تفسیر غزل حافظ/ ساقیا برخیز و در ده جام را

برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیر یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز ۶ تیرماه غزل شماره ۸ می‌پردازیم:

فال حافظ/ می خواه و گل افشان کن از دهر چه می‌جویی

ساقیا برخیز و در ده جام را / خاک بر سر کن غم ایام را
 ساغر می در کفم نه تا ز بر / بر کشم این دلق ارزق فام را

گرچه بد نامی است نزد عاقلان / ما نمی خواهیم ننگ و نام را
 باده در ده چند از این باد غرور / خاک بر سر نفس نافرجام را

دود آه سینه نالان من / سوخت این افسردگان خام را
محرم راز دل شیدای خود / کس نمی بینم ز خاص و عام را

با دلارامی مرا خاطر خوشست / کز دلم یکباره برد آرام را
ننگرد دیگر به سرو اندر چمن / هر که دید آن سرو سیم اندام را

صبر کن حافظ به سختی روز و شب / عاقبت روزی بیابی کام را

شرح و تفسیر غزل شماره ۸ دیوان حافظ شیرازی

شرح و تفسیر بیت یکم

ساقیا برخیز و در ده جام را / خاک بر سر کن غم ایام را

ای ساقی برخیز و جام می را بدستم ده و خاک بر سرِ ایام کن . یعنی باده بنوشیم و مست شویم و غم ایام را چنان فراموش کنیم که انگار زیر خاک مدفون است .

شرح و تفسیر بیت دوم

ساغر می بر کفم نه تا ز بر / برکشم این دلق ارزق فام را

ای ساقی، ساغر می را بر کفم نِه . یعنی به دستم ده تا این خرقۀ ازرق یعنی کبود رنگ را از تن بیرون آورم . یعنی مست شوم و خرقه را چاک زنم و از تن به درآرم و دور اندازم . این بیت تعریض است به شیخ حسن ازرق پوش و پیروان . چه این گروه همگی جامۀ کبود رنگ پوشند . [ ساغر = قدح . زِ بَر = از تنم . دلق = خرقه . ازرق فام = کبود رنگ ]

– ازرق پوشان خلفاء و مریدان حسن ازرق پوش است . این ازرق پوشان همگی از صوفیان خلوتی اند و به مناسبت لباس کبود رنگی که به تن می کردند به این اسم مشهور شده اند . این فرقه از صوفیه با اصحاب پیرِ گلرنگ (شیخ محمود عطار شیرازی) مخالف بوده اند حتی گاه گاه بین شان اختلاف به جایی می رسید که منجر به شتم و ناسزا می گشت .

شرح و تفسیر بیت سوم

گرچه بدنامی است نزد عاقلان / ما نمی خواهیم ننگ و نام را

ای ساقی، اگر چه باده نوشیدن و مست گشتن و جامه چاک زدن و بیرون انداختن آن نزد عاقلان بدنامی است اما ما مقید نام و ناموس و ننگ و عار نیستیم . زیرا ما مریدان رِندِ مخموریم .

شرح و تفسیر بیت چهارم

باده در ده چند از این باد غرور / خاک بر سر نفس نافرجام را

ای ساقی، باده بده تاکی از این بادِ غرور یعنی با غرور ، عُمر ضایع کردن تا کی . خاک بر نَفسِ بدفرجام یعنی نفسی که هرگز اصلاح پذیر نبوده و نیست . یعنی غیر از باده نوشی ، تابع مقتضیات نفس بودن ، تضییع عمر است.

شرح و تفسیر بیت پنجم

دود آه سینه نالان من / سوخت این افسردگان خام را

دود آه سینۀ سوزان من این افسردگان بی تجربه را سوزاند . یعنی این ازرق پوشان را . [ افسردگان خام = تعبیری است از اشخاص ناقابل زیرا این دو نوع صفت در هر شیی مذموم است علی‌الخصوص در انسان ]

شرح و تفسیر بیت ششم

محرم راز دل شبهای خود / کس نمی بینم ز خاص و عام را

از خاص و عام کسی را محرمِ رازِ دلِ دیوانه خود نمی بینم . یعنی در تمام عالم یک همراز پیدا نمی شود که آدمی اسرار دل خود را برایش فاش نماید تا که اندکی بارِ غمِ دل تخفیف یابد . مَثَلِ مشهوری می گوید : « اگر نگویم می میرم و اگر بگویم اسرار فاش می شود »

شرح و تفسیر بیت هفتم

با دلارامی مرا خاطر خوشست / کز دلم یکباره برد آرام من

دلم با دلآرامی خوش است . با دلآرامی که یکباره قرار و راحت را از من سلب نمود . [ دلآرام = باعث آرامش دل ، مراد از دلآرام در اینجا ممکن است جانانِ خواجه باشد و شاید اشاره است به شیخ محمود که مرید خواجه بود ]

شرح و تفسیر بیت هشتم

ننگرد دیگر به سرو اندر چمن / هر که دید آن سرو سیم اندام را

هرگز در چمن به سرو ننگرد هر که آن سرو و سیم اندام را دید . یعنی کسی که زیبای بشری را ببیند . هرگز یک بار دیگر به زیبای ناتراشیده نظر نمی کند . [ سیم اندام = دارای اندام نقره ای که مراد شکل و سیما است ]

شرح و تفسیر بیت نهم

صبر کن حافظ به سختی روز و شب / عاقبت روزی بیابی کام را

ای حافظ ، روز و شب در برابر سختی ها و ناگواری ها صبر کن تا مرادت را بیابی یعنی به مرادت برسی زیرا الصبر مفتاح و الفرج است . [ منتها = غایت و نهایت ]

کد خبر: 1187119

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =