای ادامه تحصیل مهاجرت میکنند، چیست؟
به غیر از بخش کوچکی از دانشجوهای ایرانی که با تحقیق روی رشته تحصیلی که میخواهند ادامه دهند و دانشگاه و کشوری که میخواهند مهاجرت کنند، اکثریت دانشجوها بدون تحقیق و برنامهریزی و فقط صرف اینکه از کشور خارج شوند یا ادامه تحصیل بدهند، مهاجرت میکنند. این بزرگترین نقطه ضعف آنهاست. این افراد بعد از اینکه وارد سیستم نظام آموزش عالی میشوند، تازه متوجه میشوند که چه فرصتهایی را از دست دادهاند و چقدر در انتخاب رشته یا دانشگاه یا کشور اشتباه کردهاند.
موارد دیگر، پایین بودن سطح زبان انگلیسی و عدم آشنایی آنها با فرهنگ کشور هدف است که البته بعد از گذشت چند ماه یا یک سال این چالشها برطرف میشوند.
میزان حقوق شما در کانادا با ارتقای شغلی چطور تعریف میشود؟
برای پیشرفت در کانادا یک سازماندهی و سیستم وجود دارد و شما براساس وظایف و عملکردتان ارزیابی میشوید و هیچ تلاشی نادیده گرفته نمیشود. ارتقای شغلی و علمی هم با افزایش حقوق همراه است و هم تسهیل در پیشرفت در آن سازمان.
چه توصیهای به جوانان ایرانی دارید؟ در شرایط و وضعیت موجود، چه کار کنند تا پیشرفت کنند؟
کاری را انجام بدهند که دوست دارند و در این فرآیند به درآمد فکر نکنند. چون موقعیت شغلی و درآمد بعدها به دنبالشان میآید. به غیر از این توصیه میکنم که انقدر از این شاخه به آن شاخه نپرند. همین موضوع باعث شده که در ایران متخصص یک حوزه خیلی محدود باشد. یعنی جوانان همه چیز یاد گرفتهاند، ولی در یک کار تخصص لازم را ندارند و به جای اینکه در یک حوزه عمیق باشند، سطح علمی که دارند، زیاد است.
آیا ازدواج کردهاید و بچه دارید؟ آیا تحقیقات باعث میشود که به خانوادهتان لطمهای وارد شود؟ شما چطور مدیریت میکنید؟
بله ازدواج کردهام، یک دختر یک ساله دارم که اسم او همتا است. تحقیقات اصلا به زندگی من لطمه نمیزند، چون همسرم هم دکتری مدیریت کسبوکار خوانده و کارهای تحقیقاتی انجام میدهد. خیلی اوقات ما به صورت مشترک یک سری پروژه انجام میدهیم و این باعث میشود که زمان در کنار هم بودنمان خیلی خوب مدیریت شود. البته داشتن برنامهریزی هم خیلی در این زمینه مفید است.
بزرگترین شکست و موفقیتتان در زندگی چه بوده؟
از نظر من شکست زمانی معنا پیدا میکند که رقابتی بین چند نفر یا چند گروه اتفاق بیفتد. اما به شخصه بعد از اینکه در آزمون کنکور کارشناسی در ایران شرکت کردم، سعی کردم که این رقابت را همیشه با خودم داشته باشم. به همین دلیل نمیتوانم از شکستی در زندگیام نام ببرم. با این حال زمانی که در کنکور ورودی دانشگاه، دروس عربی و بینش اسلامی را با درصد کمی زدم –حتی با وجود درصدهای بالای دروس تخصصی اصلی- رتبه مورد نظر را کسب نکردم و میتوانم از این مورد به عنوان یک شکست نام ببرم.
بزرگترین موفقیتم مربوط به زمانی است که از ایران برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد خارج شدم و تغییر رشته دادم. با وجودی که تمام اطرافیان گوشزد میکردند که این کار اشتباه است، من رشتهام را از مهندسی برق به امنیت اطلاعات تغییر دادم و از پس آن برآمدم و حتی آن مقطع فارغالتحصیل شاگرد اول شدم و در ترم پایاننامه با وجود عدم سابقه در فضای تحقیقاتی، ۱۱ مقاله در زمینه امنیت اطلاعات چاپ کردم و در دانشگاه از این حیث یک رکورد زدم. به غیر از این، زمانی که از مالزی به کانادا مهاجرت کردم، سریع وارد شغلی در حوزه تحصیلیام شدم و این شانس را داشتم که هم به کار تحقیقاتیام ادامه دهم و هم در دانشگاه تدریس کنم. این موضوع برایم خیلی خوشایند بود و میتوانم از آن به عنوان یک نقطه عطف و موفقیت یاد کنم.
زمانی که در کانادا هستید، برای چه چیزی در ایران دلتان تنگ میشود؟
مطمئنا برای خانوادهام؛ برای پدر و مادر و برادرم. اگرچه دیدارهای سالانه اتفاق میافتد، ولی این دلتنگی همیشه وجود دارد و دوست دارم که لحظههای بیشتری را با آنها سپری کنم. بخصوص برای در کنار پدرم بودن و کار کردن با او خیلی دلم تنگ میشود.
همینطور برای کلهپاچههای صبح و کبابهای ناهار ایران دلتنگ میشوم.
آینده دنیای علم و فناوری را چطور تصور میکنید؟
آینده علوم فضا را در رفتن انسان به سیارههای دیگر و آینده پزشکی را در افزایش طول عمر انسان تصور میکنم. اما در فضای کاری خودم، ذهنخوانی و یکپارچهسازی چیزی است که به زودی اتفاق خواهد افتاد. در مسیر ذهنخوانی و یکپارچهسازی قابلیتهای نرمافزاری وجود دارد و به نظر میرسد که حوزه سختافزار در این روند باید پیشرفت بیشتری داشته باشد.
ذهنخوانی از طریق پیشرفتهای هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی و یکپارچهسازی از طریق اینترنت اشیاء رقم خواهند خورد. به نظرم، این یکپارچهسازی منجر به تک زبانه شدن دنیا هم خواهد شد و در آینده همه انسانها با یک زبان مشترک با هم صحبت خواهند کرد.
فرق تحقیقات در ایران با کانادا در چیست؟
تفاوت اصلی در این است که در کانادا زمانی که یک پروژه تحقیقاتی تعریف میشود، در ابتدای امر آن را ارزشسنجی میکنند. یعنی بررسی میکنند که در صورت انجام این تحقیق، آیا ماحصل آن به زمان و تلاشی که محقق یا محققان میگذارند و همچنین هزینهای که صرف میشود، میارزد یا خیر. در حالی که در ایران این ارزشسنجی اصلا وجود ندارد و تحقیقات انجام میشود صرف اینکه پژوهشی انجام شود.
تفاوت دیگر این است که تحقیقات در ایران از سر موظفی و اجبار انجام میشود نه از سر علاقه و این مساله نه تنها روی کیفیت کارهای پژوهشی تاثیر میگذارد، بلکه بعضا محققانی را میبینیم که یک کار تحقیقاتی را شروع کردهاند و با وجودی که کلی دانش در آن زمینه به دست آوردهاند، آن را رها کردهاند.
به نظر شما محققان ایرانی چطور میتوانند سطح علمی و پژوهشی خود را بالا ببرند؟
کمبود ارتباط بین فضای آکادمیک و صنعت و در واقع کاربردی نبودن پروژههای تحقیقاتی در ایران باعث میشود که کارهای پژوهشی در یک سطح خاص باقی بمانند و فقط از جنبه نظری رشد داشته باشند. در حالی که موضوع اصلی اینجاست که باید علوم نظری با مسائل صنعتی ادغام شود تا تحقیقات در صنایع کاربرد پیدا کنند.
به غیر از این، مالکیت معنوی و احترام به کارهای پژوهشی دیگران یکی دیگر از مسائلی است که محققان ایرانی باید در نظر داشته باشند. زیرا در بخشی از تحقیقات در ایران، محققان دست به کپی کردن مقالات دیگران میزنند و در نتیجه با وجود زمان و هزینهای که صرف میشود، عملا تولید علم اتفاق نمیافتد.
البته این موضوع در میانمدت نتیجه میدهد و حتی شاید در کوتاه مدت میزان تحقیقات و مقالات را پایین بیاورد، ولی به تدریج باعث بالا رفتن سطح علمی پژوهشها خواهد شد.
شما با کدام دانشگاههای ایران همکاری دارید. آیا شما در قبال این همکاریها دریافتی داشتهاید؟ هدفتان از این همکاریها چیست؟
من با دانشگاهی به صورت رسمی همکاری ندارم، بلکه خود دانشجوهای دانشگاههای مدرس، تهران و امیرکبیر مستقیما با من ارتباط میگیرند تا در تحقیقات کمکشان کنم. من هم تا جایی که در توانم باشد، آنها را راهنمایی و حمایت میکنم. در قبال آن هم هیچ دریافتی نداشتم و هدفم به اشتراکگذاری تجربهها و دانشم است.
این همکاریها به نظر شما چطور میتواند فضای ایزوله ایران را از بین ببرد؟
همیشه نگاه به مسائل از زوایای مختلف به فهم و درک موضوع کمک شایانی میکند و کارهای پژوهشی هم از این قاعده مستثنی نیستند. به علاوه اینکه آگاهی از فناوریها و دانش روز دنیا به دانشجویان ایرانی کمک خواهد کرد که سریعتر مسیر درست خود را پیدا کنند. گاهی پیش میآید که پژوهش در زمینهای در حال انجام است که پیشتر کارهای زیادی انجام شده و یا اینکه آن مبحث از دایره تحقیقی خارج شده است.
داشتن ارتباط با دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی خارج از ایران باعث خواهد شد تبادل دانش به راحتی اتفاق بیفتد، به علاوه اینکه فرصتهای مطالعاتی جدیدی برای دانشجویان مهیا مییشود.
بزرگترین آرزویتان برای خودتان و برای دنیا چیست؟
بزرگترین آرزویم این است که دخترم از لحظه لحظه زندگیاش لذت ببرد، در آرامش و آسایش زندگی کند و طعم واقعی زندگی را بچشد.
برای دنیا هم آرزویم این است که صلح و برابری حاکم شود و زمانی این اتفاق میافتد که همه انسانها یاد بگیرند که به هم احترام بگذارند.
آرزوی پدر و مادرتان برای شما چه بوده؟ آیا به آرزوی آنها رسیدهاید؟
فکر میکنم مثل هر پدر و مادر دیگری آرزویشان موفقیت من یا تحصیلات عالی یا شغل مناسب باشد. با این حال به نظرم، اگر از مهاجرتم و دور بودن از آنها فاکتور بگیریم، به آرزوهای آنها چه از نظر کاری و چه از نظر تحصیلی رسیدهام.
نظر شما