تفسیر غزل حافظ / کس نیست که افتادۀ آن زلفِ دو تا نیست

برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیر یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز ۲۰ مهر غزل شماره ۶۹ می‌پردازیم:

بیشتر بخوانید:

فال حافظ / با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی

کس نیست که افتادۀ آن زلفِ دو تا نیست / در رهگذرِ کیست که دامی ز بلا نیست
چون چشمِ تو دل میبرد از گوشه نشینان / همراهِ تو بودن گُنه از جانبِ ما نیست

رویِ تو مگر آینۀ لطفِ الهیست / حقا که چنین است و درین روی و ریا نیست
نرگس طلبد شیوۀ چشمِ تو زهی چشم  / مسکین خبرش از سر و در دیده حیا نیست

از بهرِ خدا زلف مپیرای که ما را / شب نیست که صد عربده با بادِ صبا نیست
باز آی که بی رویِ تو ای شمعِ دل افروز / در بزمِ حریفان اثرِ نور و صفا نیست

تیمارِ غریبان اثرِ ذکرِ جمیل است / جانا مگر این قاعده در شهرِ شما نیست
دی میشد و گفتم صنما عهد بجای آر /  گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست

گر پیرِ مغان مُرشدِ ما شد چه تفاوت / در هیچ سَری نیست که سِریّ ز خدا نیست
عاشق چه کند گر نکِشَد بارِ ملامت / با هیچ دلاور سپرِ تیرِ قضا نیست

در صومعۀ زاهدِ و در خلوتِ صوفی  / جز گوشۀ ابروی تو مِحرابِ دُعا نیست
ای چنگ فرو برده بخونِ دلِ حافظ / فکرت مگر از غیرتِ قرآن و خدا نیست

شرح و تفسیر بیت یکم

کس نیست که افتادۀ آن زلفِ دو تا نیست / در رهگذرِ کیست که دامی ز بلا نیست

کسی پیدا نمی شود که افتادۀ آن زلفِ دو تا نباشد و کیست که در سر راهش دامی از بلا نباشد یعنی هر کسی به مقتضای حال خود به چیزی گرفتار و مبتلا است .

شرح و تفسیر بیت دوم

چون چشمِ تو دل میبرد از گوشه نشینان / همراهِ تو بودن گُنه از جانبِ ما نیست

چون چشم تو از گوشه نشینان و زهاد و عباد دل می برد پس تابع تو شدن و گناه دوست داشتن تو از جانب ما نیست . یعنی در حالیکه چشم تو از تارک دنیا و از کسانی که به حال انقطاع به سر می برند دل ربوده است و همگی به تو عشق می ورزند ، پس ما که عاشق پیشه و عشقبازیم آیا آن قدرت را داریم که به تو ندهیم و آیا اختیارمان در دست خودمان است ؟

شرح و تفسیر بیت سوم

رویِ تو مگر آینۀ لطفِ الهیست / حقا که چنین است و درین روی و ریا نیست

روی تو کانه آیینۀ نور الهی است و حقیقتاََ هم همینطور است و در این سخن هیچگونه ریا نیست .

شرح و تفسیر بیت چهارم

نرگس طلبد شیوۀ چشمِ تو زهی چشم  / مسکین خبرش از سر و در دیده حیا نیست

نرگس ، شیوه چشم تو را طلب می کند ، عجب چشمی ، یعنی چه مناسبت دارد که چشم جانان و نرگس یکی باشد که شیوۀ چشم او را تقلید نماید . نرگسِ مسکین از سرش که هیچ خبر ندارد و در چشمش هم ضیا نیست .

شرح و تفسیر بیت پنجم

از بهرِ خدا زلف مپیرای که ما را / شب نیست که صد عربده با بادِ صبا نیست

از برای خدا زلفت را تزیین مکن . زیرا شبی نیست که با بادِ صبا صد جنگ نداشته باشم . یعنی تو که زلفت را آرایش کرده به دست بادِ صبا می سپاری . ما از رشک طاقت نیاورده ، هر شب با بادِ صبا صد با دعوا می کنیم .

شرح و تفسیر بیت ششم

باز آی که بی رویِ تو ای شمعِ دل افروز / در بزمِ حریفان اثرِ نور و صفا نیست

ای جانان دل افروز زیبا که بی روی تو در بزمِ باده نوشان از نور و صفا اثری نیست . یعنی بدون تو مجلس حریفان رونق و لطف ندارد . [ دل افروز = افروزندۀ دل ، آنچه باعث روشنایی و صفای دل است ]

شرح و تفسیر بیت هفتم

تیمارِ غریبان اثرِ ذکرِ جمیل است / جانا مگر این قاعده در شهرِ شما نیست

غمخواری غریبان سبب ذکر جمیل است . ای جانان این رسم در شهر شما نیست . زیرا من غریبم و هیچ نظری به من نمی کنی ، آیا طالب ذکر جمیل نیستی و نمی خواهی که به نیکی مشهور شوی ؟

شرح و تفسیر بیت هشتم

دی میشد و گفتم صنما عهد بجای آر /  گفتا غلطی خواجه در این عهد وفا نیست

دیروز جانان داشت می رفت که گفتم صنما ، عهد را به جا بیاور . جانان در جوابم گفت : ای خواجه اشتباه می کنی در این عهد و زمانه وفا نیست . یعنی عهدی که من بسته ام وفا ندارد و یا در این زمانه وفا نیست . [ عهد = در مصراع اول به معنی وعده و در مصراع دوم به معنی زمانه است / می شد = می رفت / غلطی = غلط می کنی ]

شرح و تفسیر بیت نهم

گر پیرِ مغان مُرشدِ ما شد چه تفاوت / در هیچ سَری نیست که سِریّ ز خدا نیست

چه تفاوت می کند که مرشدمان پیر مغان باشد یا مسلمان . چون میانِ اینها فرقی نیست . زیرا سری نیست که از اسرار الهی در آن سِری نباشد . به دلیل اینکه حق تعالی هیچ چیز را بیهوده نیافریده است . پس در آفرینش پیرِ مغان هم سِرّی وجود دارد منتهی برای ما مخفی است .

شرح و تفسیر بیت دهم

عاشق چه کند گر نکِشَد بارِ ملامت / با هیچ دلاور سپرِ تیرِ قضا نیست

عشاق برای خوردن تیرِ ملامت و طعن مردم آفریده شده اند و هیچ دلاور و بهادر نمی تواند در برابر تیرِ قضا سپر بگیرد یعنی کسی نمی تواند تیرِ قضا و قدر را دفع کند . پس خوردن تیر ملامت و کشیدن طعن برای عشاق مقدّر بوده و به هیچ وجه قادر به دفع آن نیستند .

شرح و تفسیر بیت یازدهم

در صومعۀ زاهدِ و در خلوتِ صوفی  / جز گوشۀ ابروی تو مِحرابِ دُعا نیست

در عبادتگاه زاهد و در خلوت صوفی غیر از گوشۀ ابروی تو محراب دعا نیست یعنی زاهد و عابد و صوفی همگی عاشقان تو و دعاگویان تواند .

شرح و تفسیر بیت دوازدهم

ای چنگ فرو برده بخونِ دلِ حافظ / فکرت مگر از غیرتِ قرآن و خدا نیست

ای جانانی که به خونِ دل حافظ پنجه آلوده ای . آیا از غیرت کلام خدا هیچ اندیشه نمی کنی یعنی در جایی که رعایت حافظ قرآن لازم است . تو ظلم می کنی . شرم کن و از خدا بترس . زیرا غیرت قرآن اثر دارد . [ چنگ = چنگال ، پنجه / فرو برده = در اینجا به معنای آغشته آمده است ]

انتهای پیام/

کد خبر: 1201749

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =