زاینده‌رود، اسطوره‌ای که هنوز نفس می‌کشد

نازنین مظفری*

«زاینده‌رود رودی بر گونه‌ی اساطیر است. اسطوره‌ای که به خاک افتاده و در حال مرگ است و ما باید آن را نجات بدهیم.» — مرحوم داریوش اسماعیلی

۱۸ مهرماه روز نکوداشت زاینده‌رود است، زاینده‌رودی که نماد هویت و فرهنگ شهر اصفهان است.

زاینده‌رود، این رگ تپنده‌ی فلات مرکزی ایران، سال‌هاست که بر خاک خشکیده‌ی خویش می‌گرید. روزی نه‌چندان دور، صدای شرشر آبش لالایی شب‌های اصفهان بود، و انعکاس پل‌هایش در آب، قصه‌ی هزارساله‌ی زندگی، عشق و خرد را بازمی‌گفت. اما امروز، این رود اسطوره‌ای خاموش مانده و مردم دل‌شکسته‌ی شهر، هر صبح از کنار بستر بی‌جانش عبور می‌کنند و در نگاهشان اندوهی نهفته است، اندوهِ نبودِ صدای آب، نبودِ زندگی.

مرحوم داریوش اسماعیلی، بنیان‌گذار جشنواره‌ی دانشجویی داستان کوتاه زاینده‌رود، این رود را با آتنا، آتیس، آفرودیت و اطلس مقایسه کرده بود؛ رود را نمادی از خرد، عشق، حاصل‌خیزی و مقاومت می‌دانست. زاینده‌رود، چون آتنا، پاسدار جان و خرد مردمانش بود؛ چون آفرودیت، عشق را جاری می‌کرد؛ و چون اطلس، بار اندوه و بی‌تدبیری انسان‌ها را بر دوش می‌کشید.

اکنون اما این اسطوره‌ی زنده، زخمی و نحیف بر خاک افتاده است. مردم اصفهان، با چشمانی خیس از دلتنگی، هنوز امید دارند که دوباره صدای زاینده‌رود را بشنوند. هنوز پدران در گوش فرزندانشان قصه‌ی رود را می‌خوانند، هنوز مادران در حسرت صدای آب، کوزه‌های خالی را از دل حیاط به گوشه‌ای می‌گذارند و آه می‌کشند.

روز نکوداشت زاینده‌رود، فقط یک یادبود نیست؛ فراخوانی است برای هم‌دلی، برای ایستادن در کنار این اسطوره‌ی دردمند. بیاییم به یاد بیاوریم که زاینده‌رود تنها یک رود نیست — جانِ ماست، خاطره‌ی ماست، و آیینه‌ی حیات در سرزمین خشک و خسته‌ی ما. اگر او بمیرد، بخشی از وجود ما نیز خاموش خواهد شد.باشد که روزی دوباره، زاینده‌رود برخیزد، پل خواجو در آغوش صدای آب بخندد و شهر، از نو زنده شود.

نویسنده: نازنین مظفری

انتهای پیام/

کد خبر: 1283204

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =