نگاهی به زندگی عالمی که با دعای امام زمان متولد شد / چرا ابن بابویه به شیخ صدوق شهرت یافت؟

ابوجعفر محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی معروف به شیخ صدوق قمی و اِبنِ بابُوَیْه از علمای شیعه در قرن ۴ هجری قمری و از بزرگان علم حدیث است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز، مطالعه زندگی نامه مردان بزرگ، بهترین سرمشق هدایت و سرمایه خوش بختی برای همگان به ویژه نسل جوان است. به ویژه اگر موضوع سخن، موفقیت دانش مندان ایرانی، در عرصه های گوناگون علمی باشد که در این صورت اثر فراوانی داشته و مایه غرور ملی و مباهات برای هر ایرانی است.

یکی از بزرگ ترین شخصیت های جهان اسلام و برجسته ترین چهره های درخشان علم و فضیلت شیخ صدوق است. او با جمع آوری روایات و تألیف ده ها جلد کتاب نفیس و ارزش مند، به اسلام و عالم تشیع خدمت کرد. تألیفات این عالم بزرگ اسلام، فراوان و متنوع، در علوم و فنون مختلف اسلامی گنجینه ای پایان ناپذیر است که با وجود گذشت بیش از یک هزار سال از تاریخ تألیف آن ها، هم چنان ارزش و اعتبار خود را حفظ کرده و از جایگاهی بس رفیع و والا برخوردار و در صدر قفسه کتاب خانه ها و سینه فقها و دانش مندان جای گرفته است.

تاریخ ولادت شیخ صدوق

محمد بن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، مشهور به شیخ صدوق در زمان غیبت صغرا و به دعای حضرت صاحب الامر(عج) در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. هیچ یک از تذکره ها تاریخ ولادت وی را مشخص نکرده اند، اما آن چه مسلم است، ولادت ایشان قبل از ۳۰۵ هجری قمری نبوده و تنها به این اشاره شده که شیخ صدوق در یکی از سال های ۳۰۶، ۳۰۷ و ۳۰۸ هجری قمری به دنیا آمده است.

شیخ صدوق، روزگار کودکی و جوانی اش را در دامان علم و فضیلت و زهد و تقوای پدر بزرگوارش، علی بن بابویه سپری کرد و در محضر پدر، علوم و معارف را همراه با تربیت های علمی و اخلاقی فرا گرفت و تجسم اخلاق اسلامی در اعمال و رفتار پدر، در لحظه لحظه زندگی او اثر گذاشت.

پدر شیخ صدوق

پدر بزرگوار شیخ صدوق علی بن الحسین بن بابویه قمی، از فقهاء بزرگا سلام و در زمان اما حسن عسگری و امام زمان علیهماالسلام می زیسته و مورد احترام آن امامان بوده است. در نامه ای که اما حسن عسگری علیه السلام به علی بن بابویه نوشته وی را با کلماتی چون: شیخ معتمد و فقیه من خطاب کرده است. پدر شیخ صدوق در قم به دنیا آمده و زندگی را آن جا گذارنده و در همان شهر نیز وفات کرده است. پدر شیخ صدوق در ایام زندگی پربرکت خویش نزدیک دویست جلد کتاب تألیف کرده است.

دعای ولی عصر(عج)

عمر با برکت علی بن باویه پدر شیخ صدوق از پنجاه می گذشت و هنوز فرزندی نداشت و بسیار دوست می داشت که خداوند به او فرزند صالحی عنایت کند، از این رو به حضرت ولی عصر(عج) متوصل شده طی نامه ای به وسیله حسین بن روح که یکی از نمایندگان خاص امام زمان بود تقاضای دعا کرد تا آن حضرت از خداوند، فرزند صالحی برای او بخواهد. ولی عصر(عج) دعا کرده و برای ابن بابویه نوشتند: «برای تو از خداوند خواستیم دو پسر روزیت شود که اهل خیر و برکت باشند» پس از دعای امام زمان بود که ابن بابویه صاحب فرزندی شد که نامش را محمّد نامید و بعدها عالمی بزرگ و فقیه ای نام آور شد. او همان شیخ صدوق است.

دوران کودکی

شیخ صدوق دوران کودکی و آغاز جوانی را در دامان علم و فضیلت و تقوای پدر بزگروارش علی بن بابویه سپری کرد. صدوق در محضر پدر، علوم و معارف را همراه با تربیت های عملی و اخلقی فرا گرفت. پدر که در اوج علم و فقاهت و شهرت زندگی خود و فرزندانش را از راه مغازه ای کوچک در بازار قم و در نهایت زهد و قناعت می گذارنید. شیخ صدوق بیش از بیست سال از دوران پر برکت حیات پدر را درک کرد و رد سن ۲۲ یا ۲۳ سالگی بود که دست روزگار دامان پر مهر محبت پدر را از او گرفت!

نبوغ ذاتی

خانواده اصیل و اهل علم شیخ صدوق و پرورش یافتن در دامان پدری فقیه و وارسته از یک سو، و تیزهوشی، ذکاوت، حافظه فوق العاده قوی و استعداد ذاتی او از سوی دیگر موجب گردید در مدتی کوتاه به قله های بلندی از کمالات انسانی دست یابد و در کمتر از بیست سالگی هزاران حدیث و روایت با راویان آن ها را به حافظه بسپارد. استاد صدوق محمّد بن علی الاسود درباره حافظه و اشتیاق وافر شیخ صدوق به آموختن می فرمود: «این میل و اشتیاق به علم و دانش که در صدوق وجود دارد مایه شگفتی نیست زیرا او به دعای امام زمان متولد شده است». خود شیخ صدوق بارها می فرمود: «من به دعای صاحب الامر متولد شده ام».

 ابن بابویه

استادان شیخ صدوق

شاید بتوان گفت یکی از عوامل موثر در موفقیت صدوق استادان بسیار زیادی است که دیده و از خرمن علوم آن ها خوشه ها برگرفته است. او ابتدا از محضر پد خود علی بن بابویه درس آموخت و افزون بر آن در مجالس و محافل درسی بزرگان علم و ادب حاضر می شد، به گونه ای که بعضی از علما گفته اند: تعداد استادان صدوق از دویست نفر متجاوز است. از جمله بزرگانی که صدوق از محضر آن ها بهره برده می توان به ابوجعفر محمّد بن یعقوب کُلینی نویسنده کتاب گرانمایه اصول کافی اشاره کرد.

کلینی و صدوق

پس از مرحوم کُلینی نویسنده کتاب ارزشمند اصول کافی، صدوق از بزرگ ترین محدثان عصر خود به شمار می آید که علاوه بر ضبط و نقل حدیث، در علوم دیگر نیز تبحر داشته و تألیفات بسیاری از خود به جای گذاشته است. صدوق سال ها از محضر کُلینی استفاده نموده و به شنیدن و جمع آوری احادیث ائمه علیهم السلام مشغول بوده است؛ اما بر خلاف شخصیّت علمی کلینی که بیشتر از جهت جمع آوری، برسری و نقل حدیث مشهور است، شیخ صدوق در سه زمینه روایت، مباحث کلام و فقه برجسته و ممتاز بوده است.

شاگردان شیخ صدوق

صدوق، به خوبی دریافته بود که بهترین شیوه برای حفظ و حراست از سخنان پیشوایان دین که در هر زمان ممکن است مورد تعرض و دستبرد قرار گیرد، انقال به سینه دلسوختگان مکتب اهل بیت می باشد؛ از همین رو با پرورش شاگردان و طالبان دانش، به نگهداری و صیانت از این میراث گران بها پرداخت. از میان مهم ترین شاگردان وی می توان به دانشمند بلند آوازه، محمّد بن نعمان معروف به شیخ مفید نام برد که خدمات بسیاری به جهان اسلام ارئه کرد، و آثار به جای مانده از وی حکایت از وسعت معلومات او دارد.

قدرت علمی و آشنایی گسترده او با علوم اسلامی است. برخی از مهم ترین آثار ایشان عبارتند:

۱. من لا یحضره الفقیه (دومین کتاب از چهار کتاب روایی معتبر شیعه در زمینه احکام الهی و فقه) ۲. علل الشرایع (درباره فلسفه احکام و علت تشریع آن ها است) ۳. کمال الدین و تمام النعمة (درباره اثبات وجود امام زمان و غیبت طولانی آن حضرت از نظر عقلی و نقلی) ۴. الخصال ۵. اَلامالی ۶. عُیون اخبار الرضا و...

ابتکارات علمی

فقها و بزرگا مسلمان، شیخ صدوق را بیشتر با لقب رئیس المحدثین شناخته اند؛ زیرا او در شناخت احادیث، آگاه و در حفظ منابع و جمع آوری آن ها تلاش فراوان می کرده است. شیخ صدوق احادیث را به تناسب موضوعات مختلف دسته بندی و برای هر موضوع، باب جداگانه ای باز می کرد، مانند کتاب من لایحضره الفقیه یا عیون اخبار الرضا یا کتاب های دیگر صدوق که وی در هر یک از آن ها طبق اختلاف موضوعات و مزایا، باب های جداگانه ای گشوده است.

چهار کتاب معتبر شیعه

برای آشنایی با اسلام نام محمّدی صلی الله علیه و آله و شناخت حقایق قرآن ناگزیر به شناخت سنت پیامبر و اخبار و احادیث امامان معصوم هستیم، از سویی نیز وجود دروغگویان و حدیث سازان و درهم آمیختگی احادیث صحیح و جعلی، این شناخت دقیق را برای مردم مشکل می سازد؛ از این رو سه تن از بزرگان شیعه، کمر همت بسته و اقدام به جمع آوری و نوشتن چهار کتاب روایی ارزشمند کردند. این کتاب ها معروف به «کتب اربعه» و مؤلفان آن ها را «محمّد بن ثلاث» می نامند؛ زیرا اسایم هر سه محمّد و کنیه هر سه ابوجعفر بوده است.

۱. اصول کافی، تألیف ابوجعفر محمّد بن یعقوب کلینی، دارای ۱۶۱۹۹ حدیث؛ ۲. من لایحضره الفقیه تألیف ابوجعفر محمّد بن علی بن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق شامل ۵۹۶۳ حدیث؛ ۳. تهذیب، تألیف ابوجعفر محمّد بن الحسن معروف به شیخ طوسی دارای ۱۳۵۹۰ حدیث و استبصار که این کتاب نیز تألیف شیخ طوسی است و ۵۵۱۱ حدیث دارد.

عصر حدیث

عصر شیخ صدوق را باید عصر حدیث نامید دوره ای که با حرکت علمی کلینی آغاز و با تلاش های پیگیر و بی وقفه صدوق ادامه یافت. شیخ کلینی با این حرکت علمی جدید، مکتب حدیث انگاری اهل بیت علیهم السلام را آغاز کرد و دیگران از جمله شیخ صدوق بنای مستحکم ضبط و نشر حدیث را بر آن بنیان نهادند. شیخ صدوق برای ادامه راهی که کلینی در آن قدم نهاده بود سفرهای علمی بسیاری انجام داد و کوشش های بی شماری کرد.

صداقت در گفتار و روایت

از مسایلی که در علم رجال و شناخت راویان حدیث مطرح و سبب پذیرش حدیث محدثان می شود تصریح دانشمندان این رشته علمی به اطمینان و صداقت راوی است. عالمان دینی اعتمادی راسخ به شیخ صدوق داشته اند. شیخ صدوق را صدوق نامیده اند زیرا در نقل حدیث از ائمه علیهم السلام خصوصا امام صادق و امام باقر علیهماالسلام از راه صواب خارج نشده و در فهم آن ها به خطا نرفته است.

در کتب فقه و حدیث شیخ صدوق و پدر بزرگوارشان علی بن بابویه را صدوقین می گویند اما هرگاه شیخ صدوق گفته می شود منظور پسر محمّد بن علی بن بابویه است نه پدر.

 ابن بابویه

وفات شیخ صدوق

سرانجام شیخ صدوق این عالم بزرگوار پس از گذشت هفتاد و چند سال از عمر شریف و پر برکتش در سال ۳۸۱ ه . ق دعوت حق را لبیک گفت و در شهر ری دیده از جهان فروبست. پیکر پاکش در میان غم و اندوه مردمان در نزدیکی مرقد مطهر حضرت عبدالعظیم مدفون گردید. امروزه آرامگاهش به نام ابن بابویه در شهر ری مشهور و قبر منورش زیارتگاه مسلمانان و محل استجابت دعای مؤمنان است.

آیت اللّه مرعشی نجفی حاج سیدمحمود مرعشی نام برد. آری اینچنین است سرانجام عاشقان و دلدادگان کوی حضرت دوست که مس وجود خود را با کیمیای محبت او به طلا مبدل ساختند.

نبش قبر شیخ صدوق

در اثر ارتباط روح با بدن و تأثیر طهارت روح و درجه تقوی در بدنی که حکم لباس برای روح دارد بعضی از بدن هایی که در میان قبر است، تر و تازه می مانند. نپوسیدن بدن پیامبران و ائمه طاهرین(ع) و اولیای خدا و بعضی از اخیار و ابرار در قبر در اثر همین ارتباط موضوعی است که در بعضی از روایات به آن اشاره شده است.

در بعضی از مقابری که به صورت سرداب حفر شده و جنازه ها را در آن سرداب پهلوی یکدیگر قرار می دهند دیده شده است که جنازه بعضی از علما پس از گذشت نیم قرن تازه است.مانند جنازه شیخ صدوق محمدبن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی، که از اعاظم علمای اسلام و کم نظیر و شاید در فنون خود بی نظیر باشد و بسیاری از علماء او را بر شیخ کلینی از نقطه نظر احاطه و دقت مقدم می دارند؛ از فحول علماء و صاحب کتاب «من لایحضره الفقیه» یکی از کتب اربعه شیعه و قریب به سیصد جلد کتاب دیگر است.

ابن بابویه در سنه ۳۸۱ هجریه قمریه رحلت می کند و در ری مدفون می گردد.

این عالم جلیل همین ابن بابویه ای است که در جنوب طهران در راه حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) مدفون است و پس از حضرت عبدالعظیم و امامزاده حمزه، طهرانی ها در پناه او به سر می برند.
سابقا یک بقعه مختصر و متروکی داشته است، و در زمان فتحعلی شاه قاجار که باران شدت پیدا می کند در قبر ایشان شکافی پدیدار می شود و افرادی که برای تعمیر می روند، می بینند که یک سردابی است و و یک آدم خوابیده است و بدن سالم به تمام معنی.

خبر را به تهران می آورند و به گوش فتحعلی شاه می رسد و او با جماعتی از علماء و اعیان حرکت می کند به سمت ابن بابویه، و شاه می خواهد خودش برود داخل سرداب و جنازه صدوق را ببیند بزرگان مانع می شوند و می گویند: شما نروید دیگران بروند و برای شما خبر بیاورند.

فتحعلی شاه خودش وارد نمی شود، یکی پس از دیگری علماء و اعیان داخل می شوند و خبر می آورند و اخبار همه متفقا این بود که یک آقایی خوابیده است، کفن شده بوده است ولی کفنش ریخته و بدنش عریان عریان، فقط در روی عورت او به شکل ساتری عنکبوت تار تنیده است. و روی کفن ریخته شده و پودر شده، یک چیزی است مثل طناب پیچیده دور بدنش و گویا از همان ریسمان هایی است که دور کفن روی بدن می پیچیده اند.

این بدن بلند قامت و بسیار خوش هیکل و زیباست، محاسنش حنایی است و دستهایش حنایی و کف پایش حنایی است و به ناخنش زردی رنگ حنا موجود است.

این واقعه در سنه ۲۳۸ هجری قمری اتفاق افتاده است یعنی ۱۱۵۸ سال قبل، چون اکنون در ماه رمضان سنه ۱۳۹۶ هجری میباشیم. فتحعلی شاه دستور می دهد آن سوراخ را بگیرند، و این قبه و بارگاه فعلی را بر مزار او بنا می کند.

این مطلب در اینجا از «روضات الجنات» خوانساری و «تنقیح المقال» مامقانی و «قصص العلمآء» تنکابنی و «فؤاید الرضویه» قمی نقل شده است.

آقا سید محمد باقر خونساری در «روضات» می نویسد: بعضی از افرادی که خودشان در معیت فتحلی شاه رفته بودند، به اصفهان آمده و برای بعضی از اساتید ما قضیه را شرح دادند. و شیخ عبدالله مامقانی در «تنقیح» می نویسد: مرحوم آقا سید ابراهیم لواسانی که ساکن طهران بود و خودش داستان را عیانا مشاهده نموده بود، در چهل سال پیش برای من نقل کرد که من خودم دیده ام. و مامقانی می گوید: این قضیه در نزد من جای تردید نیست.

از زمان شیخ صدوق تا حال ۱۰۱۵ سال است و تا زمان کشف این واقعه ۸۵۷ سال می گذرد.

انتهای پیام/

کد خبر: 1139251

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =