۱۲ اردیبهشت هر سال، روز معلم است. روزی که در تقویم رسمی ثبت شده تا به ما یادآوری کند که قدردان کسانی باشیم که چراغ یادگیری را در مسیر زندگیمان روشن کردهاند. اما برای من، این روز فقط یک مناسبت تقویمی نیست. فرصتیست برای مکث، برای فکر کردن به تمام کسانی که در مسیر زندگیام، چیزی بیشتر از کتاب و فرمول و جزوه به من آموختهاند.
من یک دانشجو هستم؛ هنوز اول راه، هنوز با هزار سؤال و دغدغه. هنوز گاهی بین آنچه باید بشوم و آنچه هستم، سردرگم. اما در این مسیر، همیشه کسانی بودهاند که دستم را گرفتهاند، چشمم را باز کردهاند، و یادم دادهاند که دانش، فقط درسی برای امتحان نیست؛ فرصتیست برای رشد، برای فهمیدن، برای انسانتر شدن.
معلم بودن، فقط شغل نیست؛ یک شیوهی زندگی است
وقتی از معلم حرف میزنم، فقط تصویر کلاس درس و تخته و گچ در ذهنم نمیآید. معلم برای من کسیست که در دل دانشجویانش ریشه میزند. کسی که حتی اگر صدایش گرفته باشد، باز هم با عشق میگوید. حتی اگر خسته باشد، باز هم لبخند میزند. کسی که با صبوری، بار باران سوالهای ما را به جان میخرد. معلم بودن، برای خیلیها یک شغل است، اما برای من، یک سبک زندگیست؛ شیوهای برای معنا دادن به زندگی دیگران.
در همین دانشگاه، بارها دیدهام استادانی را که با حداقل امکانات، با مشکلات معیشتی و دغدغههای شخصی، باز هم با تمام وجود تدریس میکنند. چون هنوز به رسالت خود باور دارند. چون هنوز فکر میکنند که اگر حتی یک دانشجو، با یک جملهی درست مسیرش را پیدا کند، تمام خستگیها ارزشش را داشته.
از کلاس درس تا کلاس زندگی
من در کلاسهای زیادی نشستهام. کلاسهایی که گاهی فقط برای گرفتن نمرهی قبولی در آنها حاضر شدم. اما بعضی کلاسها، بیشتر از هر کتاب و منبع درسی، در ذهن و قلبم ماندگار شدهاند. چون استاد آن کلاس، فقط مطالب درسی را منتقل نمیکرد. او ما را به فکر کردن دعوت میکرد. به پرسیدن، به شک کردن، به فهمیدن. اینجور معلمان، کم نیستند. اما اغلب بیادعا و بیحاشیهاند. دیده نمیشوند، تیتر خبرها نمیشوند، اما واقعاً "میمانند".
گاهی فکر میکنم چطور بعضی معلمان، حتی با گذشت سالها، در یاد ما زندهاند. چون چیزی از خودشان به ما دادند که فراموشنشدنی بود. ارزش، احترام، صداقت، دغدغهی حقیقت. اینها چیزهاییست که هیچوقت در امتحان پایانترم سنجیده نمیشود، اما در زندگی ما تعیینکنندهاند.
شهید مطهری؛ نماد معلمی که زنده ماند
نام روز معلم در ایران با نام شهید مرتضی مطهری گره خورده است؛ انسانی که معلمی برایش تنها شغل نبود، بلکه راهی برای بیدار کردن فکر جامعه بود. او با قلمش جنگید، با زبانش روشنگری کرد، و جانش را در راه آموزش اندیشه داد. امثال او، به ما یاد دادند که معلم بودن، میتواند تغییر ایجاد کند. معلم بودن یعنی روشن نگه داشتن شعلهای، حتی در تاریکی.
اما معلمان امروز، با چه شرایطی روبهرو هستند؟
به عنوان یک دانشجو، بارها با معلمانی مواجه شدهام که با وجود تمام سختیها، تلاش میکنند انگیزهی خود را حفظ کنند. ولی راستش را بخواهید، کار آسانی نیست. معلمانی که دغدغهی اجاره خانه، معیشت، قراردادهای موقت یا بیثباتی شغلی دارند، چطور میتوانند با تمام توان در کلاس حاضر شوند؟ ما نمیتوانیم از معلم انتظار معجزه داشته باشیم، وقتی نیازهای اولیهی زندگیاش نادیده گرفته میشود.
در چنین شرایطی، دیدن اینکه بعضی معلمان هنوز از ته دل تدریس میکنند، واقعاً تحسینبرانگیز است. اما فقط تحسین کافی نیست. باید سیستم آموزشیمان طوری بازطراحی شود که معلم، احساس امنیت، احترام و انگیزه کند. نه اینکه تنها در روز معلم چند پیام تبریک بشنود و دوباره به فراموشی سپرده شود.
یاد همهی معلمانی که شاید دیگر در بین ما نیستند
در طول زندگیام معلمانی داشتهام که حالا دیگر کنارمان نیستند. اما هنوز حرفهایشان، رفتارشان و نگاهشان را به یاد دارم. بعضیها فقط یک جمله گفتند، ولی مسیر فکری مرا عوض کردند. بعضیها فقط یکبار تشویقم کردند، اما همان کافی بود تا باور کنم میتوانم. به گمانم، هیچچیز به اندازهی اثر ماندگار یک معلم در زندگی انسان، زیبا و تأثیرگذار نیست.
روز معلم، فقط یک روز نیست
بیایید روز معلم را بهانهای بدانیم برای بازنگری. برای فکر کردن به اینکه ما، به عنوان دانشجو، به عنوان جامعه، چه سهمی در احترام گذاشتن به معلم داریم؟ فقط گل و شیرینی کافی نیست. معلم باید شنیده شود، دیده شود، و حمایت شود. روز معلم، فرصتی است برای بازسازی رابطهای انسانی و عمیق بین جامعه و آنهایی که بذر آگاهی میکارند.
در پایان…
من، به عنوان یک دانشجو، دست تمام معلمانی را که از جانشان مایه گذاشتهاند، میبوسم. شما به ما آموختید چگونه ببینیم، چگونه بخوانیم، چگونه بفهمیم.
و شاید مهمتر از همه، چگونه انسان باشیم.
روزتان مبارک. شما تنها معلم کلاس نیستید؛ شما معلم زندگی مایید.
نسیم اسپید_فعال دانشجویی
انتهای خبر/
نظر شما