تفسیر غزل حافظ/ به ملازمان سلطان که رساند این دعا را

برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیر یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز ۴ تیرماه غزل شماره ۶ می‌پردازیم:

به ملازمان سلطان که رساند این دعا را / که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را
ز رقیب دیو سیرت به خدای خود پناهم / مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را

مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت / ز فریب او بیندیش و غلط مکنم نگارا
دل عالمی بسوزی چو عذار بر فروزی / تو از این چه سود دازی که نمیکنی مدارا

همه شب در این امیدم که نسیمِ صبحگاهی / به پیامِ آشنایان بنوازد آشنا را
 چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی / دل و جان فدای رویت بنما عذارِ ما را

به خدا که جرعه ای ده تو به حافظِ سحرخیز / که دعای صبحگاهی اثری کند شما را

شرح و تفسیر غزل شماره ۶ دیوان حافظ شیرازی

شرح و تفسیر بیت یکم

به ملازمان سلطان که رساند این دعا را / که به شکر پادشاهی ز نظر مران گدا را

به مصاحبان جانان این تقاضا و تمنا را چه کسی می رساند که به شکرانه سلطنت یعنی شکرانه زیبایی ، عاشق مسکینی چون مرا از نظر دور مدار . [ مراد از «که» در مصراع اول اسم است به معنی چه کسی و «که» در مصراع دوم حرف بیان است . مراد از «سلطان» جانان است و مراد از «ملازمان» مصاحبان می باشد . کلمه «دعا» مدعا و مطلوب را می رساند ]

شرح و تفسیر بیت دوم

ز رقیب دیو سیرت به خدای خود پناهم / مگر آن شهاب ثاقب مددی دهد خدا را

از رقیب دیو سیرت یعنی رقیبی که خوی شیطانی دارد به سرور و آقای خود پناه می برم یعنی به جانان خود پناهنده می شوم . شاید که آن شهاب ثاقب یعنی جانان ، کمکی به من بنماید و محض رضای خدا با شراره های خود ، رقیب را بسوزاند و محو نماید . [ دیو = شیطان . سیرت = خُلق و خوی . پناهم = التجا می برم . مگر = شاید . شهاب = آتش پاره ای مشتعل است از کرۀ نار که در نزدیکی فلک قرار دارد بعضی افراد از روی بی اطلاعی شهاب را ستاره تصور کرده اند و گویند ستاره ای افتاد . ثاقب = مشتعل و سوزان که شهاب ثاقب به معنی شهاب سوزان است . خدای = بزرگ ، سرور ، آقا و صاحب که در شعر قدما خیلی بکار رفته است ]

شرح و تفسیر بیت سوم

مژه سیاهت ار کرد به خون ما اشارت / ز فریب او بیندیش و غلط مکن نگارا

اگر مژگان سیاهت به ریختن خون ما اشاره کرد . مواظب گول و فریب او باش و کار غلط مکن ای نگار . یعنی اگر مژگان سیاهت برای ریختن خون ما ، مکر و حیله بکار برده و فریبت داد. گول او را مخور و از فریبش غافل مشو ، چه اگر ما را بکشی بعد از کشتن ما پشیمان می شوی زیرا عاشقی چون ما دیگر پیدا نمی کنی .

شرح و تفسیر بیت چهارم

دل عالمی بسوزی چو عذار برفروزی / تو از این چه سود داری که نمیکنی مدارا

دل عشاق بسیاری را می سوزانی وقتی گونه های خود را می افروزی . یعنی وقتی سرخ می شوی نمی دانم از این کار چه فایده می بری که مدارا نمی کنی . حاصل اینکه از زیبا ساختن خود و از سوزاندن دل عشاق چه سود و چه نفعی به تو می رسد که با آنان مدارا نمی کنی و هر کدام را به خدمت نمی گماری . [ عذار = اکثر شعرا آن را به معنای رخ بکار می برند و کلمه برفروزی قرینه است برای همین معنا . چون سرخ شدن در رخ است ]

شرح و تفسیر بیت پنجم

همه شب در این امیدم که نسیمِ صبحگاهی / به پیامِ آشنایان بنوازد آشنا را

تمامی شب را به این امید می گذرانم که نسیمِ صبح از آشنایی برایم پیامِ محبت بیاورد تا مایه نوازش و تسلای خاطرم گردد .

شرح و تفسیر بیت ششم

چه قیامت است جانا که به عاشقان نمودی / دل و جان فدای رویت بنما عذارِ ما را

هولِ دشوار رستاخیز را با هجران خود در دل های مهرورزان پدید آوردی ، جان و دل فدای رخسار تو باد . روی نهان مکن . [ نمودی = نمودار مکن ]

شرح و تفسیر بیت هفتم

به خدا که جرعه ای ده تو به حافظ سحرخیز / که دعای صبحگاهی اثری کند شما را

برای خاطر خدا به حافظ سحرخیز از باده وصل ات و یا از باده حُسن ات جرعه ای بده تا دعایی که هنگام صبح می کند برای شما اثری داشته باشد . زیرا برای مستجاب شدن دعاها ، وقت سحر اشرف اوقات است .

کد خبر: 1186748

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =