حمید افتخاری، مدیرکل کتابخانهها، مجلات، انتشارات علمی و علمسنجی و رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی در گفتوگو با خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز در مورد ویژگیهای شخصیتی شهید طهرانچی توضیح داد: شهید طهرانچی را فقط نمیشود در قالب ریاست دانشگاه یا مدیر نهاد علمی بزرگ دید. او قبل از هرچیز، یک فیزیکدان دقیق، اهل پژوهش، و دانشآموختهای وفادار به جریان علم در ایران بود. از همان سالها که در گروه فیزیک دانشگاه شهید بهشتی بود، همراه با دوستان و همکارانش، جزو پایهگذاران پژوهشکدههای تخصصی مثل لیزر و مغناطیس بود.
افتخاری اضافه کرد: شهید طهرانچی در حوزههای تخصصی مانند مغناطیس و لیزر با کاربردهای لایهنشانی و فناوریهای نوین فعالیت داشت، اما چیزی که او را متمایز میکرد، نقش پیوندی او بین علم، اخلاق، دیانت و سیاست ملی بود. برخلاف برخی فیزیکدانها، از فضای جبهه، سپاه و تعاملات ملی-امنیتی گریزان نبود. او اهل میدان بود، ولی اهل تندروی نبود.»
شهیدی که برایش گوگل پروفایل بسته بود
افتخاری در بخش دیگری از صحبتهایش با اشاره به حساسیتهایی که روی فعالیتهای علمی دکتر طهرانچی وجود داشت، گفت: ایشان خودش حدس میزد که برخی میخواهند او را به عنوان یک شخصیت هستهای معرفی کنند، در حالی که پروفایل علمیاش در دسترس بود و نشان میداد که کار او مستقیماً هستهای نیست، بلکه روی فناوریهای پیشرفته با منشأ مغناطیسی و لیزری کار میکرد. بعد از اینکه برخی محدودیتها روی حسابهای علمیاش ایجاد شد، میگفتند احتمالاً میخواهند برچسب خاصی روی من بزنند.
وی با افرادی مثل دکتر لطیفی، دکتر شکری، دکتر مسعودی و دکتر اسلامی یک گروه علمی و انسانی منسجم تشکیل داده بود. حلقهای که فقط در جلسات رسمی حضور نداشت، بلکه با هم کوه میرفتند، عکسهای قدیمیشان هنوز هست. بعدها برخی از این افراد مسئولیتهای مهمی گرفتند، اما دوستیشان با دکتر طهرانچی همواره عمیق باقی ماند.»
به گفته افتخاری، طهرانچی رابطه نزدیکی با چهرههای عالیرتبه کشور داشت. در نمایشگاهها و برنامههای علمی، تصویرهایی منتشر شد که دکتر طهرانچی در کنار سرداران باقری، سلامی و حاجیزاده دیده میشد. حتی لباسی شبیه سپاه به تن داشت؛ ولی او هیچگاه نظامی نبود. کارهایش ماهیت نظامی نداشت. پروژههایی که انجام میداد، اساساً پژوهشی و علمی بودند، حتی اگر از نظر تئوریک در صنایع دفاعی قابل استفاده میبودند.
افتخاری افزود: ایشان از بعد از سالهای ۱۳۹۰ و خصوصاً بعد از حضور در مسئولیتهای اجرایی و دانشگاهی، دیگر پروژهای به معنای نظامی یا سری انجام نداد. او فقط دانشجوهایش را هدایت میکرد و مقالات علمی در حوزههای لیزر، مغناطیس، و علوم پایه منتشر میشد. کارهای علمی ایشان همه شفاف، منتشرشده و با کاربری عمومی بودند.
دکتر طهرانچی بخاطر مدیریت کارآمد شهید شد
افتخاری تأکید کرد: طهرانچی بهخاطر نقش مدیریتیاش در دانشگاه آزاد اسلامی مورد هدف قرار گرفت. او با مدل خاص تحولآفرینیاش، ساختار سنتی دانشگاه را تکان داد. همین جسارت در تحول، برای عدهای قابل هضم نبود. شهید طهرانچی صرفاً بهخاطر علمی که داشت شهید نشد، بلکه بهخاطر موتور پیشبرندهای بود که در مدیریت آموزش عالی کشور راه انداخت.
به گفته او، از زمانی که دکتر طهرانچی ریاست دانشگاه آزاد را بر عهده گرفت، پروتکلهای حفاظتی او ارتقا پیدا کرد:سالهای اولیه اصلاً محافظ نداشت. از سال ۱۳۸۹ و پس از ترور دکتر علیمحمدی و شهید شهریاری، حفاظت حداقلی برای برخی از اساتید برقرار شد. بعدها وقتی وارد دانشگاه آزاد شد، سطح حفاظت بهشدت بالا رفت؛ ماشین ضدگلوله، تیم حفاظت دائمی و ورود مسلحانه به داخل ساختمانها از جمله تدابیری بود که اجرا شد. حتی خودش هم از این فضا چندان راضی نبود.
از فیزیک به قرآن؛ جلساتی که فقط علمی نبودند
افتخاری از جلسات هفتگیای یاد میکند که طهرانچی با برخی از چهرههای برجسته علمی مانند شهید شهریاری، دکتر ذوالفقاری و دکتر علیمحمدی در دانشگاه شهید بهشتی برگزار میکرد:جلساتی داشتند که به موضوعاتی مثل اعجاز قرآن، فلسفه و معارف دینی میپرداخت. بعد از آن جلسات، دکتر طهرانچی پژوهشگاه اعجاز قرآن را هم تأسیس کرد. یعنی مسیر او صرفاً فیزیکدان بودن نبود؛ بلکه اندیشه و معنویت در جانش نهادینه بود.»
افتخاری به فضای پس از شهادت شهید طهرانچی در دانشگاه اشاره کرد و گفت: همین دیروز، جمعی از دانشجویان و همکاران قدیم ایشان در ساختمان فیزیک دانشگاه شهید بهشتی گرد هم آمدند. دغدغهمان این بود که پروژههای دانشجویان عقب نماند، تجهیزات آزمایشگاهی چه سرنوشتی پیدا میکند و از همه مهمتر، چگونه باید جای خالی مدیری پرانرژی را پر کرد که حضورش، مایهی حیات یک مجموعه علمی بود.
افتخاری گفت: شهید طهرانچی با خیلیها رفیق بود؛ ولی جنس رفاقتش از جنس قرابت علمی صرف نبود، بیشتر فکری و انسانی بود. مثلاً با دکتر ذوالفقاری، منوچهر، و بهویژه با شهید شهریاری خیلی نزدیک بود. شهریاری را واقعاً دوست داشت و همهجا اسمش را میآورد. حتی با دکتر علیمحمدی که از نظر سیاسی زاویه فکری داشت، کاملاً رفیق بود. این رفاقتها از دل جلسات علمی یا قرآنی دانشگاه شهید بهشتی شکل گرفته بود، نه از پروژه یا کار رسمی.
وی دادامه داد: با دکتر منوچهر، گاهی کوه میرفتند، خانوادگی رفتوآمد داشتند، بچههاشان همدیگر را به اسم کوچک صدا میکردند. این خیلی فرق دارد با دوستیهایی که فقط به خاطر یک پروژه شکل میگیرد.
شهید مدیریتی، نه هستهای
افتخاری بر این نکته تأکید میکند که باید روایت درست از شهادت دکتر طهرانچی در جامعه علمی جا بیفتد: برخلاف برخی روایتها، دکتر شهید هستهای نبود. هیچوقت پروژهای با ماهیت نظامی نداشت، مخصوصاً از زمانی که وارد سطوح بالای مدیریت شد. آنچه او را هدف قرار داد، الگوی مدیریتی تحولگرایش در دانشگاه آزاد اسلامی بود. رسانههای دانشگاه باید جدیتر روی این موضوع کار کنند.
وی درباره پیشینه فکری و خانوادگی طهرانچی گفت: دکتر از نوجوانی چارچوب اعتقادی محکمی داشت. خانواده مذهبی داشت، ولی مسیر علمیاش را خودش ساخت. جایی گفته بود که پدر من آدم علمی نبود، اما حرفی زد که تا آخر عمر آویزه گوشم شد. این جمله نشان میداد که چقدر برای پدرش احترام قائل بود، در حالی که خودش استاد تمام فیزیک، متفکر فلسفه علم، و رئیس بزرگترین دانشگاه کشور شده بود.
افتخاری توضیح داد: بسیاری از افراد، در شرایط مشابه، فرزندشان را برای تولد به خارج میفرستند. اما دکتر گفت: "دلم نمیخواهد بچهام در بلاد کفر به دنیا بیاید." فرزندش را برای تولد به تهران فرستاد. اینها ساده نیست؛ ریشه دارد، نشان میدهد چقدر به اصولش پایبند بود.
شخصیتی ریشهدار، از خانوادهای مذهبی؛ از حاجآقا مجتبی تا رشد شخصی
افتخاری به بعد معنوی شخصیت طهرانچی نیز اشاره کرد: بعد از آشنایی با حاجآقا مجتبی، این بُعد معنوی عمیقتر شد. دکتر چند جلد از کتابهای ایشان را خریده بود و بهشدت علاقهمند به مباحث معرفتی و قرآنی بود. اینطور نبود که درجا بزند؛ همیشه در حال رشد بود. از دانشگاه شهید بهشتی تا دانشگاه آزاد، شما یک سیر تحولی میبینید. خودش گفته بود: "من هنوز مدارج را طی نکردهام." واقعاً دنبال کمال بود.
افتخاری اظهار کرد: شهید طهرانچی هیچوقت متوقف نشد. نه در علم، نه در مدیریت، نه در معنویت. خودش را پلهپله ساخت و رشد داد. این چیزی بود که من همیشه در او میدیدم؛ انسانی که از نوجوانی معتقد بود، در جوانی متفکر شد، و در میانسالی تبدیل به یک الگوی مدیریتی برای دانشگاههای کشور شد. و حالا، نبودش را همه با پوست و استخوان احساس میکنند.
رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه آزاد گفت: شهید طهرانچی هیچگاه در یک نقطه متوقف نمیماند. نگاه قرآنی و فلسفی ایشان در سالهای اخیر بسیار پررنگتر شده بود و حتی در جزئیترین امور علمی و آموزشی دانشگاه نیز این نگاه الهی را لحاظ میکردند.
وی افزود: اگر به سخنرانیها و محتوای پاورپوینتهای ایشان پیش از عید و پس از آن نگاهی بیندازید، تفاوت رویکرد و عمق مطالب ارائهشده بهوضوح مشهود است. این تحولات فکری نهتنها سطح محتوا را ارتقا داد، بلکه سبب الهامبخشی برای همکاران و مدیران دانشگاه شد.
افتخاری ادامه داد: حتی در روزهایی که دکتر طهرانچی بهدلیل بیماری و عمل جراحی سنگ کلیه در منزل استراحت میکردند، فرآیند برنامهریزی و تولید محتوا را متوقف نکردند. در همان روزها با وجود درد شدید، با لپتاپ مشغول آمادهسازی برنامههایی بودند که اکنون در حال اجراست. این میزان از تعهد و دغدغه، کمنظیر و الهامبخش است.
وی با اشاره به نقش خانواده در پشتیبانی از دکتر طهرانچی گفت: همسر ایشان از بانوان فداکار، مومن و همراه بود که نقشی اساسی در آرامش و تمرکز فکری دکتر داشتند. هرچند کمتر نامی از ایشان برده شد، اما بهحق باید از این نقش پنهان اما کلیدی قدردانی کرد.
مدیرکل کتابخانهها و انتشارات علمی دانشگاه آزاد اسلامی با تأکید بر نگاه تربیتی دکتر طهرانچی اظهار کرد: ایشان خود را نه صرفاً معلم، بلکه مربی میدانست؛ مربیای که در کنار انتقال دانش، وظیفه هدایت و تربیت دانشجویان را نیز بر عهده دارد. اگر احساس میکردند دانشجویی دچار مشکل رفتاری، فکری یا خانوادگی است، شخصاً ورود میکردند و تا رفع مشکل پیگیر میماندند.
وی افزود: همین نگاه تربیتی در مدیریت ایشان نیز جریان داشت. رفتار دکتر با مدیران و همکاران، مدیریتی پدرانه و توأم با محبت بود. مطالبهگری ایشان از جنس اصلاح و ارتقاء بود، نه صرفاً بازخواست. حتی اگر گاهی عصبانی میشدند، همه میدانستند که این خشم از سر دلسوزی و تعلق خاطر است.
افتخاری با یادآوری حادثه اتوبوس دانشجویان علوم تحقیقات گفت: دکتر طهرانچی با وجود اینکه تازه از عمل جراحی بازگشته بودند، شخصاً در صحنه حضور یافتند و مدیریت بحران را بهعهده گرفتند. حتی در برابر فشارها و مشکلات، خود را مسئول میدانستند و هیچگاه دیگران را سپر تصمیمگیری نمیکردند.
وی خاطرنشان کرد: این شیوه مدیریت، موجب شد تا همکاران دانشگاهی با وجود داشتن مسئولیتهای چندگانه، شبانهروز با جان و دل فعالیت کنند. بسیاری فقط حقوق یک پست را دریافت میکردند اما برای چند مسئولیت وقت میگذاشتند، چراکه به دکتر طهرانچی ایمان داشتند و رابطهشان با ایشان تنها یک ارتباط اداری نبود.
رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه آزاد گفت: سبک مدیریتی و فکری شهید طهرانچی، مدیریتی مبتنی بر عشق، تربیت، و نوآوری بود. او دانشگاه را نه صرفاً بهعنوان یک نهاد آموزشی، بلکه بهعنوان بستر پرورش انسانهایی توانمند، متعهد و مؤمن میدید و این نگاه، میراثی ارزشمند برای آینده دانشگاه آزاد اسلامی خواهد بود.
سیاستزدایی واقعی از چهره علمی دانشگاه
وی ادامه داد: شهید طهرانچی با آنکه خود دغدغههای عمیق و جدی نسبت به انقلاب اسلامی و رهبر معظم انقلاب داشت، اما در سطوح میدانی و اجرایی هیچگاه افراد را با شابلونهای سیاسی دستهبندی نمیکرد. او اهل مرزبندیهای کلیشهای «اصلاحطلب – اصولگرا» نبود؛ بلکه نگاهش به افراد، کارکردمحور، مبتنی بر شایستگی و توانمندی بود. کسانی که با دکتر همکاری داشتهاند، بهخوبی به یاد دارند که در بزنگاههای حساس – از جمله بعد از خطبه تاریخی رهبری در نماز جمعه سال ۸۸ – چگونه با قاطعیت پدرانه، اما بدون تحقیر و حذف، مسیر دانشگاه را به سمت آرامش و تعهد جمعی هدایت کرد.
آزمایشگاه مرکزی دانشگاه شهید بهشتی؛ مصداقی از نگاه آیندهنگر
افتخاری بیان کرد: از دستاوردهای کلیدی او در دانشگاه شهید بهشتی، تأسیس "آزمایشگاه مرکزی" بود. پروژهای که به جای خریدهای تکراری و ناکارآمد توسط اساتید، منابع را تجمیع کرد و با یک مدیریت هدفمند، تجهیزات پیشرفتهای چون سیستم لایهنشانی یا دستگاههای پردازش نانومتری فراهم شد؛ تجهیزاتی که امروز در معدود مراکز تحقیقاتی کشور یافت میشوند. همین نگاه الگویی شد برای دانشگاههای دیگر.
در مدت کوتاه معاونت پژوهشی خود در دانشگاه شهید بهشتی، شهید طهرانچی تحولی واقعی در نظام گرنت اساتید، قراردادهای صنعتمحور و ارتقای استانداردهای پژوهشی رقم زد. او این باور را در دانشگاه ایجاد کرد که پژوهش باید به نیاز کشور پاسخ دهد، نه فقط به شاخصهای نمایهای.
رشد فکری و گرایش عمیقتر به قرآن و فلسفه
وی در مورد روحیات طهرانچی خاطر نشان کرد: در سالهای اخیر، جنبه فکری و معنوی شهید طهرانچی بیشتر از قبل نمایان شد. مطالعات قرآنی و فلسفیاش، گویی زلالی فکری تازهای به تصمیمات مدیریتی او داده بود. گاهی در میان بحثهای مدیریتی، ناگهان با شور و ذوق از آیهای یا حدیثی سخن میگفت که گرهی از مسئله مدیریتی را باز میکرد. هرچه فشارهای اجرایی و سیاسی بیشتر میشد، بیشتر به سرچشمههای معنوی رجوع میکرد.
مدیری که خود را وقف کرده بود، نه وابسته
افتخاری از دیگر ویژگی های طهرانچی گفت: نکته مهم درباره شهید طهرانچی این بود که او به جای آنکه به «مقام» وابسته باشد، خود را وقف «ماموریت» کرده بود. در دورههایی که سمتی نداشت، نه خاموش شد، نه کناره گرفت. بلکه به پژوهش، اندیشهورزی و برنامهسازی مشغول بود. حتی در حساسترین دوران سیاسی، نگاه او به رهبری، نه از سر شعار، بلکه از سر شناخت عمیق و ارادت قلبی بود. در مواجهه با منتقدان نظام، با صبوری و روشنگری مواجه میشد، نه حذف و طرد.
وی تاکید کرد: شهید طهرانچی را باید یکی از نوآورترین و عملگراترین مدیران علمی در سالهای اخیر دانست؛ مدیری که توانست مفاهیم بنیادینی چون «ارتباط دانشگاه با صنعت»، «تأمین مالی غیر دولتی» و «توسعه زیربناهای پژوهشی» را بهجای شعار، در عمل پیادهسازی کند.
پژوهشکده لیزر؛ آغاز یک جریان علمی مستقل
رئیس کتابخانه مرکزی دانشگاه آزاد اسلامی یادآور شد: یکی از نخستین الگوهای موفق مدیریت علمی دکتر طهرانچی، راهاندازی پژوهشکده لیزر در دانشگاه شهید بهشتی بود؛ پروژهای که بدون اتکا به منابع داخلی دانشگاه و تنها با جذب سرمایه و حمایت سازمانها و نهادهای بیرونی عملیاتی شد. او برای این کار، سراغ دستگاههایی رفت که مستقیماً از توان دانشگاه در حوزه لیزر بهرهمند میشدند و از آنها دعوت کرد تا در توسعه این پژوهشکده سهیم شوند. نتیجه آن شد که امروز، پژوهشکده لیزر دانشگاه بهشتی بهعنوان یکی از قطبهای علمی کشور در این حوزه شناخته میشود.
سامانه سرمد؛ انقلاب در مدیریت پژوهشی
وی تصریح کرد: در دوران ریاست شهید طهرانچی بر دانشگاه شهید بهشتی، سامانه پژوهشی «سرمد» طراحی و اجرا شد؛ سامانهای منحصر به فرد که بهگفته بسیاری از کارشناسان وقت، در زمان خود «یونیک» و پیشرو در میان دانشگاههای کشور بود. این سامانه توانست مدیریت طرحهای پژوهشی، ردیابی منابع، ارتباط با اساتید و نظارت بر اجرای پروژهها را هوشمند و شفاف کند و بهمرور تبدیل به الگویی برای سایر دانشگاهها شد.
افتخاری بیان کرد: در دوران ریاست وی، پروژههای عمرانی مهمی نیز با مشارکت نهادهای بیرونی آغاز شد؛ از جمله ساختمان فناوری اطلاعات همراه اول در دانشگاه بهشتی، که ساختمانی ۱۱ طبقه و مشارکتی بین دانشگاه و شرکت همراه اول بود. نیمی از این سازه در اختیار دانشگاه قرار گرفت و در ازای آن، شرکت همراه اول نیز از ظرفیت دانشجویان و اساتید برای تحقیقات کاربردی بهره برد. این پروژه، نقطه عطفی در اتصال واقعی دانشگاه با صنعت و پیادهسازی الگوی کارآمد کارآموزی و پژوهشمحور شد؛ مدلی که بعدتر در دانشگاه آزاد اسلامی با عنوان «طرح پویش» توسعه یافت.
نگاه اقتصادی به علم؛ تجربهای موفق در مرکز نشر
وی توضیح داد: شهید طهرانچی، حتی در حوزههایی مانند نشر علمی و کتابخانههای دانشگاهی نیز نگاه جدیدی را وارد کرد. مرکز نشر دانشگاه آزاد در دوره مدیریتی ایشان از یک ساختار سنتی، به یک نهاد خودگردان اقتصادی و دارای برنامه راهبردی تبدیل شد. کارکنان این مرکز، بهویژه در سالهای اخیر، توانستند با استفاده از پتانسیل کتابخانه مرکزی و فعالیت در نمایشگاههای کتاب، وجهه تازهای به نشر دانشگاهی ببخشند. بهگفته یکی از مدیران، «تمام دوره قبل و بعد از دکتر، یک طرف؛ زمانی که ایشان در رأس مرکز بودند، یک طرف دیگر.»
افتخاری اظهار کرد: طهرانچی را باید مدیری دانست که هر پروژه را با نگاهی پدرانه آغاز میکرد، اما با ساختاری علمی و هدفمند آن را به انجام میرساند. از پژوهشکده لیزر تا سامانه سرمد، از اتصال دانشگاه به صنعت تا بازسازی مدل نشر دانشگاهی، همه و همه نشان میدهد که او علم را نه فقط در مقاله و پایاننامه، بلکه در متن زندگی دانشگاهی جاری کرد.
انتهای پیام/

نظر شما