به گزارش خبرنگار سیاسی ایسکانیوز؛ همبستگی مردم در جنگ ۱۲ روزه فرصت ارزشمندی برای رسانه ملی بود تا بتوانند مرجمعیت رسانهای داخلی را تقویت کنند. همچنین این دوره، زمان ارزشمندی برای بررسی آسیبشناسی عملکرد نظام اطلاعرسانی در زمان بحران است زیرا رسانه ملی در چنین شرایطی میتواند به بازوی قدرتمند نیروهای دفاعی در مبارزه با جنگ روانی دشمن تبدیل شود.
بیشتر بخوانید؛
آمریکا میخواست ایران تسلیم شود اما خودش وادار به آتشبس شد/ سازمانهای بینالمللی ابزار دست نظام سلطه هستند
این جنگ، بار دیگر نشان داد که قدرت رسانهای نه فقط در مکملسازی قدرت نظامی بلکه در مدیریت افکار عمومی و هدایت فضای اجتماعی تاثیری برابر با نیروی دفاعی دارد و هرگونه خلل و ضعفی در آن میتواند تبدیل به بحرانی برای دفاع مشروع و سوق دادن مخاطب به سوی رسانههای بیگانه شود.
رسانه ملی با اتخاذ سیاست ایمنسازی مخاطبان در برابر اثرات نامطلوب شبکههای معاند، بهجای تلاش برای دور انداختن یا آزاد گذاشتن کامل آنها در این روزهای حساس وظیفه سنگینی به دوش دارد.
از مهمترین راهکارهای این راهبرد میتوان به افزایش اعتماد مخاطبان نسبت به رسانه ملی با ارائه اخبار و اطلاعات جامع دقیق، بیطرفانه و پاسخگویی به نیازهای اخیر مخاطبان با ارزیابی مستمر نیازمندیهای گروههای مختلف اجتماعی و دعوت از چهرههای سیاسی مرجع اشاره کرد.
در این جنگ به اذعان بسیاری از تحلیلگران داخلی و خارجی پیروز نهایی مردم بودند و اگر همبستگی آنها نبود، شاید نتیجه نهایی به گونه دیگری رقم میخورد. اما رسانه ملی در ایجاد و تقویت این اتحاد، چه نقشی ایفا کرد؟
نقاط مثبت صدا و سیما در جنگ ۱۲ روزه
رسانه ملی در خلال جنگ تلاش کرد تا حدودی از رویکرد گذشته خود فاصله بگیرد و با پذیرش تکثر سیاسی و فکری، عملکرد مخاطبگریز خود را تصحیح کند و در این چارچوب نیز گامهای موثری برداشت. ضربه رژیم صهیونیستی به ضا و سیما و هدف قراردادن آن را میتوان نشانه خوبی برای تایید عملکرد صدا و سیما در رویکرد جدید و ایجاد همبستگی بین مردم با حفظ تکثر آنان دانست. اما در ادامه مسیر برخی خطاها باعث شد این رویکرد تا حدودی به محاق رفته و بزرگترین سپر دفاعی در برابر پروپاگاندای دشمن باز هم درگیر حاشیههای بیاهمیت شود.
۱- پذیرش تکثر فرهنگی با توجه به مولفههای ملی- میهنی
رسانه ملی از همان لحظات اولیه آغاز جنگ در کنار بهرهگیری از مولفههای مذهبی مانند نوحههای عاشورایی، تلاش کرد تا با پخش ترانههای ملی، طیف وسیعتری از مخاطبان را با تحریک احساسات ناسیونالیستی جذب کند.
این رویکرد ملی کلنگرانه حتی در روزهای نخست محرم نیز از سوی محمود کریمی برجسته شد. وی نخستین مداحی خود در هیأت رایةالعباس را با تغییراتی در ترانه «ای ایران» زنده یاد محمد نوری اجرا کرد که توجه بسیاری از مردم را به سمت خود جلب کرد.
البته به نظر میرسد موافقان یک دستسازی در رسانه ملی با دو حربه به جنگ این رویکرد بروند:
الف) نگرانی درباره اسلامیتزدایی از چهره نظام جمهوری اسلامی و بزرگترین تریبون آن یعنی صدا و سیما: با به میان آمدن سرودهای ملی و برخی اسطورههای باستانی در زمان جنگ ممکن است این ظن برای طیف فکری خاصی که در میان برخی مدیران صدا و سیما نیز نماینده دارند، بوجود آید که در زمان جنگ صرفا با تکیه بر ادبیات مورد استقبال تنها یک بخش از مردم، میتوان در برابر دشمن ایستادگی کرد.
اما واقعیت امر این است که در میانه جنگی نابرابر و تحمیلی هیچ یک از آحاد جامعه با هر تفکر و سبک زندگی نمیتواند، تماشاچی باشد. اگر این اتفاق بیفتد و دشمن بتواند با موجسواری بر روی گسلهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در میان صفوف مردم نفوذ کند، دیگر ابزار دفاعی و نظامی کارآمدی خود را از دست خواهند داد.
رهبر انقلاب بر اساس همین خط فکری در زمان برگزاری انتخابات مختلف که حتی نیاز به همبستگی به اندازه شرایط فعلی نبود، همواره تاکید کردهاند: «بنده گفتهام و باز هم میگویم که آن کسانی که حتی نظام را قبول ندارند بیایند در انتخابات شرکت کنند، رأی بدهند». این تاکید حاکی از اشراف رهبر انقلاب بر اهمیت بهرهگیری از روحیه میهندوستی برخی از مخالفان نظام است که در زمان جنگ و حتی پساجنگ نیز نباید از آن غافل شد.
ب) نادرست پنداشتن انتقاد از صدا و سیما شرایط بحران: یکی دیگر از عواملی که در زمان بحران تبدیل به پاشنه آشیل مدیران مختلف میشود، روحیه عدم انتقادپذیری است و اگر صدا و سیما نیز از این رویکرد پیروی کند، دستآوردهای مثبت خود در طی دوران جنگ، درگیر حاشیهسازیها میشود.
یکی از عواملی که نگرانیها در این زمینه دامن میزد، عدم توضیح قانع کننده صدا و سیما در برابر برخی اشتباهات راهبردی مانند الفاظ توهینآمیز قائم مقام صدا و سیما و تعیین اعلام حمله بعدی اسرائیل از سوی یک کارشناس سیاسی است. با وجود این که، هر دو رویکرد ضدملی با انتقادات بسیاری مواجهه شده است اما صدا و سیما همچنان با دلخوش کردن به نقاط روشن کارنامه خود، حاضر به عذرخواهی یا حداقل توضیح نشده است.
۲- تریبون دادن به برخی چهرههای دگراندیش و پذیرش تکثر سیاسی
یکی دیگر از راهبردهای مثبت صدا و سیما در ایام اخیر، دعوت از چهرههای سیاسی بود که در سال اخیر کمتر در رسانه ملی حضور داشتند، از جمله این افراد میتوان به مصطفی کواکبیان، محمد قوچانی، محمدرضا جلاییپور، محمدعلی ابطحی، محمد عطریانفر اشاره کرد.
محمدرضا جلاییپور، فعال سیاسی اصلاحطلب با اشاره به این همبستگی اخیر اعلام کرد: «باید همه مولفههای ملی از قدرت پدافندی تا همبستگی ملی در پنجره فرصت محدودی که داریم تقویت شود. در کمپین «به نام ایران» از محمد حسین پویانفر تا آقای تاج (که برگزاری کنسرتش ممنوع است) کنار هم قرار گرفته بودند. از کسی که هفته پیش از زندان آزاد شده تا کسی که به جلیلی رای داده کنار هم بودند. پرچم ایران و امام حسین(ع) مهمترین مولفههای همبستگیبخش جامعه ماست. همان نوروز و محرم.»
در این چارچوب، همبستگی شکل گرفته در میان مردم باید سرلوحه مدیران رسانه ملی نیز قرار گیرد تا این طیف که یک سر آن مردم و سر دیگر آن رسانه ملی به عنوان یکی از ارکان حاکمیت است در برابر دشمن دست به دست هم دهند.
هر چند صدا و سیما در ایام انتخابات معمولا تلاش میکرد تا با دعوت از روزنامهنگاران اصلاحطلب مانند مهرداد خدیر، مصطفی فقیهی و ... برای برای پرشور کردن صندوقهای رای استفاده کند اما این رویکرد پس از انتخابات بلافاصله به پایان رسید. حالا باید دید آیا حضور سران احزاب اصلاحطلب و چهرههای دگراندیش به ایام جنگ محدود میشود یا صدا و سیما این رویکرد ملیگرایانه را ادامه خواهد داد؟
عملکرد غیرقابل توجیه از عبارات ناهنجار تا پیشبینی زمان جنگ
با وجود مولفههای وحدتبخش در عملکرد صدا و سیما اما روح دوگانه حاکم بر مدیران این رسانه سرانجام در سخنان غیرمنتظره و دور از نزاکت سیاسی قائم مقام آن تبلور کرد و منجر به جنجالآفرینی شد.
۱- استفاده از ادبیات ناهنجار در جایگاه قائم مقام صدا و سیما!
«برخی میخواهند وطن را به آغل تبدیل کنند!». «به اسم همبستگی ملی میخواهند «به نام خدا» را هم حذف کنند.» این عبارات ناهنجار در ایام جنگی که هنوز بسیاری از تحلیلگران سیاسی هم نمیدانند تا چه حد میتوان به پایان آن خوشبین بود، آغازگر یک جنگ روانی داخلی در دل جنگ ترکیبی و پیچیده آمریکا و اسرائیل بود.
اهمیت فاجعه زمانی دوچندان می شود که اولا استارت این عملیات روانی از رسانهای آغاز شده است و ثانیا از زبان قائم مقام صدا و سیما بیان شد. هر چند وحید جلیلی تاکنون درباره این عبارات ضدملی توضیحی نداده است اما رسانههای برخط کشور و فضای مجازی مملو از واکنشهای توام با خشم و حیرت فعالان رسانهای و کاربران شده است تا جایی که کار به شکایت نیز کشیده شده است.
مجید رفیعی، فعال رسانهای، با انتشار متنی در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی ایکس از اعلام دادرسی سازمان امور اجتماعی کشور علیه قائممقام صداوسیما خبر داد. وی نوشته است: «گویا بعد از اظهارات عجیب قائممقام صداوسیما، سازمان امور اجتماعی کشور در نامهای به دادستان کل کشور به عنوان مدعی العموم، تقاضای رسیدگی عاجل به اظهاراتشکایت از وحید جلیلی به دادستان کل کشور وی را کرده است.»
همچنین، این اتفاق درست زمانی اتفاق افتاد که مردم در قالب یک «همبستگی ملی» دست به تحریم رسانه تروریستی ایران اینترنشنال زدند. تحریم ملی پروپاگاندای دشمن بهترین فرصت برای افزایش مخاطبان رسانه ملی بود اما اهمیت این فرصت با تندروی نادیده انگاشته شد.
۲- پیشبینی دقیق زمان جنگ از رسانه ملی!
هنوز یک هفته از ادبیات جنجالی وحید جلیلی نگذشته بود که این بار ابراهیم متقی کارشناس روابط بینالملل از تریبون رسانه ملی اعلام کرد:«اسرائیل یک هفته دیگر به ایران حمله خواهد کرد»! این پیشبینی غیرمنطقی نه تنها موجی از هیجان را در میان مردم برانگیخت بلکه ضربه کاری دیگری به اعتبار رسانه ملی در اولین روزهای توقف جنگ زد.
درست در روزهایی که به علت بیاعتمادی مردم به وعدههای سران اسرائیل و آمریکا، یکی از نگرانیهای آحاد جامعه، حمله مجدد یا خرابکاری در کشور است و بر این اساس پرسشهایی مانند «آیا دوباره جنگ میشود؟»، «جنگ احتمالی در چه ابعادی خواهد بود؟» یا «چه زمانی جنگ میشود؟» محورهای اصلی مانور رسانههای زرد و معاند است. آنها از این رهگذر میخواهند با ایجاد رعب و وحشت در میان مردم آنچه را که با موشک و ریزپرنده بدست نیاوردند با ابزار رسانه بدست آورند و متاسفانه صدا و سیما با در نظر نگرفتن مرزهای خبررسانی حرفهای در روزهای دشوار، وارد این بازی شد!
هر چند ابراهیم متقی یک روز بعد در توضیح ادعای عجیبش گفته است: «بنده یک شخصیت دانشگاهی هستم؛ خبر ندارم. هر چه هست بر اساس استدلالهای تحلیلی است!» اما باید گفت «آب رفته به جوی بازنمیگردد». شاید حساسیتی که با اظهارات متقی برانگیخته شد بعد چند روز فروکش کند اما مرجعیت رسانهای صدا و سیما که پس از یک دوره طولانی فترت، در حال بازیابی بود دوباره به خطر افتاد.
ضرورت تغییر رویکردهای کلان در رسانه ملی
با اینکه به اذعان بسیاری از تحلیلگران از آغاز جنگ ۱۲ روزه صدا و سیما با پوشش دقیقتر اخبار و دعوت از چهرههای مختلف تلاش کرد تا به سمت همبستگی و انسجام ملی گام بردارد اما سرانجام خط فکری افراطیگری که سالها است در این رسانه لانه کرده و بارها دلسوزان جناحهای گوناگون درباره آن هشدار دادهاند، کار خود را کرد اما به نظر می رسد رسانه ملی هنوز این فرصت را دارد تا در مسیر خود بازنگری کند.
محمد مهاجری، فعال سیاسی اصولگرا با اشاره به این عادت مألوف در میان برخی مدیران رسانه ملی نوشته است: «متاسفانه صداوسیما برای اینکه ثابت کند «ترکعادت موجب مرض است» در برخی برنامههای خود از افراد ورشکسته و بداخلاق و عصبانی که در سالهای دور و نزدیک عامل تفرقه بودهاند دعوت کرد تا مثلاً به تحلیل آتشبس بپردازند.»
وی در ادامه این انتقاد تند آورده است: «متاسفانه توهین به رئیسجمهور و مسئولان دیپلماسی کشور آنهم با بیان کینهتوزانهای که چندسال است، به مشی صداوسیما تبدیل شده روی آنتن تلویزیون مطرح شد.... تا حدود دودهه پیش سیستم تلویزیون به گونهای بود که وقتی برنامه نداشت تصویری مانند برفک نشان میداد. الان هم میتوان به جای پخش صداوسیمای آدمهای بیسواد عقدهای وحدتشکن، برفک پخش کرد.»
وحید یامینپور، مجری صدا و سیما نیز در واکنش به این مسئله در یک برنامه تلویزیونی به تریبونداران توصیه کرد که مراقب زبان خود باشند. به تعبیر وی «برای حفظ انسجام ملی افرادی که تریبون دارند و از طریق رسانه سخن میگویند باید مراقبه دهان و زبان داشته باشند. نباید گذاشت غبار بنشیند روی انسجام ملی.»
سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد نیز در صفحه ایکس خود درباره لزوم خنثی کردن «فتنه تفرقهافکنی» هشدار داد و نوشت: «دهه محرم فرصتی برای تقویت انسجام ملت ایران است. از صداوسیما، خطبا، مداحان، هیئتها، مساجد، حسینیهها، موکبهای خیابانی، رسانهها و گروههای مجازی و... نباید صدای اختلاف و دوقطبی شنید. برای دعوا وقت داریم! امروز روز اتحاد ملی است. هر صدای تفرقهافکن صدای دشمن است، به آن مجال ندهیم.»
هنگامی که رسانه ملی در مقام بزرگترین بازوی جنگ نرم رسانهای از وظیفه اطلاعرسانی خود منحرف می شود و در دام مسائل جناحی میافتد یا درگیر تحلیلهای شتابزده میشود، میدان روایتگری بیرقیب در اختیار رسانههای معارض قرار میگیرد.
در صورتی که صدا و سیما از بازنگری جدی در محتوا، سیاستگذاری، ساختار و نیروهای انسانی خود غفلت کند، نه تنها از ایفای نقش ملی بازخواهد ماند بلکه تبدیل به ابزاری برای ایجاد شکاف در انسجام ملی و ریزش سرمایههای اجتماعی میشود. این در حالی است که اقتدار رسانهای بخش جداییناپذیر از اقتدار ملی است و عدم توجه به این مولفه بسیار حیاتی امنیت ملی کشور را با کشور را با چالشهای جدی مواجه خواهد کرد.
انتهای پیام/
نظر شما