علیرضا امینی، استاد دانشگاه در گفتوگو با خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز با تحلیل ریشهها و ابعاد رویارویی اخیر میان رژیم صهیونیستی و جمهوری اسلامی ایران، این جنگ را «قابل پیشبینی» و «غیرتصادفی» دانست و تاکید کرد: سابقه تقابل جمهوری اسلامی ایران با رژیم اشغالگر قدس، به شکلی طبیعی زمینهساز رویارویی مستقیم بود. با توجه به رویداد ۷ اکتبر در فلسطین و آغاز عملیات طوفان الاقصی، میشد پیشبینی کرد که دامنه این بحران به ایران خواهد رسید. آنچه رخ داد، یک اتفاق عجیب و غیرقابل انتظار نبود. تحلیلگران آشنا با منطق بازیگران منطقه، از مدتها پیش این دومینوی طراحیشده را میدیدند.
وی با اشاره به مواضع نخستوزیر رژیم صهیونیستی افزود: نتانیاهو بارها در اظهاراتش به هشت پا یا اژدها اشاره کرده و گفته بود که ابتدا باید دستهای این موجود قطع شود و سپس به سر آن حمله کرد. این استعارهها کاملاً آشکار میسازد که منظور او از "سر"، جمهوری اسلامی ایران است. در واقع، پس از تضعیف حماس و فشار به حزبالله، هدف نهایی صهیونیستها ایران بود.
رؤیای نیل تا فرات و تله ورود آمریکا به جنگ
امینی با اشاره به ابعاد ذهنی و راهبردی رژیم صهیونیستی در ادامه گفت: یکی از محرکهای اصلی این مواجهه، گسترش تفکر صهیونیستی تحت عنوان نیل تا فرات است. رژیم اسرائیل همواره این گستره جغرافیایی را بهعنوان چشمانداز خود در ذهن داشته و بخش بزرگی از محور مقاومت در همین جغرافیا قرار دارد. بنابراین، برای تحقق چنین باوری، حذف مقاومت و در رأس آن، ایران، یک هدف راهبردی است.
استاد دانشگاه همچنین از تلاشهای رژیم صهیونیستی برای کشاندن آمریکا به جنگ پرده برداشت و گفت: نتانیاهو بهخوبی میداند که اسرائیل بهتنهایی توان درگیری چندجانبه با ایران را ندارد. به همین دلیل، تمام تلاش او در این ماهها معطوف به وارد کردن ایالات متحده به میدان جنگ بوده است
جنگ میتواند به تغییر نظم امنیتی خاورمیانه منجر شود
وی در پاسخ به این سؤال که «آیا این جنگ میتواند به نقطهعطفی در تغییر نظم امنیتی خاورمیانه بدل شود، اظهار کرد: اساساً دو تئوری در تفکر اصلی آمریکا در مورد منطقه وجود دارد. آمریکا در سند امنیتی خودش هم ذکر کرده؛ در سال ۲۰۰۰ در سند امنیتی قید میکند که اگر تا سال ۲۰۳۰ با سه قدرت – که در آن سند ابتدا روسیه بود و بعد تغییر کرد به سمت چین و قدرت نوظهوری به نام ایران – اگر مداخله نکند و اگر اینها را عقب نبرد، هژمونی در منطقه از دست خواهد رفت.
وی افزود: پس آمریکا در همه تفکرات سند امنیتی خود، ایران را بهعنوان یک نقطه قدرت میبیند که باید بتواند آن را کنترل کند.
امینی ادامه داد: دو طرح کلی برای ایران دارند. در ابتدا به دنبال تغییر رژیم هستند، که البته من معتقدم این پله اول آنهاست. آنها اساساً به دنبال تجزیه ایران هستند.
وی در همین زمینه گفت: از سال ۱۹۰۶، تئوری تجزیه ایران رقم خورده و برای همین شما میبینید در این سالها، گستردگی تجزیهطلبی در مناطق مختلف مرزی بسیار افزایش پیدا کرده است.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: بنابراین، برای اینکه این اتفاق بیفتد، همه تلاششان را خواهند کرد که ایران را به سمت تغییر رژیم سوق دهند. و اگر توانستند، یک رژیم استعمار نو، که تحت فرمان آنها باشد – حتی اگر از آن بهتر بیاید، ماهیت زیاد مهم نیست – معتقدند ایران باید خرد شود و ایران تجزیه شود آن چیزی که بتوانند کنترل بیشتری روی آن داشته باشند.
نظریه «مرد دیوانه» و ابهام رفتاری آمریکا
وی با اشاره به نظریهای رایج در روابط بینالملل گفت: در روابط بینالملل ما یک نظریه به نام مرد دیوانه داریم. اینکه یک انسانی مانند ترامپ ثانیه به ثانیه حرفهایش را تغییر میدهد، فکر نکنید نمیداند چه میگوید بلکه مدل جنگی است که مقام معظم رهبری مدام تکرار کردهاند. این مدل، همان جنگ ترکیبی و هیبریدی است.
وی افزود: ویژگی این جنگ، ابهام است؛ یعنی شما مدام نمیدانید. اصل غافلگیری دارد که عین رفتار و حرکات رژیم صهیونیستی و آمریکا با ایران است. مدام در ابهام نظرات ترامپ به سر میبریم. گفتمانی که در ابهام باشد، ریشه در جنگ هیبریدی دارد.
آتشبس پایان جنگ نیست، تئوری دشمن همچنان فعال است
امینی در توضیح دلایل اعتقادش بر اینکه دشمن ابتدا به دنبال تغییر رژیم در ایران و سپس تجزیه آن است، بیان کرد: دلیل اینکه میگویم آنها ابتدا به دنبال تغییر رژیم هستند و بعد تجزیهطلبی، این است که این جنگی که از ۵ و ۶ سال پیش در کشور ما توسط مجری آمریکا یعنی رژیم صهیونیستی و تئوریسینهای آن در غرب شکل گرفت، ساختارش همین است. برای روشن شدن این موضوع، مدلهای بهکارگیری جنگ هیبریدی اساساً مدلش همین است.
وی افزود: اولین ساختار جنگ هیبریدی این است که شما را سرگرم دیپلماسی میکند. ما دوبار در این اتفاق اخیر، در تله دیپلماسی گیر کردیم. اذعان کردند که در مذاکرات ابتدایی، بحث انرژی هستهای است اما مقدمات حمله به ایران را فراهم کردند و در دومین مذاکره هم اروپا نقش آمریکا را بازی کرد. این همان اصل اول جنگ هیبریدی است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: نکته دوم، جنگ تبلیغاتی است. سوم، نیروی نظامی را درگیر میکنند و اینجاست که در مقطع چهارم در مدل جنگ ترکیبی، شما بهعنوان کشوری که وارد جنگ شده و دارد طراحی میکند، تئوریاش حمایت از تنش و شورشهای محلی است. شورش محلی چیست؟ یعنی آزادیخواهی است.
امینی با ذکر مصادیقی از این رویکرد گفت: در داخل عراق، یک ساختار به اسم اربیل ایجاد کردند. چین با هنگکنگ درگیر یک جنگ داخلی است. در ادامه چنین جنگهایی، به تبع خودش جنگ اقتصادی را خواهد داشت. در جنگ هیبریدی، مشکل اصلی حمله سایبری است. این جنگ تمام نشده. این آتشبس، نقشه تئوریسینهایی است که در لبنان افتاد.
وی در پایان تاکید کرد: من اینجا به شما خواهم گفت، این آتشبس پایان رسیدن نیست. حتی اگر صلحی هم نوشته شود، تمام شدن دشمنی و رساندن به تغییر رژیم و فروپاشی ایران، هیچ چیز دیگری نخواهد داشت.
وی در پاسخ به پرسشی درباره نقش ایالات متحده در روند آتشبس گفت: رفتار ایالات متحده در قبال تحولات منطقهای، همواره دوگانه و بر مبنای منافع خاص خود تعریف شده است. ترامپ بعد از حمله به پایگاه آمریکا در قطر، تلاش کرد از خود چهرهای صلحطلب نشان دهد. اما این تصویرسازی، پوششی بر واقعیت میدان بود. آمریکا به دنبال مدیریت موقت تنشهاست، نه حلوفصل ریشهای آنها.
امینی با اشاره به نقش رژیم صهیونیستی گفت: رژیم صهیونیستی به دنبال افزایش تابآوری در جامعه خود است. این آتشبس نه بهمعنای صلح، بلکه فرصتی برای بازسازی توان نظامی و روانی این رژیم است. همین الگو را پیشتر در لبنان هم دیدیم؛ صلحنامهای امضا میشود، اما بهمحض اینکه حزبالله موضعگیری میکند، حملات از سر گرفته میشود.
آرامش موقت یا آغازی برای تقابل بیشتر؟
در پاسخ به این پرسش که آیا آتشبس به نفع ایران و منطقه بوده است یا خیر، تصریح کرد: هیچکس در منطقه بهدنبال جنگ نیست. اما آتشبس زمانی مفید است که منجر به بازدارندگی شود. ایران با اقدامات اخیر خود نشان داد که کشوری دستبسته نیست و توان پاسخگویی جدی دارد. با این حال، هنوز به مرحلهی بازدارندگی نرسیدهایم.»
وی افزود: آتشبس باید زمانی شکل بگیرد که متجاوز شناسایی و معرفی شود. در غیر این صورت، نمیتوان از آن بهعنوان پیروزی یاد کرد. بازدارندگی باید بهگونهای باشد که دشمن، حتی به فکر اقدام خصمانه هم نیفتد.»
امینی ضمن اشاره به نابرابریها در نظام بینالملل و برخورد دوگانه با ایران گفت: جمهوری اسلامی ایران عضو NPT است و تحت بازرسیهای آژانس قرار دارد، اما همان کشورهایی که خارج از چارچوبهای بینالمللی هستند، به زیرساختهای هستهای ما حمله میکنند. وقتی آژانس یا سازمان ملل در برابر این اقدامات سکوت میکنند، حضور ما در این معاهدات چه فایدهای دارد؟
قدرت، شرط بقا در منطقه
امینی تأکید کرد: ما اهل جنگافروزی نیستیم، اما اگر مورد حمله قرار بگیریم، باید توان پاسخگویی مؤثر داشته باشیم. بازدارندگی واقعی یعنی دشمن بداند که اقدامش هزینهای سنگین دارد. بدون آن، صحبت از صلح صرفاً یک شعار دیپلماتیک است. ما باید در عمل نشان دهیم که توان حفظ منافع و امنیت خود را داریم.
وی گفت: تصور اینکه با کاهش تنشها، اقتصاد جهانی رفتار خود را نسبت به ایران تغییر میدهد، سادهانگارانه است. مادامیکه جمهوری اسلامی ایران بر اصول و ماهیت انقلابی خود ایستاده، تفکرات سلطهطلبانه غرب – بهویژه آمریکا – همچنان با ما تضاد دارد. بنابراین، من هیچگاه باور نداشتم که تحریمها واقعاً برداشته خواهند شد.»
فرصت اقتصادی یا تله وابستگی؟
امینی با تأکید بر اینکه هرگونه فرصت اقتصادی بینالمللی نباید ما را از هدف اصلی دور کند، افزود: مهم این نیست که صرفاً بتوانیم نفت بفروشیم یا منابع مالی بیشتری وارد کشور کنیم. بلکه مهم این است که در این تعاملات، فناوری و علم منتقل شود. ما باید بدانیم چه چیزی میدهیم و در مقابل چه چیزی میگیریم. صرفاً پول آوردن اقتصاد ما را نجات نمیدهد. اگر فناوری بومی نشود، توسعه ما پایدار نخواهد بود.
وی با یادآوری تجربه صنعت خودروسازی ایران گفت: ما از اولین کشورهایی بودیم که خودرو تولید کردیم، اما بهجای اینکه دانش فنی را بومی کنیم، به مونتاژ بسنده کردیم. امروز هم اگر گشایش اقتصادی بدون تولید علم رخ دهد، نتیجهای جز وابستگی نخواهد داشت. نگاه کنید به کشورهایی مثل عربستان یا امارات؛ درهای اقتصاد جهانی به رویشان باز است، اما تولید علم ندارند. آیا این الگو مطلوب ماست؟
علم، خودیاری و پالایش درونی
امینی با نقد رویکردهای مدیریتی داخلی گفت: بخشی از بحران اقتصادی ما ناشی از نگاه بیمارگونه برخی مدیران است. متأسفانه افرادی در ساختارهای تصمیمگیری اقتصادی حضور دارند که با رویکرد غلط، مسیر رشد کشور را منحرف کردهاند. توسعه واقعی، بدون پالایش ساختار اقتصادی و حمایت جدی از دانشمندان داخلی محقق نمیشود.
صلح با حفظ اقتدار
امینی در پاسخ به پرسشی درباره آینده روابط خارجی ایران،تأکید کرد: ایران همواره بر اساس اصول اسلامی، رفتار دوستانه با همسایگان داشته و خواهان صلح است. اما این صلح نباید به معنای انفعال باشد. ما باید با همه کشورها تعامل داشته باشیم، ولی اگر کشوری منافع ملی ما را تهدید کرد، باید واکنش قاطع و عملی نشان دهیم.
وی افزود: ما بارها دیدهایم که در حرف گفتهایم واکنش نشان خواهیم داد، اما در عمل اقدامی نشده است. این ضعف باعث سوءاستفاده برخی کشورها میشود. باید با هر کشوری که منافع ایران را نقض کرد، قاطعانه برخورد شود تا دیگران بدانند امنیت و منافع ایران قابل معامله نیست.
انتهای پیام/
نظر شما