گروه استانی ایسکانیوز؛ حماسه های مردمی بسیاری در دل تاریخ معاصر ایران پنهان شده است یکی آنها، حماسه مردم آمل در ۶ بهمن سال ۶۰ بوده که حتی امام خمینی (ره) در وصیت نامه خود به آن اشاره کرده است.
واژه حماسه به معنی کاری دور از انتظار و خارق العاده که موجب تحولی بزرگ در جامعه می شود به کار برده میشود.
ساعت ۱۱:۳۰ شب پنجم بهمن سال ۶۰ فرمان عملیات صادر شد. عملیات آن بود که با حمله به شهر آمل و تسخیر ساختمانهای مهم شهر مانند بسیج، سپاه، فرمانداری و... شهر را در دست بگیرند.
فکرش را هم نمیکردند مردم آمل حامیشان نباشند؛ اعضای سازمان اتحادیه کمونیست که خود را سربداران جنگل و از بازماندگان قیام میرزا کوچک خان جنگلی جا میزدند و گمان میکردند که صبح فردا که خبر حملهشان در شهر بپیچد مردم به آنها میپیوندند و به این صورت پیروز میشوند. عملیات آغاز شد اما در صبح ۶ بهمن اتفاق دیگری رقم خورد. اتفاقی که نام آمل و مردم آن را تا ابد در تاریخ حک کرد.
تیراندازی تا صبح ادامه داشت به طوری که ازساعت ۴ صبح تا طلوع آفتاب صدای گلوله و تیراندازی حتی برای یک لحظه هم قطع نشد. درگیری ها هنوز ادامه داشت و جز حفظ فرمانداری کار از دست نیروهای انقلابی خارج شده بود.
ساعتی از طلوع آفتاب گذشته بود که مردم از خانه هایشان بیرون آمدند اما نه برای کمک به کمونیستها. مردم شهر که بیش از ۷ ساعت گذشته مدام صدای شلیک گلوله را شنیده بودند، صبرشان تمام شده بود. آنها قدم به قدم سنگر درست میکردند تا نیروهای انقلابی پشت آنها سنگر بگیرند و به سمت کمونیستها پیشروی کنند. یک ساعت نشده بود که به همین شکل بیش از ۱۰۰ سنگر در شهر ساخته شد.
ساعت ۱۰ صبح همه مردم شهر در صحنه مبارزه بودند. نیروهای انقلابی با کمونیستها درگیر و آتش دود آسمان شهر را سیاه کرده بود. شهر بوی باروت و خون می داد. کمی بعد نیروهای کمکی و مسلح از شهرهای اطراف به آمل آمدند و پیشروی نیروهای انقلابی در دو جبهه شرق و غرب ادامه پیدا کرد. حلقه محاصره برای کمونیستها لحظه به لحظه تنگتر میشد.
صبح روز هفتم بهمن پس از طلوع آفتاب نیروهای مسلح پاکسازی شهر را آغاز کردند و تا عصر شهر آرام شده بود.
بسیاری از مردم آمل و روستاهای اطراف از میدان ۱۷ شهریور به سمت استادیوم آمدند. مادری که فرزندش را از دست داده بود، زنی که شوهرش را، بچهای که پدرش را و مردی که زنش را خیلی ها هنوز لباس عزا تنشان بود. مردم آنهایی را که چشمانشان بسته بود و منتظر اجرای حکم بودند، خوب می شناختند.
بانگ الله اکبر مردم برای اجرای حکم اعدام جنایتکاران بلند شده بود. یکی از محکومان با ریشخند به یکی از پاسدارها گفت:«خر خودتی، نوار گذاشتهاید»! چشمانش را بازکردند. آه بلندی کشید.
تروریستهایی که خود را جنگلی جا زده بودند، فکرش را هم نمی کردند مردم آمل حامی آنها نباشند. پس از این واقعه بود که شهر آمل را به نام شهر هزار سنگر می خوانند.
یک نگاه کلی به پروژه اغتشاشات اخیر کشور بیاندازیم متوجه همان سناریو نخنما و خیال باطل میشویم. دشمنان همان اشتباه تاریخی کمونیستها را تکرار کردهاند. عوامل خارجی به خیال اینکه حمایت مردم را دارند تا جمهوری اسلامی را تغییر بدهند اغتشاش راه انداختند اما با حمایت مردم روبرو نشدند. آن ها هنوز نمیدانند سرنوشت یک قوم را فقط خود آن قوم رقم میزند.
انتهای پیام/
نظر شما