دانشگاه‌ها چطور می‌توانند فضایی سالم برای محققان ایجاد کنند؟

دستمزد کم، ناامنی شغلی، قلدری و آزار و اذیت همگی باعث می‌شود که محققان دانشگاهی در جهان سطح بالاتری از میانگین اضطراب و افسردگی را تجربه کنند و به نظر می‌رسد که بهترین راه این است که خود موسسات علمی محیط‌های کاری را برای این افراد بهبود بخشند.

به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ مجله معتبر «نیچر» در ادامه مقاله «بررسی بحران سلامت روانی در افراد آکادمیک»، گزارش می‌دهد که همه‌گیری کووید ۱۹ مانند بسیاری از افراد جامعه، فشار زیادی روی محققان گذاشته، اما کاملا واضح است که عامل اصلی این بحران سلامت روانی، محیط کار سمی آنهاست.

براساس این گزارش، ازدیاد قراردادهای کوتاه مدت، حقوق کم (به ویژه برای محققان اولیه)، محیط‌های کاری رقابتی و فشار برای انتشار مقالات بیشتر همگی در این بحران نقش اساسی دارند و قلدری، تبعیض و آزار و اذیت نیز به آن دامن زده است. مورد آخر به ویژه روی گروه‌هایی که در اقلیت هستند مانند زنان، رنگین‌پوستان، دانشجویان کم‌درآمد و اعضای اقلیت‌های جنسی و مذهبی بیشتر دیده می‌شود.

دانشجویان فارغ‌التحصیل ۶ برابر مردم عادی افسرده می‌شوند/ بحران سلامتی در میان دانشمندان و محققان جهان

متاسفانه همانطور که گزارش‌های نیچر و مجلات علمی دیگر نشان می‌دهد، قلدری و آزار و اذیت در دانشگاه‌ها گسترده است و این مساله جدیدی نیست، اما به نظر می‌رسد که تعداد روسای دانشگاهی که به دنبال حل این مشکل هستند، کم است. این بدان معنا نیست که آنها دوست ندارند این مشکل را برطرف کنند، بلکه تعداد قابل توجهی در تلاش برای اجرای سیاست‌هایی برای بهبود فضای دانشگاه خود هستند، اما این تلاش‌ها نتیجه مثبتی به همراه ندارد.

از این رو به نظر می‌رسد که ادارات دانشگاهی و بدنه‌های حاکم باید به دنبال راهکارهایی فراتر از فضای دانشگاه باشند؛ به ویژه در صنعت. ساختارهای داخلی آموزشی نیز باید تغییر کنند تا اجازه رشد بیشتری به علم بدهند. علاوه براین، سیستم‌های مدرنی باید روی کار بیایند -مانند آنهایی که کارمندان را به افشاگری تشویق می‌کنند- تا بتوانند حقی را که از کارمندی ضایع شده، جبران کنند.

کار گروهی به جای کار انفرادی

ریشه اصلی این مشکل، عدم تطابق این ایده است که یک دانشگاه در عین حالی که باید پناهگاهی برای تک تک نوابغ باشد، باید ماهیت مشارکتی در علم معاصر داشته باشد. همانطور که آتن دونالد، فیزیکدان دانشگاه کمبریج، در کتاب خود با عنوان «نه تنها به پسران، بلکه به زنان بیشتری در علم نیاز داریم»، به ما یادآوری می‌کند که امروزه بسیاری از علوم حاصل یک تلاش گروهی است نه فردی.

اغلب پروژه‌های تحقیقاتی شامل تعداد زیادی از محققانی است که در کشورها و فرهنگ‌های مختلف قرار دارند و از راه دور با هم همکاری می‌کنند. آنچه مهم است این است که این تیم‌ها زمانی که با هم کار می‌کنند، باید نقاط قوت یکدیگر را تقویت و نقاط ضعف همدیگر را جبران کنند و همواره به تکمیل پروژه فکر کنند.

علم خوب بیشتر از مسائل مربوط به سلسله مراتب اهمیت دارد. دونالد به ما یادآوری می‌کند که مطالعات بیانگر آن است که کشف و نوآوری زمانی سودمند است که تیم‌های تحقیقاتی شامل افرادی از گروه‌هایی باشند که از لحاظ تاریخی کمتر در عرصه جامعه حضور داشته‌اند. اما چیزی که اتفاق می‌افتد این است که اغلب این مشارکت‌ها نادیده گرفته می‌شوند یا تضعیف می‌شوند.

قدرت در دست برخی‌هاست

با همه این اوصاف، سیستم تحقیقاتی هنوز تمایل دارد که قدرت را در دستان یک یا چند نفر انگشت‌شمار قرار دهد. زیرا زمانی که بودجه تحقیقاتی اعطا می‌شود، مسئولیت نگهداری و خرج کردن آن به محققان اصلی داده می‌شود و به طور گسترده بین اعضای تیم تحقیقاتی تقسیم نمی‌شود.

از این رو، معمولا تعداد زیادی از محققان اولیه -که بعضی اوقات تعداد آنها به ۵۰ نفر یا بیشتر می‌رسد- تحت نظارت یک محقق اصلی قرار می‌گیرند. در نتیجه، گروه‌ها و دانشکده‌ها یک نفر را در راس خود دارند و این به اصطلاح «طبقه افسران» معمولا افرادی هستند که تجربه خیلی بیشتری نسبت به محققان زیردست خود ندارند.

به نظر می‌رسد که این روند خیلی درست نیست. وقتی قدرت، مسئولیت و خودمختاری به اشتراک گذاشته می‌شود، افراد بیشتر به کار گروهی دل می‌دهند و سطح خود را بالا می‌کشند. اما اگر قدرت فقط به یک شخص یا تنها چند نفر اندک واگذار شود، آزار، تبعیض و قلدری ممکن است اتفاق بیفتد. به همین دلیل است که دانشگاه‌ها از نظر ساختاری برای تغییر در برابر رفتارهای ضعیف‌کشی آماده نیستند.

افشاگری در دانشگاه‌ها ممکن است یا خیر؟

اگرچه دانشگاه‌ها رویه‌هایی برای شکایت و افشارگری دارند، اغلب افراد از معرفی و نام بردن از افرادی که رفتار یا اقدامات نادرستی در فضای دانشگاه دارند، خودداری می‌کنند. برخی استدلال می‌کنند که این کار بررسی شکایات را دشوارتر می‌کند، اما حتی همین افشاگری ناشناس نیز راهی را برای ایجاد عدالت در محیطی فراهم می‌کند که در آن شخصی در راس کار است که مرتکب آزار و اذیت و تبعیض بین افراد می‌شود و از همه مهم‌تر مسئول نهایی آینده شغلی آن افراد است.

الگوپذیری از صنعت

دانشگاه‌ها باید هر چه سریع‌تر به موضوع بحران سلامت روانی محققان بپردارند و بررسی کنند که چگونه ساختارهای سازمانی داخلی را به نحوی اصلاح کنند تا انجام تحقیقات امروزی راحت‌تر و سریع‌تر شود. اولین قدم نگاه دقیق‌تر به صنعت است، زیرا محققانی که در صنعت کار می‌کنند، رضایت شغلی بالاتری نسبت به همتایان دانشگاهی خود گزارش می‌دهند و این می‌تواند الگوی خوبی برای دانشگاه‌ها باشد.

نهادهای حاکمیتی دانشگاهی نیز باید مکانیسم‌های افشاگری، از جمله مطالعه نحوه انجام این کار در مشاغل، بخش عمومی و سازمان‌های غیرانتفاعی، و ارزیابی نقاط قوت و ضعف رویکردهای مورد استفاده در هر یک را بازبینی کنند.

در بسیاری از کشورها، دانشگاه‌ها ارتباطات گسترده‌ای با صنعت از طریق همکاری‌های صنعت و دانشگاه یا از طریق دفاتر تبادل دانش یا مشارکت مستقیم افراد تجاری -که به عنوان استاد و اعضای هیات‌های حاکمه در دانشگاه خدمت می‌کنند- دارند. همه این روابط می‌تواند برای مطالعه روش‌های ایجاد تغییرات مثبت در دانشگاه مورد استفاده قرار گیرند.

انتهای پیام/

کد خبر: 1186276

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =