تفسیر غزل حافظ/ تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج

برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیر یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز ۲۳ آذر غزل شماره ۹۷ می‌پردازیم:

بیشتر بخوانید:

فال حافظ / ای آفتاب آینه دار جمال تو

تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج / سزد اگر همۀ دلبران دهندت باج
دو چشمِ شوخِ تو بر هم زده خطا و حَبَش / به چینِ زلف تو ماچین و هند داده خراج

بیاضِ رویِ تو روشن چو عارضِ رُخِ روز / سوادِ زلفِ سیاهِ تو هست ظلمت داج
دهانِ شهدِ تو داده رواجِ آبِ خضر / لبِ چو قندِ تو برد از نبات مصر رواج

از این مرض به حقیقت شفا نخواهم یافت / که از تو دردِ ای جان نمیرسد به علاج
چرا همی شکنی جانِ من ز سنگِ دلی / دلِ ضعیف که باشد به نازکی چو زجاج

لبِ تو خضر و دهانِ تو آبِ حیوانست / قدِ تو سرو و میان موی و بر به هیأتِ عاج
فتاد در دلِ حافظ هوای چون تو شهی / کمینه ذرۀ خاکِ در تو بودی کاج

شرح و تفسیر غزل شماره ۹۷ دیوان خواجه حافظ شیرازی

بیت اول

تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج / سزد اگر همۀ دلبران دهندت باج

خطاب به جانام می فرماید : شایسته است که از تمام دلبران عالَم باج بگیری زیرا بر سرِ همۀ زیبایانِ کشور چون تاجی . یعنی پادشاه سرفرازِ جمیع دلبرانی و بر سرِ تمام دلبران جا داری . [ سزد = لایق / ستانی = از مصدر ستانیدن به معنی گرفتن ]

بیت دوم

دو چشمِ شوخِ تو بر هم زده خطا و حَبَش / به چینِ زلف تو ماچین و هند داده خراج

دیدگان تو که در دلبری گستاخند ، در سرزمینِ ختا و حبشه ، شوری برانگیخته اند و چین بزرگ و هندوستان به شِکنِ زلف تو به نشانِ اطاعت باج داده اند . ( شرح حافظ خلیل خطیب رهبر ) [ خطا ( ختا ) = نام شهری در ترکستان که مشک خیز است و زیبایان آن به حُسن مشهور / حبش = حبشه ، کشور سیاهان در خاور افریقا / ماچین = چین بزرگ یا چین اصلی ( لغت نامه دهخدا ) ]

بیت سوم

بیاضِ رویِ تو روشن چو عارضِ رُخِ روز / سوادِ زلفِ سیاهِ تو هست ظلمت داج

سفیدی روی تو از روی خورشید روشن تر است یعنی از روی خورشید درخشان تر است و سیاهی زلفت سایهتر از تاریکی شب است . [ بیاض = سفیدی / عارض رُخ روز = صفحۀ رُخسارِ خورشید / داج = تاریک ]

بیت چهارم

دهانِ شهدِ تو داده رواجِ آبِ خضر / لبِ چو قندِ تو برد از نبات مصر رواج

ای جانان ، دهان تو که از انگبین است به آب حیات ، حیات و بقا داده است یعنی آبِ حیات ، خاصیت احیایی خود را از دهان تو گرفته و لبِ شیرین چو قند تو ، بازار نبات مصر را از رونق انداحته و کسادش کرده یعنی تا لبِ تو هست کسی اسمی از نبات مصر نمی برد . [ آبِ خضر = آبی که خضر از آن نوشید ]

بیت پنجم

از این مرض به حقیقت شفا نخواهم یافت / که از تو دردِ ، ای جان نمیرسد به علاج

اگر از تو به دردِ دلِ من علاج نرسد ، من از این مرض یعنی مرض عشق ، شفا نمی یابم . یعنی علاج دردِ من ، شربت وصالِ تو است اگر میسر گردد شفا می پذیرد و اِلّا با اجل فراق می میرم . [ این مرض = منظور مرض عشق است ]

بیت ششم

چرا همی شکنی جانِ من ز سنگِ دلی / دلِ ضعیف که باشد به نازکی چو زجاج

ای جانِ من ، چرا با دلِ چون سنگت ، دلِ ضعیفِ مرا می شکنی . دلی که در نازکی و لطافت مانند شیشه است . خلاصه دلِ نازک و لطیف حافظ ، شایسته شکستن نیست چرا می شکنی ؟

بیت هفتم

لبِ تو خضر و دهانِ تو آبِ حیوانست / قدِ تو سرو و میان موی و بر به هیأتِ عاج

لبت چون خضر و دهان شیرین و زندگی بخشت چون آبِ حیات است و قدت هم سرو است یعنی در بلندی و موزونی چون سرو است و میانت چون موی باریک و سینه و پهلوهایت در سفیدی چون عاج است.

بیت هشتم

فتاد در دلِ حافظ هوای چون تو شهی / کمینه ذرۀ خاکِ در تو بودی کاج

محبت چون تو شهی در دلِ حافظ افتاده ، کاش کمترین غلامِ خاکِ درِ تو بود یعنی کاش حافظ غلام تو بود . [ کمینه = کم و حقیر / کاج = کاش و کاشکی ]

کد خبر: 1210895

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =