تفسیر غزل حافظ/ ساقی به نور باده برافروز جام ما

برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیر یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز ۱۲ تیرماه غزل شماره ۱۱ می‌پردازیم:

فال حافظ/ به چشم کرده‌ام ابروی ماه سیمایی

ساقی به نور باده برافروز جام ما / مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیده ایم / ای بی خبر ز لذتِ شربِ مدامِ ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق / ثبت است بر جریده عالم دوامِ ما
 چندان بود کِرشمه و ناز سهی قدان / کاید به جلوه سرو صنوبر خرامِ ما

ای باد اگر به گُلشنِ احباب بگذری / زنهار عرضه ده برِ جانان پیامِ ما
گو نام ما ز یاد به عمدا چه میبری / خود آید آنکه یاد نیاری ز نامِ ما

مستی به چشمِ شاهدِ دلبندِ ما خوش است / زان رو سپرده اند به مستی زمامِ ما
ترسم که صرفۀ نبرد روزِ بازخواست / نانِ حلالِ شیخ ز آب حرامِ ما

حافظ ز دیده دانۀ اشکی همی فشان / باشد که مرغِ وصل کند قصدِ دامِ ما
دریایِ اخضرِ فلک و کشتی بلال / هستند غرقِ نعمتِ حاجی قوامِ ما

شرح و تفسیر غزل شماره ۱۱ دیوان حافظ شیرازی

شرح و تفسیر بیت یکم

ساقی به نورِ باده برافروز جامِ ما / مطرب بگو که کارِ جهان شد به کامِ ما

ای ساقی با بادۀ صاف و خالص چون نور ، جام مرا روشن کن یعنی پُر کن . ای مطرب بخوان که جهان و کارِ جهان بر وفق مرادمان شد . شاید مضمون مصراع دوم بیت زیر باشد .

شرح و تفسیر بیت دوم

ما در پیاله عکس رخِ یار دیدم ایم / ای بی خبر ز لذتِ شربِ مدامِ ما

ما در پیاله یعنی در نور پیاله عکس رخ یار را دیده ایم . ای که از شربِ مدام ما یا از باده نوشی ما بی خبری ما را معذور بدار . [ پیاله = کاسه کوچک ، به قدح خالی نیز گفته می شود . مدام = دائم و ثابت ]

شرح و تفسیر بیت سوم

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق / ثبت است بر جریده عالم دوامِ ما

کسی که دلش با آتش عشق و محبت زنده شد . او برای همیشه زنده است و هرگز نخواهد مُرد . پس دوام و بقای ما در جریده عالم ثابت است زیرا ما از آن زندگانیم . [ جریده = دفتر بزرگی است از کاغذ نازک که به شکل بادبزن چیده می شود و از دو جانب خوانده می شود ]

شرح و تفسیر بیت چهارم

چندان بُوَد کرشمه و ناز سهی قدان / کاید به جلوه سرو صنوبر خرامِ ما

ناز و شیوه محبوب های سرو قامت تا زمانی است که محبوبه صنوبر خرام ما هنوز جلوه نکرده است . همین که این عرض جمال نمود دیگر برای آنها اعتباری باقی نمی ماند . [ کرشمه = مترادف ناز است . سهی = راست و مستقیم . سهی قدان = دلبران متناسب اندام . به جلوه = عرض جمال . صنوبر = در اینجا شکل درخت صنوبر معنی می دهد . خرام = با تانی راه رفتن ]

شرح و تفسیر بیت پنجم

ای باد اگر به گُلشنِ احباب بگذری/ زنهار عرضه ده برِ جانان پیامِ ما

ای باد اگر از گلشن یعنی از مجلس دوستان گذر کردی . البته سفارش یا پیغام ما را به حضور جانان عرض کن و آنچه عرض خواهد کرد مضمون بیت بعد است . [ احباب = جمع حب به معنی دوستان است و مراد از احباء جانان و سایر دوستان است . گلشن = گلستان و گلزار . برِ جانان = نزد جانان . پیام = خبر و پیغام ]

شرح و تفسیر بیت ششم

گو نامِ ما ز یاد به عمدا چه میبری / خود آید آنکه یاد نیاری ز نامِ ما

ای باد به جانان بگو نام ما را چرا به قصد فراموش می کنی . خود آید آن زمانی که هرگز اسم مان به خاطرها نمی آید یعنی می میریم و نام و نشان مان از دفتر کائنات محو می گردد . [ یاد کردن = به خاطر آوردن . عمد = قصد ]

شرح و تفسیر بیت هفتم

مستی به چشمِ شاهدِ دلبندِ ما خوش است / زان رو سپرده اند به مستی زمام ما

به چشم محبوبه ای که دل ما را به خود متعلق ساخته یعنی ما را عاشق خود ساخته ، مستی پسندیده و خوش است . از آن جهت است که زمام اختیار ما را به مستانگی حواله کرده اند . یعنی چون او مستانه چشم است ما هم مستی را اختیار کردیم . [ شاهد = کنایه از محبوب . دلبند = مالک دل . خوش = پسندیده . سپرده اند = حواله . زمام = عنان اختیار ]

شرح و تفسیر بیت هشتم

ترسم که صرفِه ای نبرد روزِ بازخواست / نانِ حلالِ شیخ ز آبِ حرامِ ما

می ترسم روزِ قیامت فضیلتی داشته باشد نانِ وقفی که شیخ آن را حلال دانسته و می خورد با آبی که ما آن را حرام می دانیم و می خوریم . یعنی زندگی ریایی شیخ که ذوقی از آن می برد با رندی ما برابر گردد و بلکه ممکن است رندبازی ما افضل باشد . [ صرفه = زیاده . روز بازخواست = روز قیامت . نان حلال = کنایه از نان وقف است زیرا اکثر مشایخ در خانه ها نان وقف می خوردند . آب حرام = کنایه از خمر است ]

شرح و تفسیر بیت نهم

حافظ ز دیده دانه اشکی همی فشان / باشد که مرغِ وصل کند قصدِ دامِ ما

ای حافظ اشکِ چشمت یعنی دانه اشک چشمت را نثار کن شاید که مرغِ وصل به دام ما میل کند . یعنی گریه کن شاید که جانان اشک چشم ترا ببیند و به تو رحم کند . [ فشان = نثار کردن . قصد دام = تله شکار ]

شرح و تفسیر بیت دهم

دریایِ اخضرِ فلک و کشتی هلال / هستند غرقِ نعمتِ حاجی قوامِ ما

دریای اخضر فلک و کشتی هلالی آن، یعنی حتی افلاک و نجوم هم غرق نعمت حاجی قوام ما هستند . حاصل کلام اینکه به طریق مبالغه به ولی نعمتی این صاحب سعایت اعتراف است . [ اخضر = سبز ]

– حاجی قوام یعنی قوام الدین حسن وزیر اعظم سلطان حسن ایلخان بوده که برای خواجه حافظ مدرسه ای بنا کرد و خواجه سالها در آنجا به تدریس و تذکیر مشغول بوده است.

کد خبر: 1187902

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =