به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ همه ما ذهن را پویا و غنی از محتوا میشناسیم که به شکل حالات ذهنی ظاهر میشوند. حالات ذهنی رویدادهای شناختی یا عاطفی گذرا هستند که براساس محتوا و رابطهای که ما با محتوا داریم (مثل تصور، یادآوری یا ترس) توصیف میشوند. به این معنا، افکار توالی حالات ذهنی است.
افکار میتوانند به خود مربوط باشند یا به دیگران اشاره کنند، میتوانند در مورد آینده یا گذشته باشند و میتوانند در شرایط بدون تکلیف اتفاق بیفتند. ما همچنین میتوانیم محتوای ادراکی داشته باشیم که در طی آن محرکهای خارجی از طریق حواس ما و محرکهای داخلی از طریق سیستم بینابینی ما درک میشوند.
جالب توجه است که تجربه مداوم همچنین میتواند لحظاتی را نشان دهد که ما نمیتوانیم هیچ محتوای ذهنی را گزارش کنیم! این پدیده اغلب با درک پس از وقوع همراه است که ذهن ما گویا از بین رفته یا خالی شده است. این پدیده خاص اغلب به عنوان خالی شدن ذهن (MB) شناخته میشود.
خالی شدن ذهن به عنوان گزارشهایی از کاهش آگاهی و فقدان موقت فکر (ذهن خالی) یا فقدان حافظه برای افکاری که بلافاصله گذشته است، تعریف میشود. گاهی نیز از بُعد پدیدارشناختی، نوع متمایزی از لغزش توجه در نظر گرفته میشود. این تعریف نشان میدهد که خالی شدن ذهن میتواند علل مکانیکی مختلفی داشته باشد، مانند فقدان فراآگاهی محتوایی، شکست در بازیابی حافظه یا لغزش در توجه.
سوژه بسیار خوب برای علوم اعصاب
همانطور که گفتیم، خالی شدن ذهن آن لحظاتی است که افکارمان ناگهان ناپدید میشوند و به نظر میرسد که توقف یا مکثی در هوشیاری ما ایجاد میشود. به این پدیده گاهی «فکر کردن به هیچ» یا «احساس خوابآلودگی» هم گفته میشود و اکنون توسط دانشمندانی که معتقدند شایسته توجه ویژه در تحقیقات علوم اعصاب است، مورد ارزیابی مجدد قرار گرفته است.
در همین راستا، یک تیم بینالمللی از دانشمندان علوم اعصاب و فیلسوفان، یافتههای دههها در مورد خلاء ذهنی، از جمله اکتشافات اخیر از مطالعات خود در مورد اسکن فعالیت مغز را گردآوری کردند.
این همکاری در بیست و پنجمین نشست سالانه انجمن مطالعه علمی هوشیاری در آمستردام در سال ۲۰۲۲ آغاز شد. در این انجمن بود که محققان توافق کردند زمان آن رسیده است که خلاء ذهنی را نه به عنوان یک عارضه جانبی سرگردانی ذهن، بلکه به عنوان یک حالت ذهنی کاملاً جداگانه در نظر بگیرند.
کارشناسان نوشتند: در طول بیداری، افکار ما بین محتواهای مختلف در حال گذار هستند. با این حال، لحظاتی وجود دارد که به ظاهر فاقد محتوای قابل گزارش هستند که به عنوان خالی شدن ذهن شناخته میشوند. هنوز مشخص نیست که این جاهای خالی چه چیزی را نشان میدهند، و این ابهامات تعریفی و پدیدارشناختی پیرامون خالی کردن ذهن را برجسته میکند.
به طور سنتی، خلاء ذهنی از طریق چارچوبهایی که برای مطالعه سرگردانی ذهن - جریان خودجوش افکاری که در طول روز تجربه میکنیم - طراحی شدهاند، بررسی شده است.
با این حال، محققان استدلال میکنند که این پدیده چیزی بیش از شکلی دیگر از خیالپردازی است. این پدیده اغلب با خوابآلودگی، کندی یا لغزشهای شناختی همراه است و شایسته است که به طور مستقل مورد مطالعه قرار گیرد.
«آتنا دمرتزی»، نویسنده ارشد و دانشمند علوم اعصاب در دانشگاه لیژ بلژیک، توضیح میدهد: ما با تجزیه و تحلیل ۸۰ مقاله تحقیقاتی مرتبط - از جمله برخی از مقالات خودمان که در آنها فعالیت مغز شرکتکنندگان را هنگام گزارش «به هیچ چیز فکر نمیکنند» ثبت کردیم- به دنبال درک بهتر از خلاء ذهنی بودیم.
مغز چگونه میخوابد؟
محققان توضیح میدهند: درپدیده خلاء ذهنی قرار نیست ذهن از کار بیفتد؛ حتی به صورت ناخودآگاه. خالی شدن ذهن کار آسانی نیست. با این حال، مواقعی وجود دارد که ناگهان خالی میشود؛ زمانی که هیچ راهی برای بازیابی رشته کلاممان وجود ندارد و زمانی که هر آنچه قبلاً در سرمان بوده، حتی به عنوان یک فکر یا ایده مبهم قابل بازیابی نیست.
اکنون، چندین محقق هر آنچه را که در مورد این پدیده شناخته شده است، کنار هم قرار دادهاند و استدلال میکنند که در این موارد، یک الگوی خاص و متمایز از فعالیت مغز وجود دارد که شبیه به اتفاقی است که هنگام خواب میافتد. به گفته این متخصصان، این لغزشهای ذهنی مربوط به تغییر در تحریکپذیری نواحی مختلف مغز است و اجتنابناپذیر است.
پدیدهای ناشناخته
محققان در یک مقاله علمی که در مجله Trends in Cognitive Sciences منتشر شده است، با برجسته کردن اینکه چقدر مساله خلاء ذهنی ناشناخته است، شروع میکنند.
آنها میگویند: ما نه تنها تعریفی برای این پدیده نداریم، بلکه نمیدانیم چه چیزی باعث آن میشود، یا اینکه آیا نشان دهنده فقدان موقت هوشیاری به دلیل از دست دادن توجه است یا اینکه نتیجه مشکلات حافظه، زبان یا دسترسی به محتوا است. علاوه بر این، این یک پدیده چندوجهی است؛ خالی شدن ذهن میتواند هنگام صحبت کردن، همچنین هنگام تفکر در سکوت، هنگام گوش دادن به موسیقی و حتی هنگام خواب دیدن اتفاق بیفتد و چیزی را ایجاد کند که «رویاهای بدون محتوا» نامیده میشوند.
آتنا دمرتزی، مدیر آزمایشگاه فیزیولوژی دانش در دانشگاه لیژ بلژیک و نویسنده همکار این مقاله، میگوید: به همین دلیل است که این موضوع بسیار جذابی است. در بررسیهایمان سعی کردیم موارد معمول ذهن خالی - شکافهای کوچکی که میتوانند در زندگی روزمره ما رخ دهند - را با انواع دیگر تجربیات بدون محتوا که در طول خواب (مثلاً رویاهای سفید) یا انجام مراقبه یا مدیتیشن رخ میدهند، مرتبط کنیم.
او و تیمش با استفاده از این رویکرد، به دنبال شناسایی پدیدههای بالقوه مرتبط بودند.
دمرتزی میگوید: ما استدلال میکنیم که این خانواده از «ذهنهای خالی» شاید بتوانند برخی مکانیسمها را به صورت مشترک داشته باشند و شناخت یکی از آنها میتواند بقیه موارد را روشن کند.
تکنیکهای پژوهش
محققان از ۲ تکنیک تصویربرداری مختلف که فعالیت مغز را ثبت میکنند - تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی و الکتروانسفالوگرام - روی افرادی که از آنها خواسته شده بود ذهن خود را خالی کنند، استفاده کردند. آنها ضمن اذعان به اینکه خلاء ذهنی خود به خودی با خلاء القایی یکسان نیست، دریافتند که الگوهای خاصی ظاهر میشوند که با سایر حالات ذهنی متمایز هستند. نوعی غیرفعال شدن یک مدار پیچیده وجود دارد که نواحی مختلف مغز را به هم متصل میکند.
دمرتزی توضیح میدهد: ما معتقدیم که خلاءهای ذهنی خود به خودی، حتی خلاءهای ذهنی القایی، میتوانند به دلیل پدیده نفوذ خواب موضعی رخ دهند.
او میگوید: وقتی ذهن ناگهان خالی میشود، ممکن است به دلیل خستگی و خوابآلودگی بخشی از مغز باشد. در حالی که هنوز بیدار هستید، ممکن است بخشی از شبکه مغز شما با کارایی کمتری کار کند.
محققان با تقویت این ایده، ریتمهای خواب مانند (به اصطلاح امواج آهسته) را در الکتروانسفالوگرامها مشاهده کردند که میتوانند پردازش اطلاعات عادی را مختل کنند.
او نتیجه میگیرد: از دیدگاه شبکه، این پدیده با اتصال بیش از حد مرتبط است که میتواند فرآیندهای شناختی را نیز مختل کند. ذهن میتواند نوعی تزلزل را تجربه کند که باعث ایجاد یک خلاء کوتاه میشود.
آنچه نویسندگان این اثر در طول سالها مشاهده کردهاند این است که این شکافهای ذهنی معمولاً در طول توسعه وظایف ذهنی دشوار ظاهر میشوند، که در آن چندین ناحیه از مغز با تمام ارتباطات متقابل آنها در حال انجام هستند. اما آنها همچنین میتوانند در طول سطوح بالای فعالسازی، مثلاً بلافاصله پس از ورزش شدید بدنی، ظاهر شوند.
در مورد اینکه این خطاها چقدر اتفاق میافتند، هیچ داده واقعی وجود ندارد، اما در آزمایشهای آزمایشگاهی، این خطاها بیش از ۱۰ درصد از زمانی که برخی از عملکردهای شناختی انجام میشد، ظاهر شدند. اگرچه همه این خطاها را تجربه میکنند، اما افراد زیر سن قانونی و افراد مبتلا به اختلال بیش فعالی کمبود توجه (ADHD) احتمالاً بیشتر آنها را تجربه میکنند.
«توماس آندریلون»، از موسسه مغز پاریس و نویسنده همکار این مقاله، اشاره میکند که لحظات خلاء ذهنی با فشار خواب و کمبود خواب افزایش مییابد.
او توضیح میدهد: با توجه به اینکه ۵۰ درصد از بزرگسالان و کودکان مبتلا به ADHD اختلالات خواب دارند که اغلب منجر به خوابآلودگی بیش از حد در طول روز میشود، ما معتقدیم که افزایش این خطاهای ذهن برای افراد مبتلا به ADHD میتواند نتیجه مستقیم کاهش بیداری در طول روز به دلیل مشکلات خواب باشد.
«آدریانا آلکاراز»، از موسسه مطالعات پیشرفته علوم انسانی در دانشگاه ادینبورگ در اسکاتلند، میگوید که چندین نظریه در مورد این خلاء ذهنی وجود دارد. یکی این است که مغز در حالت استراحت یا همانطور که در علوم اعصاب به آن اشاره میشود، در حالت پیشفرض است.
این حالت پیشفرض مطابق با حالتی است که مغز وقتی کاری انجام نمیدهیم، در آن قرار دارد و معمولاً با لحظاتی از حواسپرتی همراه است.
ربط داشتن به مدیتیشن
آلکاراز، که حوزه مطالعاتیاش دقیقاً خواب و رویا است، میگوید: نظریههای دیگر نشان میدهند که نوع حالت مغزی که در طول خالی شدن ذهن رخ میدهد، مشابه چیزی است که در حالتهای مراقبه یا حتی زمانی که به خواب میرویم، اتفاق میافتد. در این سناریو، آنچه اتفاق میافتد این است که مغز وارد حالت اتصال کم میشود.
آلکاراز اضافه میکند: اما گروه سومی از نظریههای جدیدتر وجود دارد که میگویند وقتی ذهن خالی میشود، مغز ما در حالت هوشیاری اولیه قرار دارد. مغز فعال است، اما چیزی را پردازش نمیکند.
آلکاراز تأکید میکند که مطالعه حالت خالی شدن ذهن به ما کمک میکند تا آنچه را که در مغز اتفاق میافتد، زمانی که فکر نمیکنیم یا چیزی را درک نمیکنیم، بررسی کنیم.
او میگوید: این امر به ما امکان میدهد مغز را در ابتداییترین حالت آن بهتر درک کنیم. به دلیل شباهت آن با سایر حالتهای مغز، مانند مدیتیشن یا خواب، به ما این امکان را میدهد که درک عمیقتری از انواع دیگر تجربیاتی که مطالعه تجربی آنها دشوارتر است، به دست آوریم.
آلکاراز دلیل خوب دیگری برای مطالعه این لغزشهای ذهنی ارائه میدهد: در دنیایی که ذهن ما دائماً مشغول است - کار میکند و به همه جوانب زندگیمان فکر میکند - بررسی اینکه وقتی هیچ یک از این کارها را انجام نمیدهیم چه اتفاقی میافتد، نه تنها به ما امکان میدهد درباره یک جنبه از ذهن خود بیشتر بدانیم، بلکه نیاز به توجه بیشتر به این نوع حالتها و مزایای احتمالی آنها را نیز برجسته میکند.
تغییرات مشخص در عملکرد مغز
مطالعات با استفاده از fMRI (تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی) و اسکنهای EEG (الکتروانسفالوگرام) نشان میدهد که خلاء ذهنی با تغییرات مشخص در عملکرد مغز مرتبط است.
این پدیده شامل اختلالاتی در شبکههای پیشانی، گیجگاهی و بصری مغز، کاهش پیچیدگی در سیگنالهای عصبی و آنچه دانشمندان از آن به عنوان «دورههای خواب موضعی» یاد میکنند - لحظاتی که بخشهایی از مغز حتی در هنگام بیداری به طور موقت در حالت خواب قرار میگیرند.
در طول آزمایشهایی که شامل تمرکز ذهنی پایدار بود، شرکتکنندگان علائمی از خالی شدن ذهن را از طریق کاهش ضربان قلب، اندازه کوچکتر مردمک چشم و الگوهای امواج مغزی آهسته نشان دادند.
در همین حال، خالی شدن ذهن ارادی (مانند مدیتیشن) باعث غیرفعال شدن در مناطقی مانند شکنج پیشانی تحتانی، ناحیه بروکا، قشر حرکتی تکمیلی و هیپوکامپ شد.
بیشتر بخوانید:
دلیل سخت از خواب بیدارشدن در صبح
تیم تحقیقاتی چارچوب جدیدی را برای توصیف خالی شدن ذهن به عنوان مجموعهای از حالتهای تحت تأثیر برانگیختگی فیزیولوژیکی - آنچه آنها هوشیاری مینامند - پیشنهاد میکند.
چه فرد در حالت برانگیختگی کم (مانند خستگی) باشد و چه در حالت برانگیختگی زیاد (مانند اضافه بار شناختی)، به نظر میرسد که خالی شدن ذهن زمانی بیشتر اتفاق میافتد که مکانیسمهای طبیعی مغز برای توجه، حافظه یا گفتار از کار بیفتند.
«جنیفر ویندت»، دانشمند علوم اعصاب در دانشگاه موناش استرالیا و یکی از نویسندگان این مقاله، میگوید: تجربه «ذهن خالی» به اندازه تجربه افکار، صمیمانه و مستقیم است.
«آنتوان لوتز»، نویسنده همکار از مرکز تحقیقات علوم اعصاب لیون در فرانسه، میافزاید: هدف ما در اینجا شروع یک گفتوگو و بررسی ارتباط خالی شدن ذهن با سایر تجربیات به ظاهر مشابه، مانند مدیتیشن است.
نگاهی به آینده
در نهایت، این تیم پژوهشی امیدوار است که تحقیقات آینده، خلاء ذهنی را به عنوان یک حالت ذهنی معنادار، نه صرفاً فقدان شناخت، در نظر بگیرد. آنها استدلال میکنند که این امر بینشهای مهمی برای درک توجه، هوشیاری و سلامت روان در بر دارد.
آندریلون می گوید: ما معتقدیم که بررسی خلاء ذهنی، بینشبخش، مهم و به موقع است. بینشبخش است، زیرا این تصور رایج را که بیداری شامل جریان مداوم افکار است، به چالش میکشد. مهم است، زیرا خلاء ذهنی تفاوتهای بین فردی در تجربه ذهنی را برجسته میکند. در مجموع، ما تأکید میکنیم که تجربیات مداوم با درجات مختلفی از آگاهی و غنای محتوا، در سایهها ظاهر میشوند.
انتهای پیام/
نظر شما