تهران - ایسکانیوز: شامگاه دوشنبه 27 بهمن ماه و همزمان با اجرای ارکستر زهی کشور استونی در تالار وحدت، سامان احتشامی نوازنده چیره دست پیانو، اجرای مشترک خود با مجید ناظم پور ( نوازنده عود) را در بخش جنبی سی امین جشنواره موسیقی فجر تحت عنوان ( دو نوازی پیانو و بربط)، در تالار رودکی که بر خلاف سایر اجراهای سی امین جشنواره موسیقی فجر در این اجرا مملو از جمعیت بود پیشکش هوادارانش کرد.
به گزارش خبرنگار موسیقی ایسکانیوز، در ابتدای این کنسرت که مشترک که با تکنوازی سامان احتشامی همراه بود سامان احتشامی دو قطعه از ساخته های خود را بنام های زندگی و سپیدار اجرا کرد.
سامان احتشامی یا استاد بسط و گسترش تم اصلی
زندگی و سپیدار قطعاتی به شدت تکنیکی هستند و توفیق در امر نواختن این قطعات نیازمندبهره مندی از قابلیت های تکنیکی بالایی است. اما ساخته های سامان احتشامی بیشتر از اینکه قطعاتی برای پیانو باشند دلنگاره های سامان هستند. دلنگاره هایی که نواختن آنها نیازمند احساسی نزدیک به احساس سازنده آنست. و این امر باعث شده که اکثر ساخته های سامان اثاری باشند که باید توسط سازنده خود آنها اجرا شود.
به اعتقاد من زندگی از زیباترین قطعات اجرا شده در شب چهارم اجراهای تالار وحدت بود. قطعه ای به شدت تکنیکی و احساسی. سامان در این قسمت با اشاره به تم اصلی ترانه ( عاشقم من)، شاهکار جاودانه مجید وفادار و بست و گسترش آن تلویحا به این موضوع اشاره دارد که در بکار گیری تم ها و موتیف های اصلی قطعات و بسط و گسترش آنها و حتی در شیوه نوازندگی، تاثیری غیر قابل انکار از موسیقی کلاسیک غربی و آهنگسازان دوره رمانتیک به ویژه لوودویک فان بتهوون گرفته است که به اعتقاد من این خصیصه به خودی خود نه تنها ایرادی نیست که در بسیاری از موارد توانمندی و ویژگی به شدت قابل ستایشی است که سامان احتشامی در بیان این توانمندی ها گاهی زیاده روی می کند تا جاییکه باعث می شود جذابیت های بصری بر مفهوم و زیبایی اجراهایش غلبه کند و شاید همین امر موجب شد تا سامان احتشامی مدتی پیش (کمال پورتراب) سالخورده ولی به شدت محترم را به عکس العملی نه چندان موجه و همسنگ با شان این "پیر آموزش" موسیقی ایران وادارد.
همانگونه که گفته شد او نوازنده ای به شدت رمانتیک است. رمانتی سیزم جاری در افکار سامان گاهی آنقدر پررنگ بوده که نغمات نگاشته شده توسط سامان عموما از عهده بیان آن بر نیامده و سامان را ناچار از سخن گفتن کرده اند. به خاطر دارم که در سالها قبل پاسخ سامان به یک سوال من مبنی بر اینکه چرا از عنوان باغ در آثارش زیاد استفاده میکند، خود بصورت مصاحبه کامل و جداگانه ای تنظیم شد.
سامان بخوبی از جایگاه عاطفی خود در دل هوادارانش آگاه است. هوادارانی که به شدت شیفته اجراهای سامان و اکسپرسیو جاری در لحظات اجرای این هنرمند هستند. سامان احتشامی از معدود نوازندگان پیانوی ایرانی است که تکنیکهای نوازندگی موسیقی کلاسیک را بخوبی میداند. او دستانی تربیت شده و مستقل دارد. تا جاییکه در تعویض و تفویض وظایف دستهای راست چپ به هم بدون مشکل عمل می کند.
صدای عود با تصویر موسیقی نئوکلاسیکال راک
در ادامه با ورود مجید ناظم پور دو اثر از چاودانه های اسطوره بی بدیل موسیقی ایرانی را اجرا کند. (نوشته) و (بهانه) دو اثر از انوشیروان روحانی بودند که در اجرای مشترکی توسط عود و پیانو برای مخاطبین باز روایت شدند.
سامان هر وقت دست بساز شده، هر ترانه ای را که اجرا کرده به لطف توانمندی های غیر قابل انکارش بازروایت انجام شده را بمثابه اثری شخصی پیشکش مخاطبان کرده است. اشارات مختصر و مفید سامان احتشامی به گوشه های موسیقی ایرانی در قالب بداهه نوازیهایی در چند میزان باعث شد تا باز روایت سامان احتشامی از ترانه بهانه از زیبایی بیشتری برای شنوده برخوردار شود.
اجرای یکی از قطعات به شدت نوستالژیک و خاطره انگیز آذری، یعنی ( آیریلیق)، شاهکار جاودانه علی سلیمی نوازنده و تار و آهنگساز آذری قسمت بعدی اجرای مشترک سامان احتشامی و مجید نظام دوست بود. در این قطعه سامان احتشامی ملودیکا نواخت و نوای عود نظام پور همراهیش کرد.
اخرین قطعه این اجرای مشترک در سی امین جشنواره موسیقی فجر که با همخوانی این دو نوازنده نیز همراه بود، بنت شلیبه یک ترانه محلی لبنانی بود.
مجید نظام پور که از چندی قبل بواسطه تمایل اش به آنچه که آن را (show off) نامیده اند همواره با انتقاداتی مواجه بوده است، در اجرای مشترکش با سامان احتشامی با استفاده از تکنیک هایی که عملا هیچ سنخیتی با سبک و شیوه و نوع موسیقی مجید نظام پور نداشته و ندارد و نخواهد داشت بر این انتقادات دامن زد. متاسفانه تمایل این هنرمند به نمایش و شوآف گاهی اوقات کار را بجایی می رساند که او خود را یک ( ستاره موسیقی راک – بخوانید اینگوی یوهان مالمستین) می پندارد و در هنگام نواختن از تکنیک نوازندگان موسیقی راک (بیشتر در سبک نئوکلاسیکال راک، و نوازندگی به شیوه اسپید راک) استفاده کند. او از دست چپ خود به صورت معکوس استفاده می کند. و دسته سازش از با دست چپ وارونه گرفته و تمامی انگشت گذاری ها را به طبع اتخاذ این شیوه با پوزیسیون معکوس انجام می دهد.
اما چون به حد کافی در استفاده از این تکنیک مهارت ندارد و از سرعت کافی در تعویض پوزیسیون های انگشت گذاری برخوردار نیست و به اندازه کافی مفاصل دست چپش برای اینگونه انگشت گذاری ها قوی نیست آنچه او با اتخاذ این شیوه می نوازند را مجموعه ای از نت های نه چندان ژوست تشکیل می دهند.
گفتنی است که قبل و بعد از اینگوی مالمستین هم کم نبودند نوازندگانی که با استفاده از این تکنیک در جذابتر نمودن اجرای خود برای مخاطب تلاش کرده اند. که از آن جمله اند، استیو وای، میکلانجلو باتیو، جیمی هندریکس و .....
ای کاش نظام پور بداند که مدتهاست از زمانی که اتخاذ چنین شیوه های و شیوه هایی اینچنینی در بین هنرمندان باب بود گذشته و انچه در موسیقی نوین امروز بیش از عنصر دیگری حائز اهمیت شده تا حدی که بصورت معیارهای اصلی زیبایی شناسانه خود را معرفی کرده، چیزی نیست جز میل به سمت مینیمالیسم و تاکید و تکیه شدید بر مولفه مفهوم. آنچه در هنر امروز بیش از هر چیز دیگری ذهن هنرمند و مخاطب را به خود مشغول کرده نه حرکات نمایشی و جلوه های بصری که غنای مفهوم و مطالب بیان شده چه بصورت جملات موسیقایی و چه به صورت اندیشه جاری در متن یک اثری هنری است.
باید گفت کارهایی نظیر دست چپ وارونه بر دسته ساز گرفتن، به جای مضراب با دندان به سبم زخمه زدن، استفاده از ساز مخصوص نوازندگان چپ دست توسط نوازندگان راست دست و ....حتی برای عوامزده ترین مخاطبان موسیقی هم دیگر جذابیتی ندارد.
در اجرای مشترک سامان احتشامی و مجید نظام پور رنگ نمایش بیش از زنگ صدا مشهود بود. سامان احتشامی هنرمندی به شدت توانمند و تکنیکی با احساسی سرشار است. او یک نوازنده تمام عیار است که قابلیتهای خود را بارها و بارها در عرصه های مختلف به اثبات رسانده. او هنرمندیست که کود درونش سرزنده و شاداب مانده.
اما این کودک درون "ولفگانگ آمادئوس موتسارت" بروایت میلوش فورمن را بسیار دوست می دارد. علاقه این کودک سرزنده و با نشاط به نسخه سینمایی و روایت میلوش فورمن از زندگی ولفگانگ امادئوس موتسارت تا حدسی است که در بسیاری از موارد سامان ناچار به همذات پنداری با شخصیت روایت شده توسط میلوش فورمن می شود و این مساله به جذابیت بیش از بیش اجراهایش می افزاید. به هر شکل نواختن پیانو با دست های ضربدری و یا نواختن در حالیکه پیانو در پشت سر نوازنده قرار دارد نیازمند قابلیت های خاص است که به مدد تمرینات فشرده و منظم در زمانی طولانی میسر می شود. خوشبختانه سامان از این ویژگی برخوردار است. ای کاش در اینگونه همذات پنداری ها افراط نکند.