دریاچه ارومیه روزگاری نهچندان دور، نگین آبی ایران و یکی از بزرگترین دریاچههای شور جهان بود. این پهنه آبی با گسترهای بیش از ۵ هزار کیلومتر مربع و تنوع زیستی کمنظیر، علاوه بر تأمین معیشت هزاران خانوار در منطقه، یکی از جاذبههای گردشگری و ذخیرهگاههای مهم اکولوژیکی کشور به شمار میرفت. اما امروز، این دریاچه بیشتر به نماد خشکسالی، سوءمدیریت منابع آب و تغییرات اقلیمی بدل شده است.
بحران از کجا آغاز شد؟
مطالعات کارشناسان نشان میدهد روند کاهش تراز آب دریاچه ارومیه از اواسط دهه ۱۳۷۰ آغاز شد. عواملی چون احداث بیرویه سد بر رودخانههای تغذیهکننده، توسعه غیراصولی اراضی کشاورزی، برداشت بیش از حد از آبهای سطحی و زیرزمینی و همچنین کاهش چشمگیر بارندگیها در نتیجه تغییرات اقلیمی، دست به دست هم داد تا در کمتر از دو دهه، این دریاچه بیش از ۸۰ درصد وسعت خود را از دست بدهد.
نمکزار شدن بخشهای وسیعی از بستر دریاچه و ایجاد طوفانهای نمکی، سلامت مردم ساکن در اطراف دریاچه را تهدید کرد و مهاجرتهای اجباری برخی روستاییان و باغداران منطقه را بهدنبال داشت. همزمان با این وضعیت، خسارتهای اقتصادی سنگینی به بخش کشاورزی، دامداری و گردشگری آذربایجان غربی و شرقی وارد شد.
گامهای احیاء؛ از شعار تا عمل
با بحرانی شدن شرایط، دولتهای مختلف در ایران هر یک برنامههایی برای نجات این دریاچه تدوین کردند. نقطه عطف این تلاشها، تشکیل «ستاد احیای دریاچه ارومیه» در سال ۱۳۹۳ بود که با تأکید بر کاهش مصرف آب کشاورزی و تأمین حقابه زیستمحیطی دریاچه، هدفگذاری کرد طی ده سال تراز آب دریاچه به وضعیت مطلوب بازگردد.
در این راستا، پروژههای مختلفی از جمله: اجرای سیستمهای نوین آبیاری برای کاهش مصرف آب در مزارع، اصلاح الگوی کشت در دشتهای اطراف، انسداد چاههای غیرمجاز و مهمتر از همه، انتقال آب از سد کانیسیب به حوضه آبریز دریاچه ارومیه از طریق تونل ۳۶ کیلومتری در دستور کار قرار گرفت. با بهرهبرداری از این تونل در سال گذشته، گام بزرگی در جهت رساندن آب به دریاچه برداشته شد که به گفته مسئولان، تاکنون میلیاردها متر مکعب آب را وارد حوضه دریاچه کرده است.
وضعیت فعلی؛ امیدواری محتاطانه
با وجود این اقدامات، کارشناسان محیطزیست معتقدند وضعیت دریاچه هنوز شکننده و به شدت وابسته به بارشهای سالانه است. بهطور مثال، در زمستان گذشته و بهار امسال، با وجود ثبت بارشهای نسبتاً خوب، تنها بخشی از افت تراز جبران شد و سطح آب دریاچه نسبت به میانگین درازمدت همچنان پایین است.
آمارهای سازمان آب منطقهای آذربایجان غربی نشان میدهد تراز دریاچه در خردادماه امسال حدود ۱۲۷۱.۲ متر بوده که هرچند اندکی بالاتر از سالهای خشکسالی شدید است، اما هنوز فاصله زیادی با تراز اکولوژیک ۱۲۷۴.۱۰ متر (حداقل لازم برای پایداری اکولوژیکی) دارد.
چالشهای پیشرو
مسئله احیای دریاچه ارومیه فقط به آوردن آب خلاصه نمیشود. مدیریت پایدار مصرف آب در کشاورزی که ۹۰ درصد مصرف آب منطقه را دربر میگیرد، همچنان مهمترین حلقه مفقوده است. در برخی مناطق، تغییر الگوی کشت هنوز بهطور جدی اجرایی نشده و راندمان آبیاری نیز در سطح پایینی قرار دارد.
از سوی دیگر، کارشناسان هشدار میدهند اگر برداشتهای غیرمجاز از سفرههای زیرزمینی کنترل نشود، تونلها و پروژههای انتقال آب به تنهایی نمیتوانند آینده این دریاچه را تضمین کنند. همچنین تداوم گرمایش زمین و افزایش دما، تبخیر بیشتر آب سطحی را در پی خواهد داشت که تلاشهای احیایی را خنثی میکند.
جمعبندی؛ آزمونی برای حکمرانی آب
دریاچه ارومیه امروز در نقطهای حساس ایستاده است؛ هر چند تلاشهای فنی و مهندسی نظیر پروژه کانیسیب و اصلاح آبیاری به بهبود نسبی وضعیت کمک کرده، اما موفقیت نهایی در گرو تغییر رفتار مصرفکنندگان آب، پایبندی کشاورزان به الگوی کشت کمآببر و استمرار مدیریت یکپارچه منابع آب خواهد بود.
در واقع احیای دریاچه ارومیه، آزمون بزرگی است برای نشان دادن اینکه کشور چگونه میتواند میان تأمین معیشت مردم، حفظ کشاورزی و حیات یک زیستبوم کمنظیر تعادل برقرار کند. هر عقبنشینی در این مسیر، میتواند به از دست رفتن همیشگی نگین فیروزهای شمال غرب ایران منجر شود؛ خطری که پیامدهای آن نه فقط برای ساکنان حوضه، بلکه برای کل کشور هزینهزا خواهد بود.
*سامان رزمی ـ فعال رسانهای
انتهای یادداشت/
نظر شما