تجربه‌ای از کسانی که تحت کارآزمایی بالینی واکسن HPV قرار گرفته‌اند

کتاب محکمه HPV به بررسی اثرات واکسن می‌پردازد و توضیح می‌دهد که حتی اگر این واکسن‌ها صد درصد هم در کاهش سرطان موثر باشند که البته نیستند، باز هم نمی‌توانند از ابتلا به همه موارد سرطان دهانه رحم جلوگیری کنند.

به گزارش خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران، کتاب محکمه HPV یک بازرسی حقوقی-پزشکی درباره پرونده واکسن مقابله با ویروس پاپیلومای انسانی یا همان HPV و اثرات واکسن گارداسیل بر دختران اروپایی و آمریکایی است. این کتاب ضمن بررسی‌های خود مدعی شده واکسن مورد اشاره آثار مخرب بسیاری بر دختران اروپایی و آمریکایی داشته است. کتاب مذکور توسط محمد مظفرپور به فارسی ترجمه شده و در اختیار عموم مردم قرار گرفته است. باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران با هدف ترویج فضای گفتمان علمی بخش‌هایی از کتاب را منتشر می‌کند.

لازم به ذکر است مسئولیت صحت اطلاعات مندرج در کتاب بر عهده نویسندگان بوده و به مخاطبان عزیز توصیه می‌شود درباره استفاده یا عدم استفاده از واکسن یا داروهای مربوط، تنها از نظر و مشورت پزشکان و متخصصان امر استفاده کنند. بخش نهم از محتوای کتاب محکمه HPV به این شرح است؛

چند ماه که گذشت، کسیا آن قدر مریض شد که فقط می‌خواست هرچه زودتر پیش پزشک خود برود. او در سال آخر دبیرستان، بسیاری از امتحاناتش را از دست داد و نتوانست همزمان با همکلاسی‌هایش فارغ‌التحصیل شود. فعلا باید رویاها و برنامه‌هایش را متوقف می‌کرد تا وقتی که حالش آن قدر خوب می‌شد که دیگر در طول روز، دچار سردرد یا درد مفاصل و عضلات نباشد. او هر روز به زحمت از رختخواب بلند می‌شد چه رسد به اینکه بتواند به مدرسه یا دانشگاه برود.

کسیا دبیرستانش را خیلی دوست داشت چرا که در آنجا بیشتر به مهارت‌های عملی و صنایع دستی مثل خیاطی، هنر و طراحی اهمیت می‌دادند. او می‌خواست به دانشگاه برود تا یک طراح داخلی یا طراح خوش‌سلیقه ویترین یک مغازه وسایل تزیینی در کپنهاگ شود. شاید هم می‌توانست روزنامه‌نگار شود چون به نوشتن خیلی علاقه داشت. او رویای داشتن یک کافی‌شاپ با بهترین دوستش را هم در سر می‌پروراند.

او همیشه وقتی درباره احتمالات مختلف آینده‌اش فکر می‌کرد به وجد می‌آمد ولی حالا تمام زندگی او بلاتکلیف شده بود. او دوست نداشت برای هزینه‌های مالی و درمانی به دولت وابسته باشد. شمار دفعات مراجعه به پزشک از دستش در رفته بود. او با خود سوگند یاد کرد که روزی امتحاناتش را تمام خواهد کرد و از دبیرستانی که به آن عشق می‌ورزید فارغ‌التحصیل خواهد شد. او هرگز تصورش را هم نمی‌کرد که در آن وضعیتی که داشت، ماه‌ها به سال و سال‌ها به بیش از یک دهه تبدیل خواهند شد. در سال ۲۰۰۷ یعنی یک سال پس از آنکه FDA واکسن گارداسیل را تایید کرده بود، برگزارکنندگان این کارآزمایی، آن را از دوسوکور بودن خارج کردند. اینجا بود که کسیا فهمید واکسن دریافت کرده است.

او حالا خیالش راحت بود که کارآزمایی به سر آمده است. اگر او دارونمای سالین دریافت کرده بود به او شدیدا اصرار می‌کردند به بیمارستان برود و سه دوز واکسن بزند و این برای او که بسیار بیمار بود، کار سختی به حساب می‌آمد. کادر درمان چیز بیشتری به او نگفتند ولی او قبول کرد در مطالعات بعدی هم شرکت کند. خانواده و تعدادی از دوستان نزدیک کسیا سوالاتی درباره احتمال ارتباط وضعیت وی با کارآزمایی‌های بالینی می‌پرسیدند ولی گوش او به این حرف‌ها بدهکار نبود.

این تصور که نقش مثبتی در تحقیق پیرامون سرطان دهانه رحم ایفا کرده است چنان تا مغز استخوانش نفوذ کرده بود که هر وقت کسی چیزی می‌گفت او را عصبانی می‌کرد. او می‌خواست واکسن با موفقیت همراه شود تا زنان دیگر مانند مادر بزرگ خودش دیگر به خاطر ابتلا به سرطان دهانه رحم جان خود را از دست ندهند. او بابت سهم خود در کمک به یافتن راهی برای پیشگیری از سرطان بسیار به خود می‌بالید. کسیا به تدریج، کارآزمایی‌های بالینی را به فراموشی سپرد. او نمی‌خواست {آنچه دریافت کرده بود} واکسن باشد.

ادامه می‌دهد...

کد خبر: 1280042

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =