ظهور نظم اقتصادی چندقطبی/ پایان هژمونی دلار؟

هلیا خراسانی*

به گزارش گروه اقتصادی ایسکانیوز، بیش از هفتاد سال است که دلار آمریکا نبض اقتصاد جهانی را در دست دارد. از قیمت نفت گرفته تا بدهی دولت‌ها، از بازار سرمایه تا ذخایر ارزی بانک‌های مرکزی؛ همه‌چیز حول دلار می‌چرخد. حتی زمانی که بحران اقتصادی ۲۰۰۸ دنیا را لرزاند، باز هم پناهگاه امن سرمایه‌ها، دلار بود. اما حالا نشانه‌هایی در حال شکل‌گیری است که می‌گوید این برتری شاید برای همیشه ماندگار نباشد.

در سال‌های اخیر، جهان شاهد تغییراتی بوده که بسیاری آن را «چرخش از نظم تک‌قطبی به نظم چندقطبی» می‌نامند. نظمی که در آن، قدرت اقتصادی تنها در دستان آمریکا نیست و قطب‌های دیگری مثل چین، اتحادیه اروپا، روسیه و حتی مجموعه‌ای از اقتصادهای نوظهور، در حال بازتعریف توازن مالی جهان‌اند.

از برتون وودز تا بریکس؛ مسیری که دلار طی کرد
برای فهم اینکه امروز در کجای تاریخ ایستاده‌ایم، باید کمی به عقب برگردیم. بعد از جنگ جهانی دوم، توافق «برتون وودز» (۱۹۴۴) نظامی را شکل داد که در آن دلار به‌عنوان محور اصلی تبادلات جهانی شناخته شد. طلا پشتوانه دلار بود، و دلار پشتوانه تمام ارزهای دیگر. این سیستم تا دهه ۱۹۷۰ ادامه داشت، تا زمانی که نیکسون، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، پیوند دلار و طلا را قطع کرد. از آن پس، دلار با تکیه بر قدرت اقتصادی و نظامی آمریکا، نه با پشتوانه طلا، بلکه با پشتوانه اعتماد سیاسی و نفوذ ژئوپلیتیکی واشنگتن بر جهان حکومت کرد.
اما در دهه‌ی اخیر، این اعتماد به‌تدریج در حال فرسایش است. تحریم‌های گسترده آمریکا علیه کشورهایی چون ایران، روسیه و چین، برای بسیاری از دولت‌ها زنگ خطر وابستگی به دلار را به صدا درآورد. وقتی یک ارز جهانی بتواند به ابزار فشار سیاسی تبدیل شود، کشورها به‌ناچار در پی راه‌حل جایگزین برمی‌آیند. این همان نقطه‌ای است که پروژه De-dollarization آغاز شد.

بریکس و چالش نظم دلاری
اتحادیه بریکس (BRICS) که متشکل از برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی است، از جمله ائتلاف‌هایی است که در سال‌های اخیر، عملاً چالش جدی برای هژمونی دلار ایجاد کرده. ایده‌ی ایجاد ارز مشترک بریکس، گسترش مبادلات با ارزهای ملی، و راه‌اندازی بانک توسعه بریکس، همه نشانه‌هایی از تلاش جمعی برای استقلال از نظام مالی آمریکا هستند.
چین در این میان نقش ویژه‌ای دارد. این کشور با پروژه عظیم «کمربند و جاده» و قراردادهای انرژی با روسیه و عربستان، می‌کوشد جایگاه یوان را در مبادلات جهانی تثبیت کند. عربستان نیز، با پیوستن به بریکس پلاس و پذیرش مبادله نفت با یوان، در حال شکستن یکی از تابوهای مهم قرن بیستم است: پترودلار.
از سوی دیگر، روسیه بعد از تحریم‌های ۲۰۲۲، بسیاری از معاملات انرژی خود را با روبل و یوان انجام می‌دهد. هند نیز تمایل دارد بخشی از تجارتش را با روپیه تسویه کند. این روندها شاید به‌صورت تدریجی، اما قطعی در حال کاهش سهم دلار از تجارت جهانی‌اند.

آمریکا و ترس از تضعیف دلار
برای آمریکا، هژمونی دلار فقط مسئله‌ی مالی نیست؛ پایه قدرت جهانی است. دلار به دولت آمریکا اجازه می‌دهد که با چاپ پول، بدهی خود را در قالب ارزی بپردازد که همه جهان می‌پذیرند. سلطه دلار، منبع واقعی قدرت اقتصادی واشنگتن در دهه‌های اخیر بوده است. از این رو، هر حرکتی به سمت کاهش نقش دلار، تهدیدی مستقیم علیه موقعیت بین‌المللی آمریکاست.
ایالات متحده می‌داند که رقبا نه فقط با سلاح نظامی، بلکه با ابزار مالی نیز وارد میدان شده‌اند. چین با ایجاد «سیستم پرداخت بین‌بانکی جایگزین سوئیفت»، و روسیه با ترویج استفاده از ارزهای غیردلاری در تجارت انرژی، عملاً به زیرساخت‌های مالی غرب حمله کرده‌اند.
اما نباید فراموش کرد که قدرت دلار بر پایه اعتماد است. تا زمانی که بازارهای مالی آمریکا عمیق‌ترین و امن‌ترین در جهان باشند، سرمایه‌گذاران جهانی همچنان به دلار تمایل خواهند داشت. سقوط دلار – اگر رخ دهد – نه با انفجار ناگهانی، بلکه با فرسایش تدریجی همراه خواهد بود.

ایران و عربستان؛ دو مسیر متفاوت در نظم جدید
برای کشورهایی مانند ایران و عربستان سعودی، این تغییر نظم جهانی هم تهدید است و هم فرصت. عربستان با درک تحولات آینده، سیاست خارجی خود را از وابستگی یک‌جانبه به آمریکا فاصله داده و با نزدیک‌شدن به چین، درصدد است جایگاه خود را در نظم چندقطبی تثبیت کند. فروش نفت به یوان، سرمایه‌گذاری مشترک با چین، و عضویت در بریکس، بخشی از این راهبرد جدید است.
در مقابل، ایران که سال‌هاست قربانی تحریم‌های مالی دلاری است، از نخستین کشورهایی بود که به ضرورت زدودلاری‌سازی پی برد. همکاری با چین در قالب «برنامه همکاری ۲۵ ساله»، مبادلات ریالی با روسیه، و پیوستن به سازمان همکاری شانگهای، همگی در راستای خروج از وابستگی به نظام مالی غرب قابل تفسیرند. با این حال، چالش اصلی ایران در این مسیر، ضعف در زیرساخت‌های بانکی و مالی و نبود شبکه پرداخت بین‌المللی کارآمد است.
در نظم اقتصادی چندقطبی، کشورها نه با شعار، بلکه با توان مالی و فنی خود سنجیده می‌شوند. اگر ایران بخواهد از فرصت جهان پسادلاری استفاده کند، باید سیستم بانکی خود را به‌روز و شفاف کند، تا در تعاملات با بلوک‌های شرقی اعتمادسازی واقعی صورت گیرد.

آیا دلار سقوط می‌کند؟
این پرسش شاید جذاب‌ترین اما پرابهام‌ترین بخش ماجرا باشد. بسیاری از اقتصاددانان معتقدند که دلار هنوز جایگزینی ندارد. یورو، با وجود قدرتش، در بحران‌های داخلی اتحادیه اروپا آسیب‌پذیر است. یوان، هرچند رو به گسترش، اما هنوز به‌طور کامل قابل تبدیل نیست و تحت کنترل دولت چین است. ارز مشترک بریکس هم در مرحله نظری است و تا عملی شدن فاصله دارد.
بنابراین شاید پایان دلار به این زودی‌ها فرا نرسد؛ اما دوران انحصار دلار قطعاً رو به پایان است. جهان آینده، نه تک‌قطبی خواهد بود، نه حتی دوقطبی. بلکه عرصه‌ای از رقابت‌های مالی متقاطع است، جایی که هر منطقه، با ارز و شبکه مالی خود، در بخشی از تجارت جهانی نقش ایفا می‌کند.

از سلطه تا توازن
جهان امروز در حال گذار از «سلطه» به «توازن» است. توازنی که در آن، هیچ کشوری به‌تنهایی تعیین‌کننده قواعد بازی اقتصادی نخواهد بود. این گذار شاید پرچالش باشد، اما می‌تواند فرصتی برای کشورهایی باشد که از حاشیه نظام دلاری آسیب دیده‌اند.
برای ایران، این لحظه تاریخی می‌تواند آغاز بازتعریف نقش در اقتصاد جهانی باشد؛ به شرط آنکه سیاست خارجی با واقعیت‌های اقتصادی هماهنگ شود و تصمیم‌گیران، نگاه بلندمدت به تحولات مالی جهان داشته باشند.
در نهایت، شاید درست‌تر آن باشد که بگوییم:
دلار نمی‌میرد، اما تنها نخواهد ماند. نظم اقتصادی جهان در حال نو شدن است؛ و هر کشوری که زودتر این تغییر را درک کند، فردا را از آنِ خود خواهد کرد.

* خبرنگار و دانشجوی روابط بین‌الملل

انتهای یادداشت/

کد خبر: 1288136

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =