با شکل گیری دولت جمهوری خلق چین در 1949، حزب کمونیسم چین در حالی به حکومت رسید که این کشور پس از صدها سال تحقیر، استعمار و سلطه خارجی، با وضعیت اسفباری از اعتیاد و فقر و فلاکت مواجه بود. لذا اولین تلاش های این حزب بر حل این موضوعات متمرکز شد. در طی سال های بعد حزب کمونیست تلاش کرد تا فقرزدایی را در اولویت سیاست های خود قرار دهد. نقطه ی شروع برنامه ی فقرزدایی چین را می توان سه برنامه کلی خلاصه کرد. اول، برنامه های مربوط به رفع حداقل های احتیاجات فقرا مانند خوراک و پوشاک از طریق کمک ها و اعتبارات دولت؛ دوم، برنامه ریزی بلند مدت برای فقرزدایی و توسعه زیرساخت ها از طریق رشد اقتصاد کلان؛ و سوم، برنامه های رفاه و امنیت اجتماعی که تکمیل کننده حلقه های دیگر می شود.
پرداخت کمک های مالی به فقرا، وام دهی خرد، توسعه صنعت و فناوری، تقویت زیرساخت های آموزشی، مهاجرت فقرا به مناطق مستعد توسعه، توسعه روستاها بر مبنای ظرفیت ها و در نهایت تقویت سازمان ها و نهادهای مرتبط از جمله راهکارهای چین بوده که در برنامه های حزب کمونیست اتخاذ شده است. ایران برخلاف چین، با چالش های گسترده از سوی نظام بین الملل مواجه بوده است. این چالش ها طیفی از جنگ نظامی تا تحریم های آمریکا را در برمی گیرد. همه این موارد سبب شده تا دولت های مختلف نتوانند مطابق اهداف گام بردارند. علاوه بر این موازی کاری و عدم هماهنگی در سیاست های فقرزدا، عاملی دیگری بوده که مدل فقرزدایی ایران را در دستیابی به اهدافش ناکام گذاشته است.
تلاش های دولت چین برای مبارزه با فقر پس از پیروزی انقلاب کمونیستی 1949 مدلی از فقرزدایی را به وجود آورده که سایر دولت های جهان، به ویژه کشورهای در حال توسعه نیز می توانند از آن بهره برداری کنند. درواقع این مدل دارای نقاط قوت و برخی ضعف ها بوده که کشورهایی نظیر ایران می توانند در مدل اتخاذی خود از این تجربیات بهره ببرند. از جمله این درس ها می توان به این موارد اشاره داشت:
1. هدایتگری دولت
هدایتگری و رهبری صحیح دولت از طریق تاسیس سازمان های تخصصی در رفع فقر، برنامه ریزی بلند مدت برای رفع فقر، توسعه شهرهای مستعد یکی از نقاط قوت مدل فقرزدایی سوسیالیستی با ویژگی های چینی بوده است. ایران نیز دولت و نهادهای دولتی را عنصر اصلی مبارزه با فقر می داند اما نیاز است تا موازی کاری ها و سیاسی کاری ها کاسته شود.
2. سرمایه گذاری بر سرمایه انسانی
یکی از تجربیات مدل فقرزدایی چین که پس از مراحل مختلف فقرزدایی به دست آمد، سرمایه گذاری بر سرمایه انسانی به منظور ارتقای مهارت ها و توانایی های فقرا برای توسعه خودمحور بوده است. چراکه در صورت عدم تربیت اقتصادی فقرا، پس از یک دوره فقرزدایی، این افراد به علت عدم آگاهی و آشنایی با کسب و کار و مهارت های مرتبط دوباره به فقر کشیده می شدند. در سال های اخیر و با حاکم شدن نخبگان نسل جدید، دولت ایران کوشیده تا بیش از گذشته به سرمایه انسانی توجه کند.
3. رویکرد مردم محور
درنظر گرفتن مردم به عنوان اولویت اول و کار برای آن ها و رفاهشان از خصوصیات مدل توسعه و مدل فقرزدایی سوسیالیستی با ویژگی های چینی بوده است. درواقع یکی از بنیان های مشروعیت حزب کمونیستی فراهم کردن رفاه برای همه اقشار جامعه به ویژه فقرا بوده است. در ایران نیز رویکرد عدالت محوری و ایدئولوژی مذهبی از بنیان های مشروعیت نظام سیاسی به شمار می رود. درواقع ایران خود را الگوی مستضعفان جهان می داند و مردم را صاحب اصلی نظام سیاسی معرفی می کند.
4. بهره گیری از نظام اقتصاد بین الملل
چین با توسعه صنایع مختلف خود و با به کارگیری نیروهای انسانی توانست نوعی توازن میان اقتصاد سوسیالیستی مردم محور و اقتصاد بازار آزاد ایجاد کند و به نوعی از توسعه اقتصادی بین المللی خود به سمت فقرزدایی داخلی حرکت کرده است. به عبارتی دیگر، علاوه بر کمک های دولتی برای پشتیبانی از محرومان، دولت چین سعی کرد بتدریج بازارها را رقابتی و آزاد کند تا توسعه نیز در فقرزدایی کمک نماید. ایران در طول چهار دهه از انقلاب اسلامی، با تحریم های گسترده غرب مواجه و لذا از سرمایه گذاری خارجی بی بهره بوده است. در سال های اخیر نیز تحریم های گسترده ای در همه جوانب علیه ایران اعمال شده و اقتصاد ایران را به شدت تحت تاثیر قرار داده است.
5. مزایای نهادی و اجتماعی
کارجمعی، جزیی از روحیات خود مردم چین نیز است. به علاوه اینکه حزب کمونیست هم با شعار زندگی و مالکیت جمعی، روحیه ی کار جمعی و همکاری را ارتقا داد. این موجب پیشرفت بیشتر کارها با کمک مردم و برنامه ریزی دولت شد. حتی زمانی که چین وارد اقتصاد بازار شد، این روحیه حفظ شد. این یکی از مزایای این نظام سیاسی-اجتماعی و از شرایط خاص پیشرفت چین بود. در ایران، نیاز است تا بر روی روحیه کار جمعی بیش از پیش تمرکز صورت بگیرد.
جمع بندی
حزب کمونیسم با قدرت رسیدن تلاش کرد تا به صورت گسترده و جدی با فقر مبارزه کند. درواقع مائو زمانی زمام حزب را به دست گرفت که چین به شدت دچار فقر و توسعه نیافتگی بود. اما این کشور طی در پنج مرحله از 1978 تا 2020 فقرزدایی پرداخت. هر چند حزب کمونیسم تلاش های خود را از ابتدای به قدرت رسیدن آغاز کرد، اما مبارزه هدفمند فقرزدایی را می توان از دهه 1980 عنوان کرد. تجربه موفق دولت چین نشان داد که برخلاف توصیه اقتصاد لیبرال، رهبری دولت یک عامل مهمی در فقردایی است و می تواند به عنوان الگوی از سوی سایر دولت اتخاذ شود. دولت می تواند به دو هدف تخصیص کارا و منصفانه ی منابع در فقرزدایی به صورت بازیگری مهم نقش ایفا کند. دولت چین ضمن بومی سازی تجربیات فقرزدایی در سطح جهانی تلاش کرده تا الگوی کارایی از مدل فقرزدایی سوسیالیستی با ویژگی های چینی را ارائه کند. این مدل می تواند از سوی کشورهای در حال توسعه به عنوان تجربه ای موفق استفاده شود. چراکه در طول بیش از چهاردهه، توانسته بر نقاط ضعف خود فایق آمده و نقاط قوت خود را تقویت کند. تجربه ای که نیاز به دوباره آزمودن از سوی کشورهای جنوب ندارد.
*نویسنده، پژوهشگر و دانشجوی دکتری موسسه مطالعات خاورمیانه، دانشگاه مطالعات بین المللی شانگهای
انتهای پیام/
نظر شما