کمی شاعرانگی / آمدی، جانم به قربانت، ولی حالا چرا؟ + فیلم

در این مطلب حالا چرا؟ سروده محمد حسین بهجت تبریزی( شهریار) با اجرای مهرداد محمدپور را خواهید شنید.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، در این مطلب حالا چرا؟ سروده محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار) با اجرای مهرداد محمدپور را خواهید شنید.

آمدی، جانم به قربانت، ولی حالا چرا؟
بی‌ وفا، حالا که من افتاده‌ ام از پا چرا؟

نوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی
سنگدل، این زودتر می‌ خواستی، حالا چرا؟

عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست
من که یک امروز مهمان توام، فردا چرا؟

نازنینا، ما به ناز تو جوانی داده‌ ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن، با ما چرا؟

وه که با این عمرهای کوته بی‌ اعتبار
اینهمه غافل شدن از چون منی شیدا چرا؟

شور فرهادم به پرسش سر به زیر افکنده بود
ای لب شیرین، جواب تلخ سر بالا چرا؟

ای شب هجران که یک دم در تو چشم من نخفت
اینقدر با بخت خواب‌ آلود من لالا چرا؟

آسمان چون جمع مشتاقان پریشان می‌ کند
در شگفتم من نمی‌ پاشد ز هم دنیا چرا؟

در خزان هجر گل، ای بلبل طبع حزین
خامشی شرط وفاداری بود، غوغا چرا؟

شهریارا بی‌ حبیب خود نمی‌ کردی سفر
این سفر راه قیامت می‌ روی تنها چرا؟

انتهای پیام/

کد خبر: 1129261

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =