جوانان دیگر به دانشگاه نمی‌روند چون محیط کسب و کار برای‌شان جذابیت بیشتری دارد

تمایل جوانان ایرانی به دانشگاه در سالهای اخیر کاهش یافته است، در حالی که دانشگاه‌ها برنامه‌ای برای حل این مشکل ندارد. توجه به کارآفرینی دانشگاهی از جمله مفاهیمی است که در جهان برای جذب جوانان به دانشگاه‌ مطرح شد.

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاری ایسکانیوز، کارآفرینی دانشگاهی دهه‌هاست که به عنوان یک ماموریت در دانشگاه‌های جهان مطرح شده است. دانشگاه‌ها که تا پیش از این، تنها آموزش و پژوهش را ماموریت خود می‌دانستند، مشاهده کردند که جوانان به جای ورود به دانشگاه، ترجیح می‌دهند وارد کسب و کار شوند. به همین دلیل، تصمیم گرفتند آموزش علمی راه‌اندازی کسب و کار را در برنامه خود قرار دهند تا شاید بتوانند دانشجویان بیشتری را جذب دانشگاه کنند.  

دانشگاه‌های ایران‌ هم سالهاست که به ضرورت کارآفرین شدن پی برده‌اند و اقداماتی هم در این زمینه انجام شده است؛ اما هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب راه زیادی مانده است.

در این راستا با محمد عزیزی عضو هیئت علمی دانشگاه تهران درباره موانع کارآفرین شدن دانشگاه‌ها در ایران و راهکارهای حرکت در این مسیر گفت‌وگو کردیم. عزیزی مترجم کتاب برنامه‌های کارآفرینی در دانشگاه‌های مدرن و مولف کتاب درسی کارآفرینی دبیرستان و راهنمای آموزش کارآفرینی در دانشگاه است.

چه مشکلات و موانعی برای حرکت در مسیر کارآفرینی دانشگاهی وجود دارد؟

برای رسیدن به کارآفرینی دانشگاهی هم عوامل درون دانشگاهی مهم هستند و هم عوامل بیرون دانشگاهی. منظور از بیرون دانشگاهی، محیط کلان جامعه است به این معنا که جامعه (سیستم حکومتی یا دولت) باید انگیزه‌های لازم را برای راه‌اندازی کسب و کار در افراد ایجاد کند، در صورتی که تجربه نشان داده کارهای دلالی و واسطه‌گری جذابیت بیشتری برای فعالان بخش اقتصادی دارد.

عوامل کلان شامل مشکلاتی مانند بی‌ثباتی متغیرهای کلان اقتصادی می‌شود که باید حل شود. باید بدانیم که اقتصاد انحصاری و صنعت غیررقابتی، نیازی به نوآوری ندارد. چون جامعه آن محصول را هرچه که باشد، به راحتی و با قیمت بالا خریداری می‌کند. اگر مشکلات صنایع مانند رقابت‌پذیر نبودن حل شود، فضا برای فعالیت‌های کارآفرینی دانشگاه باز می‌شود.

پایبند نبودن افراد جامعه به مالکیت فکری، از موانع بزرگ کارآفرینی دانشگاهی است.

پایبند نبودن افراد جامعه به مالکیت فکری، از موانع بزرگ کارآفرینی دانشگاهی است. غیر از متغیرهای کلان اقتصادی، عوامل نهادی هم می‌توانند موانع زیادی ایجاد کنند. همانگونه که می‌دانیم نهادها قواعد بازی دانشگاه‌ها را تعیین می‌کنند. بنابراین این قواعد بایستی در راستای کارآفرینی دانشگاهی باشند. مقررات حاکم بر دانشگاه‌ها مانع بزرگی برای فعالیت‌های کارآفرینی دانشگاهی ایفا می‌کند. دانشگاه‌ها اگر استقلال کافی برای همکاری اقتصادی و تعامل با دانشگاه‌ها و شرکت‌های نوآور دنیا داشته باشند، مسیر روشن و هموار می‌شود.

در مورد عوامل درون دانشگاهی از ماموریت دانشگاه و مدیریت آن صحبت می‌کنیم. همانطور که گفتم ماموریت دانشگاه‌ها شامل آموزش، پژوهش و خدمات اجتماعی می‌شود. البته برخی دانشگاه‌ها برای خودشان ماموریت کارآفرینانه هم تعریف کرده‌اند. مثلا دانشگاه تهران این ماموریت را یکی از ارکان اصلی خودش قرار داده و بر اساس آن انتظار دارد، اعضای هیئت علمی، دانشجویان و دانش‌آموختگان این دانشگاه در مسیر کارآفرینی قدم بردارند.

برای رسیدن به کارآفرینی دانشگاهی لازم است سیاست‌ها و قوانینی اعمال شود که به تسهیل فرآیند راه‌اندازی کسب و کار کمک کند. مثلا نظام پذیرش دانشجو و استخدام هیئت علمی باید در این راستا اصلاح شده و ساختارهای حمایتی لازم برای توسعه کارآفرینی دانشگاهی وجود داشته باشد. عدم توانمندی کارآفرینانه مدیران، اعضای هیئت علمی و دانشجویان مانع کارآفرینی دانشگاهی می‌شود. وجود الگوهای موفق کارآفرینی دانشگاهی هم موجب گسترش فعالیت‌های کارآفرینانه در بین دانشگاهیان خواهد شد.

یکی از دلایل حرکت دانشگاه‌ها به سمت کارآفرینی در دنیا این است که دیده‌اند برخی فارغ‌التحصیلان برتر دبیرستان به دانشگاه نمی‌آیند، چون محیط کسب و کار برای‌شان جذابیت‌ بیشتری دارد و این افراد ترجیح می‌دهند به دنبال راه‌اندازی کسب و کار بروند.

وقتی دانشگاه‌ها دیدند چنین نسلی را در محیط خود ندارند، تصمیم گرفتند برای این گروهی که می‌خواهند کسب و کار راه‌اندازی کنند، امکان تحصیل را فراهم کند. به همین دلیل، فضاهای مختلفی برای این گروه از دانشجویان درنظر گرفتند مانند انکوباتورها، شتاب‌دهنده‌ها، هچری‌ها (hatchery). مطابق آمارهای سال‌های اخیر تعداد متقاضیان ورود به دانشگاه در ایران به ویژه در میان پسران کمتر شده است و دانشگاه‌ها برای این برنامه‌ای ندارند.

پس از فراهم آوردن فضا برای فعالیت نوآورانه و کارآفرینانه دانشجویان، دانشگاه‌ها باید قوانین خود را در این راستا تدوین و به روز کنند.

قوانین دانشگاه باید در جهت حمایت از کارآفرینی انعطاف لازم را داشته باشند. به این معنا که اگر یک عضو هیئت علمی خواست یک سال در صنعت فعالیت کند و پس از آن به دانشگاه برگردد، دانشگاه باید این اجازه را به فرد بدهد. فردی که می‌خواهد در صنعت کار کند، نباید نگران باشد که سال بعد می‌تواند به دانشگاه برگردد یا نه. البته اخیرا طرح فرصت مطالعاتی در صنعت تصویب شده است که کافی نیست.

شما به موانع بیرونی و درونی برای رسیدن به کارآفرینی دانشگاه اشاره کردید، به نظر شما با وجود مشکلات کلانی که در سطح کشور وجود دارد، آیا دانشگاه می‌تواند با تغییر ساختارهای خودش به تنهایی موثر باشد؟

می‌تواند موثر باشد؛ اما فقط در سطح محلی. کسب و کار تا زمانی که بین‌المللی نشود به بلوغ نمی‌رسد و رقابت‌پذیر نیست. البته محلی عمل کردن هم منوط به این است که نهادها و سازمان‌های دیگر به موازات دانشگاه وارد کار آموزش و پژوهش نشوند.

کار آموزشی و پژوهشی در سطح عالی، باید تنها مختص دانشگاه و مراکز آموزشی و پژوهشی عالی باشد. به همین دلیل، بدون حل مشکلات کلان، شرکت‌ها تا سطح مشخصی می‌توانند رشد کنند و وقتی با موانع مواجه می‌شوند ممکن است محیط‌های دیگری را برای فعالیت انتخاب کنند.

موردهای موفق زیادی در زمینه کارآفرینی دانشگاهی در حوزه‌های کشاورزی، نانو، نرم افزار، صنایع شیمیایی که در شرکت‌های وابسته به دانشگاه فعالیت می‌کنند وجود دارند. چون جامعه به محصول نیاز دارد و محصول هم از طریق کسب و کار ارائه می‌شود پس جامعه نیاز به کسب و کار دارد.

با توجه به ضرورتی که برای کارآفرین شدن دانشگاه‌ها وجود دارد، چه اقدامات مفیدی در راستای کارآفرینی دانشگاهی در ایران انجام شده است؟

اواخر دهه ۷۰ طرح کاراد به منظور فرهنگ‌سازی و توسعه کارآفرینی در دانشگاه‌های ایران مطرح شد. در ابتدا آموزش کارآفرینی در حدود ۱۲ دانشگاه دولتی مطرح شد. همچنین مراکز کارآفرینی تاسیس شدند، پارک‌های علم و فناوری و شرکت‌های دانش‌بنیان هم به عنوان زیرمجموعه آن‌ها راه‌اندازی شدند. هم اکنون برای بیشتر رشته‌های دانشگاهی امکان اخذ واحد کارآفرینی وجود دارد.

راه‌اندازی رشته‌های کارآفرینی و تعریف ماموریت کارآفرینانه برای دانشگاه‌ها، از جمله دیگر اقدامات درون دانشگاهی بودند. در بیرون هم قوانین شرکت‌های دانش‌بنیان تصویب شد، این قوانین تسهیلات لازم را برای دانشگاهیان فراهم کردند به طوری که هم‌اکنون بیش از شش هزار شرکت دانش‌بنیان در کشور وجود دارد.

البته به نظر من این‌ شرکت‌ها صرفا آکادمیک نیستند به این معنا که بسیاری از این شرکت‌ها خارج از دانشگاه شکل گرفتند و برای استفاده از تسهیلات خود را دانش‌بنیان معرفی کردند که این اتفاق درست نیست.

حدود ۱۵ درصد دانشگاهیان به سمت فعالیت‌های کارآفرینانه می‌روند.

آمارها در دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران و در زمان قبل از شیوع کرونا، نشان می‌داد که حدود ۱۵ درصد دانشگاهیان به سمت فعالیت‌های کارآفرینانه می‌روند. این موضوع باید فراگیر شود و تا نقطه مطلوب فاصله داریم.

وقتی یک دانشجو وارد دانشگاه می‌شود باید بداند که چند مسیر شغلی می‌تواند داشته باشد. یک مسیر استخدام، دوم ادامه تحصیل و دیگری راه‌اندازی کسب و کار است. یک دانشجوی زیست‌شناسی باید بداند که در این رشته چه کسب و کارهایی می‌تواند داشته باشد.

این هدف در صورتی عملی می‌شود که استادان هم در آن مسیر قدم بردارند و کسب و کارها را بشناسند. معمولا دانشگاهیان با فرآیندهای راه‌اندازی کسب و کار آشنا نیستند یا تحمل سختی‌ها و توانایی انجام کارهای اداری آن را ندارند یا انگیزه‌ای برای کارآفرینی ندارند.

در نهایت این که بخشی از کارها از طریق سیاست‌ها و قوانین تسهیل شده است؛ اما هنوز فراگیر نشده و اقدامات زیادی باید انجام شود.

به نظر شما چقدر طرح کاراد اجرایی شد یا مراکز کارآفرینی تا چه حد تاثیر واقعی داشتند؟

من از ابتدای تاسیس این مراکز حضور داشتم و باید بگویم که اثرگذاری این مراکز به عوامل درون دانشگاهی برمی‌گردد مثلا برخی دانشگاه‌ها مانند دانشگاه تهران، شریف، شیراز و شهید بهشتی تا حدی موفق بودند.

ظرفیت کارآفرینی در برخی رشته‌های دانشگاهی بیشتر و در برخی دیگر کمتر است. این موضوع جهانی است مثلا در بایوتکنولوژی یا نرم‌افزار تعداد استارتاپ‌های دانشگاهی بیشتر است. به همین دلیل از دانشکده‌های فنی انتظار بیشتری می‌رود و این اتفاق هم افتاده است.

من به خاطر دارم که یک مرکز کارآفرینی پس از چهار سال تعطیل شد. در صورتی که در دنیا این مراکز پس از تاسیس مخاطبان بیشتری پیدا کرده و توسعه یافته اند. یکی از معیارهای موفقیت مراکز کارآفرینی و برنامه های کارآفرینی دانشگاهی این است که چه تعداد از دانشجویان را به مرور زمان تحت پوشش خودش درآورده است.

اگر فعالیت‌های کارآفرینانه دانشگاه مورد استقبال دانشجویان قرار نگیرد، به این معناست که آن برنامه‌ها موفق نیستند؛ اما اگر به مرور تعداد دانشجویان شرکت‌کننده افزایش پیدا کند، یعنی آن برنامه موفق بوده است.

به این دلیل، پاسخ به این سوال به دانشگاه بستگی دارد. مثلا رشته های علوم انسانی در این زمینه مشکلات زیادی دارند. منظورم این نیست که در حوزه‌های علوم انسانی، فرصت کسب و کار نیست، بلکه مهارت‌ها و حساسیت‌های خاصی وجود دارد که کار را سخت می‌کند.

برای مثال کسی که قصد دارد در حوزه گردشگری فعالیت کند، باید مهارت‌های متنوع و شبکه‌سازی بلد باشد. توجه به ظرفیت‌های گردشگری و موضوعات فرهنگی در کنار استفاده از فناوری‌های نوین نیازمند تشکیل تیم‌سازی کارآفرینانه است؛ اما یک برنامه‌نویس که رشته فنی است، حتی اگر در ایران هم نتواند مشتری پیدا کند، می‌تواند بصورت خویش فرما و مستقل با خارج از کشور هم کار کند.

پس نوع رشته‌های دانشگاهی بسیار مهم هستند. برخی رشته‌ها می‌توانند کارآفرینی بیشتری را در سطح محلی فراهم کنند. منظورم از سطح محلی این است که تاسیس دانشگاه و راه‌اندازی رشته باید براساس نیاز منطقه باشد؛ اما ما در ایران به این موضوع توجه نکرده‌ایم. دانشگاه‌های غیر دولتی رشته‌هایی را تاسیس کردند که هزینه راه‌اندازی پایین‌تری داشته است.

با توجه به مشکلاتی که اشاره شد، به نظر شما کارآفرین شدن دانشگاه‌ها به چه مقدماتی نیاز دارد؟

تاثیر راهکارهای کارآفرین شدن دانشگاه‌ها تا حد زیادی به همکاری مدیران دانشگاهی برمی‌گردد. اگر در دوره‌ای مدیران ارشد دانشگاه از این فعالیت‌ها حمایت کرده باشند، موارد بیشتری موفق شده‌اند.

مثلا در دانشگاه تهران مسئولان ارشد از فعالیت‌های کارآفرینی حمایت معنوی و مالی کرده‌اند، وقتی این حمایت‌ها صورت بگیرد، رشته‌های فرعی کارآفرینی مانند ماینور یا کهاد در فعالیت‌های آموزشی دانشگاهی تاسیس می‌شوند.

اگر مدیران دانشگاهی حمایت کنند، این فعالیت‌ها رونق بیشتری می‌گیرد و بر اساس آن هم سرمایه‌گذار از بیرون به دانشگاه می‌آید و هم ایده‌های جدید دانشجویان شناسایی و تجاری می‌شوند.

موفقیت‌های دانشگاه تهران یا دانشگاه شریف در زمینه کارآفرینی مدیون حمایت‌های مدیران ارشد آن دانشگاه‌ها بوده است.

موفقیت‌های دانشگاه تهران یا دانشگاه شریف به دلیل حمایت‌های مدیران ارشد آن دانشگاه‌ها بوده است. مثلا در دانشگاه شریف درس اختیاری اقتصاد برای دانشجویان مهندسی تعریف شده و استادی که این درس را برای دانشجویان کارشناسی تدریس می‌کرد، دانشجویان برتر آن رشته را شناسایی می‌کرد و به آن‌ها فرصت می‌داد تا بدون آزمون در رشته MBA ادامه تحصیل دهند. به همین دلیل می‌بینیم که دانشجویان شریف در MBA موفق هستند.

در دانشگاه تهران هم حمایت مدیران ارشد از کارآفرینی باعث شد دسترسی دانشگاهیان به این فضا راحت‌تر فراهم می‌شود. ایونت‌ها و رخدادهای کارآفرینی که اتفاق می‌افتد با توجه به ویژگی استقلال‌طلبی نسل جدید، باعث می‌شود که جذابیت‌هایی که دانشجویان در بازار کسب و کار نیاز دارند به آن‌ها ارائه شود.

البته همه این تلاش‌ها منوط به این است که چقدر سرمایه‌گذارها و شرکت‌های بیرونی به عنوان حمایت کننده جذب کنیم یا حتی چقدر برای فعالیت‌های فوق برنامه کارآفرینی اهمیت قائل شویم. دانشجو انرژی، زمان و توان دارد و وقتی ببیند که از فعالیت‌های کسب و کار حمایت می‌شود، این اقدامات فراگیرتر می‌شود.

من اقدامات قبل از شیوع کرونا را بیشتر توضیح دادم چون این بیماری همه حرکت‌های دانشگاه‌ها و سازمان‌ها را تحت تاثیر قرار داد و ما خیلی نمی‌توانیم رویدادهای جذاب حضوری برگزار کنیم.

کرونا در فعالیت‌های کارآفرینانه همه جهان تاثیر منفی داشته یا در دنیا روش‌های مجازی توانستند برای ادامه فعالیت‌ها اکتفا کنند؟

روش‌های مجازی وجود دارند؛ اما جذاب نیستند. به همین دلیل، این یک مشکل جهانی است. ما در دوران کرونا با دانشگاه‌ها و استادان بیشتری در سطح بین المللی آشنا شدیم. چون مجازی بودن این امکان را فراهم کرد؛ اما به نظر من موثر بودن آن بستگی دارد به فعالیت‌هایی که در دنیای واقعی انجام می‌شود. اگر جامعه در حالت عادی باشد، فعالیت‌ها تاثیر بیشتری خواهند داشت.

به نظر شما، چه راهکارهایی برای کارآفرین شدن دانشگاه‌ها وجود دارد؟

من به توسعه درون‌زا اعتقاد دارم. جمله معروفی وجود دارد: شکستن تخم مرغ از درون نشانه آغاز زندگیست؛ و شکستن همان تخم مرغ از بیرون نشانه پایان زندگیست. این توسعه هم ریشه در علم اقتصاد دارد، هم در علوم اجتماعی و سیاسی هم مصادیق آن را می‌بینیم. باید مشکلات کسب و کارها در جامعه شناسایی و برطرف شوند. اگر عوامل کلان را حل کنیم، توسعه درون‌زا از درون دانشگاه اتفاق می‌افتد به این معنا که دانشگاه نیازهای کسب و کارهای محلی را برطرف کند.

باید تحول از ذهن‌ها آغاز شود. یعنی ذهنیت کارآفرینانه باید برای همه دانشجویان معرفی شود و بدانند که چنین مسیری وجود دارد. بیش از ۲۱ سال از کاراد میگذرد و هنوز برخی از دست اندرکاران رشته‌های دانشگاهی نپذیرفتند که دانشجو لازم است ۲ واحد کارآفرینی بگذرانند.

وقتی اصلاح از درون اتفاق بیفتد، یعنی از ذهن دانشجویان و استادان، کارکنان و مدیران ارشد، حاصل‌اش شکوفایی کارآفرینی در جامعه خواهد بود.

متاسفانه برخی به اشتباه کارآفرینی را تعریف می‌کنند و هر کاری را کارآفرینی می‌دانند. باید تعریف درست کارآفرینی انجام شود و بر اساس آن عمل شود. کارآفرینی دانشگاهی در تعریف خاص نوعی شرکتهای دانشگاهی و دانش بنیان است که به منظور بهره برداری از مالکیت فکری ثبت شده توسط دانشگاهیان راه اندازی می شود. بسیاری از فعالیت‌هایی که کارآفرینانه معرفی می‌شوند، در واقع کارآفرینانه نیستند گویی که کلاغ را رنگ می‌کنند و جای طوطی می‌فروشند.

متاسفانه شناخت واقعی از کارآفرینی وجود ندارد، حتی برخی مسئولان هم کارآفرینی را معادل ایجاد کار می‌دانند.

انتهای پیام/

کد خبر: 1110413

برچسب‌ها

وب گردی

وب گردی

اخبار مرتبط

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =