رابرت فیسک در ایندیپندنت نوشت: عبدالله یازده ساله در یک کارگاه ساختمانی کارگری می کرد و به دلیل بی احتیاطی در هنگام کار مجروح شد، او یکی از 200 هزار پناهجوی کودک سوری است که خانه و کاشانه خود را برای زنده ماندن رها کردند.کودکانی که بعضی از آن ها بیش از پنج سال ندارند، اما در مزارع ذرت و سیب زمینی لبنانمشغول کار هستند.برخی از آن ها مورد ضرب و شتم قرار می گیرند، گویی بردگانی بیش نیستند.هنگامی که این جنگ بی معنا به پایان برسد. وظیفه بازسازی وطن بر عهده این مردان و زنان آن دوران خواهد بود.اما آن ها تحصیلاتی ندارند، کودکی خود را صرف کارگری کرده اند و شب های خود را در کثیف ترین مکان های موجود در این کره خاکی به صبح رسانده اند.
به گزارش ایسکانیوز، فیسک در ادامه نوشت: عبدالله در کنار خانواده اش در یک چادر زندگی می کرد که در حین کار مجروح شد.با این حال مجروح شدن خودرا به اطلاع خانواده اش نرساند،با این تصور که از دست او عصبانی می شوند.این جا بود که مرتکب اشتباهی غیر قابل جبران شد.درست قبل از پایان هفته،به خاطر مسمومیت ناشی از میخ آلوده فرو رفته در بدنش، جان باخت.هیچ روزنامه ای خبر مرگ او را پوشش نداد و مرگ او بین پرواز گلوله های داعش و ارتش لبنان گم شد.در حال حاضر ارتش لبنان در کنار ارتش سوریه،ارتش مصر،ارتش لیبی،ارتش الجزایر و نیروهای پلیس تونس مشغول نبرد با تروریست ها است.
هنگامی که در میان چادرهای کمپ های آوارگان قدم بزنی، تنها یک فکر ذهنت را مشغول خواهد کرد: این تراژدی کی و چگونه به پایان خواهد رسید؟پدران این کودکان آواره اکثرا در سوریه هستند و مادرانشان یا بیماراند یا آبستن.خانواده های آواره به پول نیاز دارند.این کودکان روزی یک یورو در آمد دارند که به هیچ عنوان کفاف زندگی آن ها را نمی دهد.به عنوان مثال برای اجاره ماهیانه یک تلویزیون باید 6 یورو پرداخت کنند.حتی برخی از آن ها برای زندگی باید ماهیانه 60 یورو بدهند.
یکی از صاحب کاران که بسیاری از کودکان نزد او کار می کنند از این که نمی تواند به کودکان مبلغ بیشتری پرداخت کند اظهار تاسف می کند و می گوید پولش را برای اجاره تراکتور و کامیون نیاز دارد.این سوری ها زمین های لبنانی ها را اجاره می کنند و این کار از مدت ها قبل از شروع جنگ داخلی آغاز شده است.این یک سیستم بسیار فاسد است.کودکانی که اکنون به کار شبانه روزی در این مزارع و کارگاه ها مشغول هستند ، فرصتی برای آموزش ندارند و این کودکان هستند که تا چند دهه آینده باید سوریه را از نو بسازند.نکته قابل توجه این است که بیش از سی درصد این کودکان هیچ گاه طعم آینده و جوانی را نخواهند چشید.
با این حال هنوز امید به طور کامل نمرده است.موسسه ای لبنانی به نام "ماورا" که به همکاری با یونیسف و سازمان کار مشغول است.اقدام به تاسیس مدارس در این کمپ ها کرده است.او تمام تلاش خود را معطوف آموزش این کودکان کرده است و گاهی با دعوا با صاحب کاران سعی می کند از ساعات کاری این کودکان بکاهد تا آن ها فرصتی برای حضور در مدرسه داشته باشند.
هنگامی که از این کمپ ها دیدن می کردم، با هر کودکی که صحبت کردم، هیچ کدام خواهان کار نبودند.برخی از آن ها از شهر کوبانی آمده بودند و داستان های بسیاری از خون و آتش از دیار خود نقل کردند. ماریا رییس موسسه "ماورا" می گوید: مدارس ما به کودکان امید به زندگی می بخشند.نقاشی های این کودکان در طول زمان دچار تغییر شده است.آن هنگام که آمدند اجسادی غرق در خون را می کشیدند که سر هایشان از تن جدا شده بود و از درخت آویزان بود.امروز اما درخت هایی می کشند که میوه داده اند کودکان زیر سایه ان ها به رقص مشغول اند.مدرسه مهمترین اولویت است.شهر ها نابود می شوند، اما ما نمی توانیم اجازه دهیم که نسل ها از بین بروند.یونیسف پول مورد نیاز برای اداره مدارس را می دهد.
یکی از مقامات یونیسف برای من گفت که چگونه خانواده های سوری تمام پس انداز ها و پول های خود را خرج کردند:وقتی که آن ها آمدند،نخست برای خود خانه اجاره کردند،پس از این که پولشان کاهش یافت،وسایل خود را در یک اتاق جا دادند.هنگامی که اوضاع بدتر شد، یک اتاق را با چند خانواده دیگر نیز سهیم شدند.پس از آن به زندگی در چادر روی آوردند.اکنون بیش از یک میلیون و 200 هراز سوری به صورت قانونی در لبنان زندگی می کنند.می توان گفت از هر سه نفر در این کشور، یک نفر سوری است.
این کودکان هم باید کار کنند و هم درس بخوانند.این گونه می توانند مهارت کسب کنند .بازسازی سوریه به افراد ماهر نیاز خواهد داشت.برخی از این کودکان 12 تا 14 ساعت در روز کار می کنند و ساعت کار آن ها باید کاهش یابد.اگر نمی توانند درس بخوانند،لااقل باید سلامتشان تضمین شود.
این کمپ ها به طور دایم از ترس جنگ در حال نقل مکان هستند.آن هنگام که نبرد ارتش سوریه و حزب الله با جبهه النصره در شمال آغاز شد،این کمپ ها به سوی جنوب حرکت کردند.زمانی که درگیری ها در قصیر بالا گرفت، آن ها دوباره شروع به نقل مکان کردند.سوری ها با یک مشکل دیگر نیز دست به گریبان هستند.حتی در هنگام مرگ نیز آرامش ندارند و نمی توانند در خاک لبنان آرام بگیرند.از آن جایی که لبنان یک کشور چند قومیتی است،قبرستان های این کشور نیز دارای قسمت های جداگانه ای هستند.لبنانی ها عمدتا به سوری هایی که از فرط بیماری یا کهولت سن جان می دهند، اجازه دفن شدن را نمی دهند.
کد خبر: 125872