میخواهند نام خلیج فارس را تغییر دهند. نشستهاند دور یک میز، چند سیاستمدار با کتوشلوارهای اتوکشیده، با نقشهای روی میز که قرنها قدمت دارد، و انگار که بخواهند رنگ یک دیوار را عوض کنند، بحث میکنند: خلیج فارس؟ نه، بهتر است بگوییم خلیج عربی!! کلماتشان میچرخد در هوا، اما نمیدانند که هر واژه، تاریخ را زیر پا میگذارد.
خلیج فارس، نامی نیست که از دیروز روی این پهنهی آبی نشسته باشد. نه یک تصمیم سیاسی است، نه یک تفاهمنامه دیپلماتیک. این نام، نهتنها بر روی نقشهها، که بر دل تاریخ و هویت ایرانی مُهر شده است. از زمان هخامنشیان، زمانی که دریاسالاران ایران در این آبها میتاختند، از زمان اردشیر بابکان که تجارت را از این مسیر به دوردستها میبرد، از زمان ساسانیان که کشتیهایشان در این پهنه آبی حکمرانی میکردند، خلیج فارس همیشه فارس بوده است.
حالا، چند کشور عربی، با لبخندهای دیپلماتیک و نگاههای دوخته به غرب، تصمیم گرفتهاند این نام را تغییر دهند. پشتوانهشان چیست؟ شاید چند قرارداد نفتی، چند امضا، چند عکس یادگاری با سیاستمداران غربی. اما یک چیز را نمیدانند: نامها با نفت و دلار معامله نمیشوند. تاریخ، دکان ندارد که بخواهند تابلوی مغازهاش را عوض کنند.
آیا میتوانند به مردم مصر بگویند: از امروز نام نیل را تغییر میدهیم، دیگر نیل نیست، بلکه یک رود بینام است؟ آیا میشود به فرانسویها گفت: برج ایفل دیگر نماد پاریس نیست، بلکه به نامی دیگر شناخته خواهد شد؟ چه واکنشی خواهند داشت؟ دیوانهوار به خیابان میریزند، شعار میدهند، اعتراض میکنند، چون هویت را نمیشود با تصمیمات آنی سیاستمداران پاک کرد.
وقتی جغرافیای تاریخ را به سخره میگیرند، وقتی میخواهند روح یک ملت را با تغییر یک نام خراش دهند، باید بدانند که این تغییر، بر خلاف همه قوانین طبیعت است. مثل این است که بخواهند آسمان را سبز کنند و دریا را صورتی؛ غیرممکن و خندهدار. اما مشکل اصلی اینجاست که این تصمیم، نه از سر ناآگاهی بلکه از روی عمد است. میخواهند حافظهی تاریخ را تحریف کنند.
کسی به آنها بگوید، این بازیها فقط دودش به چشم خودشان میرود. مگر تاریخ فراموش کرده که زمانی که اسکندر مقدونی وارد شوش شد، اولین چیزی که فهمید این بود که ایرانیان بر دریاها حکمرانی میکردند؟ مگر فراموش کردهاند که در دورهی صفوی، پرتغالیها به زور توپ و تفنگ هم نتوانستند این آبها را بگیرند؟
آمریکا و دوستانش خیال کردهاند که با تغییر نام، میتوانند خلیج فارس را از ایران جدا کنند؟ مثل این است که بخواهند سیمرغ را از ادبیات فارسی بیرون بکشند؛ تلاشی بیسرانجام و مضحک. تاریخ خلیج فارس نه با کاغذبازیهای سیاسی، که با خون دل مردم این سرزمین نوشته شده است.
نامهایی که ریشه دارند، هرگز تغییر نمیکنند
چه بخواهند، چه نخواهند، این پهنه آبی همیشه فارس بوده، هست و خواهد بود. چون نامها را دلهای مردم حفظ میکنند، نه تصمیمات سیاسی.
مدارک مُهر شده با تاریخ؛ اسنادی که دروغ نمیگویند. خلیج فارس، نامی که از اعماق تاریخ تا به امروز بر این پهنه آبی نقش بسته است. نه یک واژه انتخابی، نه یک تصمیم دیپلماتیک، بلکه نامی که از دل تمدنها، امپراتوریها و هزاران سال فرهنگ ایرانی سر برآورده است. وقتی از نام خلیج فارس صحبت میکنیم، از یک عنوان تشریفاتی یا حتی جغرافیایی ساده حرف نمیزنیم؛ بلکه از هویتی سخن میگوییم که در هزاران سند و نقشه تاریخی جا خوش کرده است.
بعضیها فکر میکنند که تغییر نام یک خلیج کار سادهای است؛ چند بیانیه، چند همایش، چند قرارداد و تمام. اما اینطور نیست. تاریخ به این سادگی تن به تحریف نمیدهد. دست به هر نقشه تاریخی که بزنید، هر کتاب جغرافیایی که ورق بزنید، از بطلمیوس گرفته تا نقشهنگاران دوره اسلامی و حتی نقشههای قدیمی اروپایی، یک نام را خواهید دید: خلیج فارس.
نقشههای تاریخی؛ از بطلمیوس تا دوران معاصر
بطلمیوس، منجم و جغرافیدان بزرگ یونانی، در قرن دوم میلادی، نقشهای کشید که در آن پهنه آبی جنوب ایران بهعنوان "Sinus Persicus" یعنی خلیج فارس نامگذاری شده بود. حالا چه شده که چند قرن بعد، با وجود اینهمه سند و مدرک، عدهای تصمیم گرفتهاند نامش را عوض کنند؟ آیا تاریخ با تغییر دولتها تغییر میکند؟
در نقشههای اسلامی هم همینطور است؛ از ابن حوقل گرفته تا یاقوت حموی و مقدسی، همه به این پهنه آبی، خلیج فارس گفتهاند. حتی در دوران صفوی که پرتغالیها در آبهای جنوب ایران جولان میدادند، اسناد اروپاییها هم از همین نام استفاده کردهاند. اسناد عثمانی هم که از قدیمیترین دولتهای اسلامی به شمار میآید، مملو از عبارت بحر فارس است.
مدارک رسمی سازمان ملل؛ حقیقتی که انکار نمیشود. جالب است بدانید که سازمان ملل متحد، تا به امروز بیش از سه مرتبه در قطعنامههای رسمی خود، نام خلیج فارس را بهعنوان تنها نام رسمی و قانونی این منطقه اعلام کرده است. حتی یونسکو نیز در چندین سند علمی، همین نام را تایید کرده است. حالا چند سیاستمدار، پشت درهای بسته، با لبخندهای دیپلماتیکشان، میخواهند تاریخ را بازنویسی کنند؟
تاریخ، بازیچه قراردادهای نفتی نیست. انگار برخیها فراموش کردهاند که تاریخ را نمیشود با پول خرید. حتی انگلیسیها که در دوره استعمار، با قدرت توپ و ناو در خلیج فارس حضور داشتند، در تمام گزارشهایشان همین نام را به کار بردند. وقتی امپراتوری بریتانیا، آنهم در اوج قدرت استعماریاش، نتوانست این نام را تغییر دهد، حالا چند کشور عربی میخواهند این بازی خطرناک را پیش ببرند؟
تغییر نام خلیج فارس، نه فقط یک اشتباه جغرافیایی، که یک خیانت به تاریخ و هویت است. این تغییر، به همان اندازه مضحک است که بخواهند نام کوههای آلپ را به چیزی دیگر تبدیل کنند. جهان میخندد، چون میداند که تاریخ را نمیشود با قراردادهای نفتی و فشارهای سیاسی تغییر داد.
گوگل و بازی با نامها؛ وقتی حقیقت خلیج فارس را با یک کلیک پاک میکنند
کار شرکت گوگل در تغییر نام خلیج فارس در نقشههایش، مثل این است که بخواهد با یک کلیک ساده، قرنها تاریخ را پاک کند. آیا گوگل فکر میکند که با تغییر چند پیکسل روی صفحه، میتواند تاریخ ایرانیان را خاموش کند؟
باید به گوگل یادآوری کنیم که تغییر نام در فضای دیجیتال، معادل با تغییر واقعیت نیست. همانطور که گوگل نمیتواند با یک آپدیت ساده، دیوار چین را به برج ایفل تبدیل کند، تغییر نام خلیج فارس هم تنها در فضای مجازی اتفاق میافتد، نه در قلب مردم ایران.
گوگل با این حرکت نهتنها به میلیونها کاربر ایرانی خود بیاحترامی کرده، بلکه به همهی کسانی که به دقت و صحت اطلاعاتش اعتماد دارند، نیز خیانت کرده است. به راستی آیا گوگل که خود را منبع بیطرف اطلاعات میداند، میپذیرد که در این بازی سیاسی وارد شود؟
باید بدانند که این نقشهها تنها ابزارهای دیجیتالی هستند و هرگز نمیتوانند جایگزین سندهای تاریخی شوند. خلیج فارس، با تمام جزئیاتش، در کتب معتبر تاریخی از شرق تا غرب جهان ثبت شده است. اگر گوگل واقعاً به شفافیت و حقیقت پایبند است، بهتر است به جای بازی با اسامی، نگاهی به تاریخ بیندازد؛ تاریخی که نه با پول و نه با تبلیغات سیاسی، بلکه با خون و جان مردم این سرزمین نگاشته شده است.
هر بار که صدای تغییر نام خلیج فارس از جایی بلند میشود، موجی از اعتراض، غیرت و حس میهنپرستی در دل ایرانیان بیدار میشود. مردم کوچه و خیابان، دانشجویان، فرهنگیان، هنرمندان و حتی ایرانیان مقیم خارج از کشور، همه و همه یکصدا میگویند: این نام تغییر نمیکند!! شاید بپرسید چرا؟ چون این نام، صرفاً یک عبارت جغرافیایی نیست؛ بلکه بخشی از ریشههای عمیق هویتی ماست.
در دهه ۱۹۵۰، وقتی انگلیسیها بهدنبال تغییر نام کانال سوئز بودند، مصریها یکصدا به میدان آمدند. راهپیماییها، بیانیهها، و حتی حرکتهای فرهنگی. نتیجه چه شد؟ نام "سوئز" دستنخورده باقی ماند. حالا اگر آنها توانستند از نام یک کانال دفاع کنند، چرا ما از نام خلیج فارس، که هزاران سال قدمت دارد، دفاع نکنیم؟
شاید برخی فکر کنند که این فقط یک نام است و ارزش اینهمه سر و صدا را ندارد. اما آیا واقعاً اینطور است؟ وقتی نام خلیج فارس عوض شود، فردا نام دریای خزر چه خواهد شد؟ کوه دماوند به چه نامی خوانده خواهد شد؟ این بازیچههای دیپلماسی، اگر امروز جلویش گرفته نشود، فردا به تغییر هویت یک ملت خواهد انجامید.
بیایید کمی به تاریخ برگردیم؛ به زمانی که نقشههای جهان هنوز روی کاغذهای کهنه رسم میشد و در گوشهای از این نقشهها، نام Persian Gulf با خطی محکم و استوار نقش میبست. آن روزها، نه خبری از جنگ رسانهای بود، نه سیاستمداران غربی دست در دست کشورهای عربی، نقشهای برای تغییر این نام میکشیدند.
امروز اما، داستان تغییر کرده است. در دهههای اخیر، برخی کشورهای عربی بهویژه با حمایت مستقیم یا غیرمستقیم آمریکا، با شدت بیشتری به دنبال تغییر نام خلیج فارس هستند. چرا؟ شاید دلیلش روشن باشد؛ سیاستِ نادیدهگرفتن تاریخ، پاککردن هویت یک ملت از روی نقشهها.
اما سؤال اینجاست: چرا آمریکا در این بازی نقش دارد؟ آیا این صرفاً یک مناقشه جغرافیایی است؟ یا بازی بزرگتری پشت پرده است؟ شاید بهتر باشد نگاهی به تاریخ دیپلماسی آمریکا در خاورمیانه بیندازیم. تجربه عراق و افغانستان را بهخاطر دارید؟ آمریکا ابتدا با پرچم صلح و دموکراسی وارد شد، ولی نتیجه چه شد؟ کشوری ویران، مردمی خسته و آیندهای مبهم. حالا همان سیاستمداران، در همکاری با برخی کشورهای عربی، میخواهند تاریخِ کهنِ این منطقه را بازنویسی کنند.
آیا میتوان با تغییر نام، تاریخ را از ذهن مردم پاک کرد؟ در دهه ۱۹۸۰، وقتی اسرائیل سعی کرد نام شهر الخلیل را به نام عبری تغییر دهد، فلسطینیها به پا خواستند. اعتراضات گسترده، راهپیماییهای مردمی، و حتی بایکوت تجاری. نتیجه؟ نام تاریخی شهر همچنان پابرجا ماند.
در خلیج فارس هم همین است. نه تنها مردم ایران، بلکه بسیاری از مورخان جهان هم معتقدند که این نام، ریشه در اسناد کهن و معتبر دارد. از نوشتههای هرودوت، تاریخنگار یونانی، گرفته تا نقشههای باستانی که توسط جهانگردان اروپایی ترسیم شدهاند، همگی گواهی میدهند که این پهنه آبی، از دیرباز خلیج فارس بوده است.
جالب است بدانید که حتی در دهه ۱۹۷۰، وقتی شورای امنیت سازمان ملل به بررسی این موضوع پرداخت، نتیجهگیریها بهروشنی اعلام کردند که نام رسمی و تاریخی، همان خلیج فارس است. حالا چگونه برخی کشورها به خود اجازه میدهند که تاریخ را به نفع خود بازنویسی کنند؟
اینکه برخی کشورهای عربی، با تکیه بر قدرتهای فرامنطقهای، بخواهند یکباره تاریخ چندین هزارساله را تغییر دهند، چیزی جز توهم نیست. مگر نه اینکه تاریخ، یکشبه تغییر نمیکند؟ مگر میتوان نامی را که ریشه در فرهنگ و تمدن یک ملت دارد، با چند بیانیه سیاسی، عوض کرد؟
حالا که به واکنشها میرسیم، باید بپذیریم که اینبار داستان فقط یک نام نیست؛ بلکه هویت، غرور و تاریخ یک ملت است که در خطر تحریف قرار گرفته است. ایرانیان از دیرباز نسبت به هرگونه تلاش برای تغییر نام خلیج فارس حساس بودهاند. خاطرتان هست زمانی که یک شرکت هواپیمایی خارجی، در نقشههای پروازی خود از نام جعلی استفاده کرد؟ موجی از اعتراضات به راه افتاد. کمپینهای مردمی در شبکههای اجتماعی، بیانیههای رسمی از سوی مسئولان کشور، و حتی فراخوان برای بایکوت آن شرکت. نتیجه چه شد؟ آن شرکت مجبور شد از مردم ایران عذرخواهی کند و نام درست را بازگرداند.
اما اینبار قضیه بزرگتر است. وقتی آمریکا با همراهی برخی کشورهای عربی تلاش میکند یک هویت تاریخی را با تبلیغات و رسانهها کمرنگ کند، تنها یک پیام دارد: تاریخ را میتوان بازنویسی کرد، اگر قدرت کافی در اختیار داشته باشید. اما آیا واقعاً چنین است؟
بیایید یک لحظه به عقب برگردیم. زمانی که انگلستان، در دهه ۱۹۶۰، سعی کرد نام بحر فارس را در اسناد رسمی خود تغییر دهد، با موجی از اعتراضات ایرانیان مواجه شد. نامهنگاریهای دیپلماتیک، مقالات متعدد در روزنامههای معتبر آن دوران، و حتی تجمعات اعتراضی. نتیجه؟ انگلستان مجبور شد اسناد خود را اصلاح کند.
اما حالا شرایط پیچیدهتر شده است. آمریکا، با شبکههای رسانهای گسترده خود، سعی دارد بهگونهای وانمود کند که تغییر نام خلیج فارس، نه یک تحریف تاریخی، بلکه یک تصحیح است. حتی برخی تحلیلگران غربی در رسانههای بینالمللی میگویند که این تغییر، تنها یک مسئله زبانی است! اما آیا واقعاً اینگونه است؟ اگر چنین است، چرا وقتی نام جزایر مالویناس توسط آرژانتینیها به فالکلند تغییر یافت، انگلستان تا مرز جنگ پیش رفت؟
واقعیت این است که این ماجرا، تنها یک نزاع لفظی نیست. این نبردی است بر سر هویت فرهنگی، تاریخی و ملی. ایرانِ امروز، همان ایرانِ دیروز است؛ ملتی که هیچگاه در برابر تغییر نامهای تاریخی خود کوتاه نیامده است.
مسئله فقط ایران نیست. بسیاری از محققان بینالمللی، از جمله پروفسور جانز هاپکینز از دانشگاه هاروارد، معتقدند که تغییر نام خلیج فارس، نقض اصول تاریخنگاری علمی است. او در مقالهای که سال گذشته منتشر کرد، بهصراحت نوشت: خلیج فارس، از دوران باستان تا امروز، همواره به همین نام شناخته شده است و تلاش برای تغییر آن، بیشتر به یک بازی سیاسی شباهت دارد تا واقعیت تاریخی.
اینگونه است که میبینیم حتی در مجامع علمی غربی، تلاشها برای تغییر نام خلیج فارس با انتقاد شدید مواجه میشود. زیرا تاریخ، حقیقتی نیست که با یک بخشنامه یا بیانیه، بتوان آن را عوض کرد.
حالا که به واکنشهای بینالمللی میرسیم، باید بپرسیم: آیا این تغییر نام تنها دغدغهی ایرانیان است؟ نه! تاریخ، هویتی جهانی دارد و هرگونه تلاش برای تحریف آن، تنها به ایران آسیب نمیزند. وقتی سازمان ملل متحد، یونسکو، و حتی اطلسهای جغرافیایی معتبر، همگی بر نام خلیج فارس تأکید دارند، یعنی ما با یک اجماع جهانی روبهرو هستیم.
بیایید نگاهی بیندازیم به قطعنامه ۲۶۹ سازمان ملل در سال ۱۹۵۸ که صراحتاً استفاده از نام خلیج فارس را تأیید کرد. این سند، تنها یک کاغذ رسمی نیست؛ بلکه شاهدی است بر اعتبار یک نام که قرنها در نقشههای جهانی وجود داشته است. یونسکو نیز بارها در نشستهای خود به این مسئله پرداخته و تأکید کرده که هرگونه تلاش برای تغییر نامهای تاریخی باید بر اساس شواهد مستند باشد.
اما چرا آمریکا و برخی کشورهای عربی میخواهند این نام را تغییر دهند؟ پاسخ ساده است: سیاستزدگی. در واقع، این تغییر نام، بخشی از یک پروژه بزرگتر است؛ پروژهای که میخواهد هویت خاورمیانه را بازتعریف کند. اما آیا تغییر یک نام، هویت یک منطقه را هم تغییر میدهد؟ تجربه تاریخی نشان داده که چنین نیست.
به یاد داریم که چگونه برخی کشورهای آسیایی تلاش کردند نام دریای ژاپن را به دریای شرق تغییر دهند. اما جامعه بینالمللی با استناد به اسناد تاریخی، این تغییر را نپذیرفت. یا حتی تلاشهای مکرر یونان برای تغییر نام مقدونیه شمالی که در نهایت به توافقی دیپلماتیک منجر شد، اما نام تاریخی حفظ گردید.
ایران، در این ماجرا تنها نیست. کشورهای مختلفی، از هند گرفته تا روسیه، به صراحت از نام خلیج فارس حمایت کردهاند. شاید به این دلیل که میدانند تغییر نامهای تاریخی، بیشتر از آنکه مسئلهای جغرافیایی باشد، یک جنگ هویتی است.
در این میان، رفتار کشورهای عربی هم جالب است. آنها که خود را مدعی تاریخ میدانند، باید بهتر از هر کسی بدانند که تاریخ را نمیتوان با پول و تبلیغات تغییر داد. شاید بهتر باشد به جای تلاش برای تحریف واقعیت، به تقویت زیرساختها و اقتصادشان بپردازند.
نکتهای که نباید فراموش کنیم، نقش رسانههاست. برخی رسانههای غربی، بهویژه آنهایی که تحت تأثیر لابیهای خاص هستند، سعی دارند با استفاده از واژههای جعلی، واقعیت را تحریف کنند. اما آیا این رسانهها میتوانند تاریخ چند هزار ساله را از ذهنها پاک کنند؟ قطعاً نه!!
این تلاشهای سیاسی، فقط به ما میآموزد که باید بیش از پیش از هویت ملیمان دفاع کنیم. نام خلیج فارس، نه تنها یک واژه، بلکه نماد مقاومت فرهنگی و تاریخی ماست. اگر روزی اجازه دهیم این نام تغییر کند، فردا باید منتظر تغییر نامهای دیگری باشیم.
حسام رضایی کارشناس ارشد مدیریت بازاریابی و فعال رسانهای*
انتهای یادداشت/
نظر شما