برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیر یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز ۳ بهمن غزل شماره ۱۰۵ می‌پردازیم:

بیشتر بخوانید:

فال حافظ / بالابلند عشوه گر نقش باز من

صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد / ور نه اندیشۀ این کار فراموشش باد
آن که یک جرعه مِی از دست توانَد دادن / دست با شاهدِ مقصود در آغوشش باد

پیر ما گفت خطا بر قلمِ صُنع نرفت / آفرین بر نظرِ پاکِ خطا پوشش باد
شاهِ ترکان سخنِ مدعیان می شنود / شرمی از مظلمۀ خونِ سیاووشش باد

گر چه از کبر سخن با منِ درویش نگفت / جان فدای شکرین پستۀ خاموشش باد
چشمم از آینه دارانِ خط و خالش گشت / لبم از بوسه ربایانِ بَر و دوشش باد

نرگسِ مستِ نوازش کُنِ مردم دارش / خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد
به غلامیِ تو مشهورِ جهان شد حافظ / حلقۀ بندگیِ زلفِ تو در گوشش باد

شرح و تفسیر غزل شماره ۱۰۵ دیوان خواجه حافظ شیرازی

بیت اول

صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد / ور نه اندیشۀ این کار فراموشش باد

اگر صوفی باده را به قدری بخورد که مست نشود ، آن باده برایش چون عسا و شکر ، شیرین و گوارا باشد ولی اگر به حدی بخورد که مست و سرخوش گردد بهتر است که فکر باده نوشی را فراموش کند.

منظور بیت : اگر درویش سالک شراب عشق را به اندازه تاب و توان خود بنوشد . گوارای وی باد و اگر حدِ خویشتن نشناسد ، اندیشۀ سیر و سلوک در طریق معرفت از خاطرش دور باد ( شرح دکتر خطیب رهبر )

بیت دوم

آن که یک جرعه مِی از دست توانَد دادن / دست با شاهدِ مقصود در آغوشش باد

آن کسی که قدرت این را دارد که به مستحق مِی احسان کند یعنی کسی که احسانِ خود را از مردم دریغ نمی دارد . با آن دستی که احسان کرده با مقصود و محبوب خود هم آغوش گردد . [ جمله دعایی است ]

منظور بیت: کسی که یک جرعه باده کمتر تواند نوشید و اندازه نگاه تواند داشت . باشد که دست در گردنِ شاهدِ مقصود آورد و از وصالِ محبوب کامیاب گردد ( شرح دکتر خطیب رهبر ) .

بیت سوم

پیر ما گفت خطا بر قلمِ صُنع نرفت / آفرین بر نظرِ پاکِ خطا پوشش باد

پیرِ روشندل ما به فراست دریافت و به مریدی که پنداشته بود خطایی بر خامۀ آفرینش رفته است فرمود : خطا و اشتباهی از قلمِ صُنع در کارگاه هستی صادر نشده است . آفرین بر دیدۀ پاک بین مرشد باد که خطای مرید را دریافت ولی بر روی او نیاورد ( شرح دکتر خطیب رهبر ) .

بیت چهارم

شاهِ ترکان سخنِ مدعیان می شنود / شرمی از مظلمۀ خونِ سیاووشش باد

اشاره به داستان سیاوش در شاهنامه است و می فرماید : شاه ترکان ( افراسیاب ) به گفتار سخن چینان که ادعای دوستی با وی دارند گوش فرا می دهد و کشتن سیاوش را مباح و روا می شمارد . از ستمی که بر سیاوش رفته باید حیا کند . [ شاه ترکان =- مقصود افراسیاب است / مظلمه = ستمی که بر کسی وارد شود ، دادخواهی ]

بیت پنجم

گر چه از کبر سخن با منِ درویش نگفت / جان فدای شکرین پستۀ خاموشش باد

اگر چه جانان از تکبری که دارد با منِ درویش هیچ حرفی نزد ، با وجود این جان ، فدای پستۀ خاموشش شود یعنی حرف نزدن و سخن نگفتنش با من از روی عدمِ التفات است . با این حال جانم فدای دهانِ خاموشِ چون پستۀ شیرینش گردد .

بیت ششم

چشمم از آینه دارانِ خط و خالش گشت / لبم از بوسه ربایانِ بَر و دوشش باد

دیدۀ من آینه دار عذار و خال هندوی اوست یعنی جانان هیچ وقت از برابر دیدگانم دور نمی شود . امید است که لبم نیز از بوسه ربایان سینه و شانه اش باشد .

بیت هفتم

نرگسِ مستِ نوازش کُنِ مردم دارش / خون عاشق به قدح گر بخورد نوشش باد

چشم مستِ نوازش کُن و مردم خویِ آن جانان که عشاق را نوازش می کند و رعایت حالشان را می نماید ، اگر خونِ عاشق را به قدح بخورد نوشش باد یعنی برایش شکر و عسل گردد و خلاصه حلالش باشد. چونکه عشاق را رعایت می کند پس خونشان نوشِ جان و گوارای وجودش باشد .

بیت هشتم

به غلامیِ تو مشهورِ جهان شد حافظ / حلقۀ بندگیِ زلفِ تو در گوشش باد

حافظ چون غلامی تو را قبول کرده مشهورِ جهان گشته است . پس آرزو دارم که حلقۀ غلامی زلفِ تو در گوش او باشد یعنی همیشه مطیع و فرمانبردار تو باشد.

کد خبر: 1216787

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =