کارشناس اندیشکده رند: امکان احیای برجام وجود ندارد

کارشناس اندیشکده آمریکایی رند معتقد است این احتمال که دولت آینده آمریکا می‌تواند دوباره تحریم‌ها را اعمال کند، ممکن است شرکت‌ها را از سرمایه‌گذاری در ایران منصرف کرده و تأثیر کوتاه مدت هرگونه لغو تحرم‌ها را محدود کند.

به گزارش خبرنگار بین‌الملل ایسکانیوز، اندیشکده «رند» در تحلیلی به قلم «رافائل کوهن»[1] به بررسی شرایط و عوامل موثر بر تحقق وعده رییس جمهور جدید آمریکا مبنی بر بازگشت به تواق هسته‌ای و احتمال بسیار پایین احیای برجام پرداخته است. از نظر این تحلیلگر آمریکایی که رویکرد تندروهای این کشور را نمایندگی می‌کند، از آنجایی که برجام نتوانسته هدف آمریکایی‌ها را در آنچه «مهار برنامه هسته‌ای ایران» خوانده می‌شود محقق کند، لذا باید به دنبال توافقی فراتر از برجام باشد. از طرف دیگر، با توجه به تغییرات اساسی که در سه سطح داخل ایران، خاورمیانه و داخل آمریکا شکل گرفته است، امکان احیای توافق قبلی به هیچ وجه وجود ندارد. رافائل کوهن با بیان استدلال‌های خود معتقد است که حتی اگر ایالات متحده بخواهد با ایران وارد مذاکره شود، احتمالا باید موارد بسیار بیشتری را در آن بگنجاند.

مشروح تحلیل این کارشناس شناخته‌شده آمریکایی بدین شرح است:

جو بایدن به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری قول «بازگشت به توافق [هسته‌ای ایران] و تعهد مجدد برای استفاده از دیپلماسی برای همکاری با متحدان به منظور تقویت و گسترش توافق مذکور» را داد. وی اکنون به عنوان رئیس جمهور اولین قدم‌ها را برای تحقق این قول برداشته، اما احتمالا فهمیده است که این وعده به راحتی قابل تحقق نیست. نه تنها تمام ایرادات اصلی توافقنامه به قوت خود باقی است، از آن مهمتر اینکه توافق مذکور در یک بستر ژئوپلیتیکی پیش‌بینی شده بود که دیگر وجود خارجی ندارد.

این توافق که به عنوان برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) شناخته می‌شود، با خنثی‌سازی یک مسئله بالقوه انفجاری در سیاست خارجی -یعنی گسترش سلاح‌های هسته‌ای ایران- از یک جنگ ناخواسته در خاورمیانه جلوگیری کرد. تا زمان تصمیم رئیس جمهور ترامپ برای خروج از توافق در سال 2018، این توافق بین مردم آمریکا نسبتا شناخته شده بود. این معامله -که یک موفقیت دیپلماتیک چند جانبه با مذاکره دقیق بود- یک مانع مشخص برای [شعار] سیاست خارجی دولت یعنی «اول آمریکا» بود. اگرچه پیوستن مجدد به برجام برای سیاست خوب است ولی سیاست خوبی نیست.

برجام به هیچ وجه یک راه حل بلند مدت یا جامع در ارتباط با چالش ایران نبود. هدف از این توافق محدود کردن –و نه پایان دادن- مسیر دستیابی ایران به سلاح‌های هسته‌ای طی 10 تا 15 سال پس از تصویب در سال 2016 بود. اکنون دیگر شرایط در ایالات متحده به این صورت نیست.

به گفته «آنتونی بلینکن» -وزیر امور خارجه- ایران فقط «چند هفته» با داشتن مواد هسته‌ای کافی برای بمب فاصله دارد. همچنین این توافقنامه برنامه موشکی ایران را محدود نکرد؛ ابزاری بالقوه برای استفاده از سلاح‌های هسته‌ای ایران که حتی پس از قرارداد دولت اوباما نیز به پیشرفت خود ادامه داد. مهمتر از همه، این توافق حمایت ایران از تروریسم را از بین نبرد. تروریسم ایرانی دقیقا همان چیزی است که عناوین بالا را در بر می‌گیرد؛ حمله به تانکرها در تنگه هرمز یا هدف قرار دادن سفارتخانه‌های آمریکا و اسرائیل در سراسر جهان. حتی مسائل مهمتر از این‌ها هم وجود دارد. بنابراین، بسیاری از فرضیات اساسی برجام دیگر درست نیستند.

اول اینکه ایران تغییر کرده است. پس از خروج دولت ترامپ از برجام و اعمال کمپین تحریمی «فشار حداکثری» دولت وی، حمایت ایران از این توافق از 85 درصد در آگوست 2015 به 42 درصد در اکتبر 2019 کاهش یافت. بر اساس همین گزارشات، بدبینی گسترده‌ای نسبت به وضعیت اقتصاد ایران ایجاد شده است. در حالی که باید به نتایج این نظرسنجی‌ها (مانند تمام داده‌های نظرسنجی‌ها در کشورهای اقتدارگرا) به دید تردید نگاه کرد، روندها حاکی از آن است که حمایت ایران به این دلیل بود که پیش‌بینی می‌کرد حداقل منافع اقتصادی کمی برایش ایجاد کند که هرگز تحقق نیافت. جای تعجب ندارد که ایران از ایالات متحده خواست که به عنوان پیش شرط مذاکرات، تحریم‌ها را «بدون قید و شرط» لغو کند؛ خواسته‌ای که دولت بایدن آن را رد کرد.

با این حال، حتی اگر دولت بایدن تحریم‌ها را لغو کند، بازهم ممکن است برای تولید نتایج اقتصادی ملموس لازم برای بازسازی اعتماد به توافق کافی نباشد. این احتمال که دولت آینده آمریکا می‌تواند دوباره تحریم‌ها را اعمال کند، ممکن است شرکت‌ها را از سرمایه‌گذاری در ایران منصرف کرده و تأثیر کوتاه مدت هرگونه لغو تحرم‌ها را محدود کند. علاوه بر این، ایران برنامه‌های اقتصادی خود را بر اساس رشد 8 درصدی سالانه تنظیم کرده بود. اما بیماری همه‌گیر «کووید 19» باعث شد تولید ناخالص داخلی (جی دی پی) ایران 6.8 درصد منقبض شود و صادرات نفت ایران بیش از 38 درصد کاهش یابد. در این شرایط ممکن است مدتی طول بکشد تا ایران به رونق خود بازگردد.

دوم اینکه، خاورمیانه هم تغییر کرده است. «پیمان ابراهیم» که بین اسراییل و چندین کشور عرب سنی شک گرفت، یک حقیقت عمیق –و ناگفته- ایجاد کرد که اختلاف اسراییل و جهان عرب دیگر شکاف اصلی منطقه نیست. در عوض، شکاف اصلی بین ایران و بقیه است. این تغییر به نوبه خود می‌تواند هر توافق هسته‌ای با ایران را در یک شرایط جدید منطقه‌ای قرار دهد. در حالی که اسراییل و کشورهای عربی سنی مدتهاست که سلاح‌های هسته‌ای ایران را به عنوان تهدیدی وجودی تلقی می‌کنند و نسبت به توانایی برجام در جلوگیری از ساخت بمب توسط ایران ابراز تردید می‌کنند، هیچ یک از آنها طرف قرارداد مذکور نبودند. نگرانی این کشورها در جای خود باقی مانده بود.

در حال حاضر، ائتلافی یکپارچه و فزاینده از کشورهای حاشیه خلیج [فارس] و اسراییل در مخالفت با  برجام وجود دارد. در واقع، رییس ستاد نیروهای دفاع اسراییل در یک هشدار خیره کننده به دولت جدید در یک سخنرانی که تنها چند روز پس از تحلیف بایدن انجام شد، بازگشت آمریکایی‌ها به برجام را «غلط» توصیف کرده و اظهار داشت که اسرائیل در حال بررسی گزینه‌های نظامی خود است.

سرانجام اینکه، ایالات متحده تغییر کرده است. شاید هیچ وقت ممانعت از گسترش سلاح‌های هسته‌ای ایران مهمترین اولویت دولت‌های آمریکایی نبوده است، اما اکنون این کشور تلاش می‌کند تا این نگرانی‌های سیاسی را از بین ببرد. دولت بایدن با مشکلات جدی دیگری نیز روبرو است، از کنترل همه‌گیری و ترمیم اقتصاد مبتلا به «کووید» گرفته تا مقابله با افراط گرایی داخلی. حتی در میان نگرانی‌های سیاست خارجی دولت بایدن، جلوگیری از بمب هسته‌ای ایران در سطح پایین‌تری نسبت به نگرانی‌های دیگر مانند مقابله با تغییرات آب و هوایی، مهار ظهور چین و بررسی انتقام از روسیه قرار دارد.

کاهش نسبی سطح اهمیت مسئله ایران در برنامه‌های سیاسی آمریکا می‌تواند اثرات مخربی برای توافق هسته‌ای داشته باشد. اولا در حالی که ممکن است توجه آمریکا به ایران کاهش یافته باشد، کشورهایی که مخالف این توافق هستند همچون گذشته بر روی ایران متمرکز هستند و این امر به طور بالقوه غلبه بر چنین مقاومتی را برای ایالات متحده دشوارتر می کنند.

در ثانی و مهمتر اینکه بازگشت به توافق هسته‌ای با ایران در مقایسه با سایر مسائل، فشار بیشتری را به سیاست خارجی آمریکا تحمیل کند. هر دو کشور چین و روسیه از ایران حمایت کرده و از ایالات متحده خواسته‌اند تا بدون قید و شرط به توافق برگردد. آنها اشتیاق کمی برای گسترش دامنه توافق مذکور برای رفع سایر کاستی‌هایش نشان داده‌اند. اگر ایالات متحده بخواهد هر یک از این دو کشور از این موضع کوتاه بیایند، احتمالا باید در ازای آن چیزی به آنها بدهد.

یک جمله مشهور در مورد «نبردن در جنگ آخر» وجود دارد، اما قطعا برای مذاکره در مورد آخرین پیمان نیز همین امر وجود دارد. تا حدی قابل درک است که دولت بایدن می‌خواهد ساعت را برگرداند و به برجام بازگردد. اما حتی اگر این توافق که شش سال پیش مورد مذاکره قرار گرفت راه حل خوبی  برای مسئله هسته‌ای ایران می‌بود، اما اکنون هر توافقی باید متفاوت به نظر برسد؛ نه فقط به این دلیل که برنامه هسته‌ای ایران تکامل یافته است، بلکه به این دلیل که جهان نیز تغییر کرده است.

 

[1] Raphael S. Cohen

کد خبر: 1090948

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =