عزم رسانه ملی برای چهره سوزی / صدا و سیما علیه ستاره‌ها

هزینه های زیادی صرف می شود تا یک استعداد در رسانه ملی پرورش یابد و پس از آن خیلی راحت این سرمایه به دلایل واهی کنار گذاشته می شود و جالب اینجاست که برای کنار گذاشتن او هم باید هزینه ای صرف شود.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری ایسکانیوز، سرمایه سوزی در صدا و سیما با چه انگیزه‌ای صورت می‌گیرد و هدف از حذف برخی چهره‌های مردمی چیست؟ چرا از بین جوانان مستعد در جای جای کشور استعدادیابی انجام نمی‌شود تا آنهایی که هنری برای عرضه به مردم دارند جهت ایجاد تحول در رسانه ملی وارد این عرصه شوند و اینکه چرا به صدا و سیما لقب مرکز هزار فامیل را داده اند؟ چرا برنامه هایی همچون ساعت خوش، فیتیله، صبح بخیر ایران، دورهمی دیگر پخش نمی‌شود؟ و هنرمندان توانا چه شدند؟ باید دید که سیاست ریاست جدید رسانه ملی در خصوص پاسخ به این سوالات چیست و چه راهکاری برای جذب مخاطبان ارائه خواهد داد؟

رئیس جدید سازمان صداوسیما در اولین اظهارنظر پس از انتصاب به ریاست رسانه ملی درباره جذب نخبگان جوان در حوزه های مختلف رسانه ای تاکید کرد: تمام ظرفیت های ملی باید مورد استفاده قرار بگیرد، به ویژه ظرفیت های نخبگان جوان در برنامه تحولی دوره جدید صدا و سیما نقش محوری خواهند داشت.

وی با اشاره به اینکه صدا و سیما به عنوان بزرگ‌ترین کنشگر اجتماعی در جامعه ایران همواره مطرح بوده است؛ تصریح کرد، اقتضای این جایگاه بسیار مهم کنشگری اجتماعی این است که صداوسیما گفتمان‌ساز و هم‌افزا باشد. وی درباره برنامه‌های آتی برای پوشش شبکه رادیو و تلویزیون در سراسر کشور نیز گفت: رسانه ملی امانت مردم و متعلق به آنها و منادی و مجری بازگشت به مردم است.

جبلی با تاکید بر اینکه مردم صاحبان اصلی رسانه هستند، گفت: صدا و سیما باید مصداق واقعی رسانه مردمی باشد؛ رسانه صدای کسانی باشد که  صدایشان به جایی نمی رسد و تاکید کرد صدا و سیما باید  منعکس کننده مطالبات، خواسته ها و دغدغه های توده مردم باشد و نباید منعکس کننده نظرات و منویات یک طبقه خاص آن هم طبقه خاصی که جدای از مردم است، باشد.

عزم رسانه ملی برای چهره سوزی / صدا و سیما علیه ستاره‌ها

ارتباط دو سویه رسانه و سلبریتی

سلبریتی‌ها از جمله منابعی هستند که رسانه ها با هدف جذب مخاطب و سودآوری به آن ها متوسل می شوند و آن ها نیز با هدف بیشتر دیده شدن و کسب درآمد در رسانه ها حاضر می شوند. پس می توان یک ارتباط دوسویه را متصور شد که هرکدام از دو سوی این طیف درصدد دستیابی به اهدافی هستند.اما در این مواجهه، گاه مشکلات و مسائلی به وقوع می پیوندد که هزینه هایی را برای دو طرف ایجاد می کند. 

ممنوع التصویری در صدا و سیما ماجرای جدیدی نیست بلکه آفتی است که سال های سال است دامن گیر چهره های مردمی در صدا و سیما شده است. در چند سال اخیر ما با ممنوع التصویری و حتی مهاجرت خیلی از این چهره های مردمی مواجه بودیم که از جمله آن ها می توان به عادل فردوسی پور اشاره کرد، این در حالی است که محمدرضا حیاتی مجری و گوینده با سابقه صدا و سیما نیز از ممنوع التصویری اش در رسانه ملی خبر داد، سوال این جاست که چرا رسانه ملی سرمایه های خود را دوست ندارد؟

حکایت «اجرا در سیما» در کناره سوژه های ریز و درشت دیگری که در کارنامه تلویزیون قابلیت طرح و آسیب شناسی دارند، از آن حکایت های حساس و در عین حال مهم است. مجریان تلویزیونی اگرچه طی چند دهه گذشته شاهد فراز و فرود بسیاری در جایگاه و تعریف هویت خود روی آنتن بوده اند اما امروز می توان از آن ها به عنوان یکی از صنوف پویا در خانواده تلویزیون یاد کرد. صنفی که در سال های ابتدایی پس از پیروزی انقلاب عهده دار اعلام کنداکتور و اجرای برنامه های تخت و مناسبتی برمبنای سلیقه حاکم بر تلویزیون بودند اما آرام آرام توانستند جایگاهی برای خود دست و پا کنند و امروز شاهدیم که هم تراز با بازیگران مجموعه های تلویزیونی نام برخی از آن ها در فهرست ستاره های سیما جا خوش کرده است. اما با گذشت زمان خیلی از آن ها از گردونه رسانه ملی خارج شده اند و یا مجبور شدند که از کار اجرا کناره گیری کنند، برخی از آن ها به کار دیگری رو آوردند و برخی دیگر نیز مهاجرت کردند.

حسین پاکدل و دلایل عدم همکاری اش

 از چهره های شناخته شده این بخش بود که اوایل دهه 70 با منتفی شدن حضور مجری پخش، چهره او هم کم تر در تلویزیون دیده شد، اما وقتی دهه 70 از نیمه گذشت، دیگر تصویر او در قاب جای نگرفت و تا به امروز هم دیگر شاهد اجرای او در رسانه ملی نبودیم. به نظرمی رسد شرایط سیاسی و برخی اعلام موضع های او بود که اجازه نداد همکاری اش با تلویزیون ادامه داشته باشد، هر چند که تا زمان بازنشستگی به عنوان کارمند صدا و سیما شناخته می شد. نکته قابل توجه در مورد ارتباط پاکدل با صدا و سیما این است که او هیچ گاه بعد از آن وداع در سال نخست دهه 70 به این رسانه بازنگشت. و در واقع با این رسانه یک خداحافظی تمام عیار انجام داد.

 جواد یحیوی و نا مرئی شدنش در رسانه ملی

جواد یحیوی که از مجریان صاحب سبک سیما بود و برنامه هایش روزگاری بینندگان زیادی را پای تلویزیون می نشاند و از آن سبک کلاسیک عصا قورت داده و معذب مجریان قدیمی تخطی می کرد و می کوشید راحت و صریح و منعطف باشد، نسخه اش بسیار عجیب پیچیده شد و مجبور شد سازمان را ترک کند و به دنبال کارها و علایق دیگرش برود. گرچه هرگز خبری رسمی و صریح درباره ممنوعیت کاری او منتشر نشد، اما بسیاری دلیل اش را فعالیت های سیاسی او در دوران انتخابات 88 در کمپین یکی از نامزدها می دانند؛ اما از سویی در آن زمان بیش از یک سال بود که یحیوی هیچ برنامه ای در سیما نداشت. عده ای دیگر هم حضور یکی از چهره های سیاسی روی آنتن زنده برنامه او را دلیل ممنوعیت تصویری اش می دانند و گویا حضور آن چهره چندان به مذاق مدیران سیما خوش نیامده بود. ممنوعیت تصویری او البته تدریجی بود، یعنی ابتدا او را به اجرای برنامه های کم اهمیت سیما- مثل مسابقه های تلفنی- واداشتند و بعد کم کم شاهد نامرئی شدنش در رسانه ملی بودیم. در طول این سال ها هرچند هرازگاهی شایعه بازگشت یحیوی به صدا و سیما به گوش می رسد، اما این شایعه تا کنون به واقعیت تبدیل نشده است.

محمود شهریاری و ممنوع التصویری هایش

در مورد ممنوع التصویری شهریاری روایت های مختلفی وجود دارد؛ از لو رفتن فیلم انجام حرکات موزونش در یک مجلس عروسی تا آوردن اسم خوانندگان لس آنجلسی در برنامه زنده. البته این مجری پرانرژی دفعات زیادی ممنوع التصویر شده و هر بار هم دلیل خاص خودش را داشت. شهریاری پیش از این در مصاحبه با رشیدپور در برنامه «دید در شب» اعلام کرده بود که در حال حاضر هم ممنوع التصویر است، آن هم به دلیلی که هیچ کس نمی داند، حتی خود او! او معمولا با پایان یافتن دوره ممنوع الکاری اش برای دوره ای کوتاه به تلویزیون برمی گردد و باز اتفاق عجیب و غریبی رخ می دهد که مجبور می شوند او را کنار بگذارند. در طول این سال ها تعداد دفعاتی که او ممنوع التصویر و به قول خودش آزادالتصویر شده است، به قدری زیاد بوده که کسی آمار دقیقش را ندارد. اگر ملاک را آخرین بازگشت او درنظر بگیریم، بعد از پایان دوره ممنوع التصویری اش مدتی را با بروبچه های فیتیله ای گذراند و یار چهارم آن ها و جانشین عموقناد در برنامه فتیله ای ها شده بود. او در این برنامه خیلی سعی کرد که جای خالی عموقناد را پر کند و طوری برنامه را جلو ببرد که این جا به جایی برای مخاطب های سخت پسند کودک و نوجوان خیلی توی ذوق نزند اما خیلی موفق نبود و بعد از مدتی هم مجددا به جرگه ممنوع التصویران بازگشت.

‏عادل فردوسی پور و دوشنبه های پر خاطره

شاید به جرات بتوان گفت عادل فردوسی پور و برنامه 90 تنها برنامه ای بود که دوشنبه شب ها همه را پای رسانه ملی می کشاند. عادل در ابتدا گزارشگر بازی های فوتبال بود اما کم کم و با هوش و ذکاوتی که داشت توانست برنامه ای تحت عنوان 90 متولد کند و بعد از گذشت مدتی لقب محبوبترین مجری برنامه تلویزیونی را از آن خود کند. خیلی ها بر این اعتقادند که محبوبیت او نارضایتی و حتی شاید حس حسادت برخی مدیران تلویزیون را برانگیخته است. قضاوتی که البته خیلی نمی‌توان درباره آن سخن گفت. این در حالی است که برخی دیگر بر این اعتقادند دلیل کنار گذاشتن عادل این بود که به مسئولان تلویزیون اجازه دخالت در برنامه اش نمی‌داد؛ در این بین برخی ها هم از دعوای پنهان مدیر شبکه سه سیما با عادل فردوسی پور خبر می دادند اما این موضوع هیچ وقت علنی نشد. دلیل این موضوع هر چه که بود سبب شد تا رسانه ملی یکی از محبوب ترین و مردمی ترین مجریانش را از دست بدهد و در کنار آن برنامه پر مخاطب 90 هم دیگر اجرا نشد و بعد از آن خیلی از مجری ها و گزارشگران مثل میثاقی تلاش کردند تا جای عادل فردوسی پور را بگیرند اما نتوانستند در این راه موفق عمل کنند! عادل بعد از خداحافظی از تلویزیون و ممنوع التصویری اش شروع به ساخت برنامه هایی در سیمای خانگی کرد و در این راه هم موفق عمل کرد اما صدا و سیما یکی از بزرگترین سرمایه هایش را در این راه از دست داد.

مزدک میرزایی و مهاجرت پر هیا هوی او

همه ما صدای مزدک را در مسابقات فوتبال به یاد داریم او که گزارشگر مسابقات ورزشی بود به یک باره قصد مهاجرت کرد. مزدک قبل از عادل فردوسی‌پور و زمانی که هنوز علی فروغی مدیر جدید شبکه سه سیما پایش به این شبکه باز نشده بود از مشکلاتش در رسانه ملی گفته بود و وقتی بعد از جام جهانی ۲۰۱۸ در گفت‌وگویی از کم‌کاری‌اش در آن یک ماه تمام فوتبالی گلایه کرد، کسی درباره‌اش توضیح چندانی نداد و ماجرا تا حدودی فراموش شد. او از یک سال قبل از مهاجرتش در شبکه سه سیما حضور پیدا نکرده بود و به ناچار در شبکه مستند حاضر شده بود و به مستندسازی برای فوتبال روی آورده بود و بالاخره هم مجبور شد از شبکه مستند هم برود چون فضای کار برایش مهیا نبود. او پس از مهاجرتش به یکی از شبکه های آن طرف آبی رفت و فعالیتش را از سر گرفت .

حیاتی و علاقه اش به یک خواننده لس آنجلسی

محمدرضا حیاتی که گوینده یکی از مهم‌ترین و تاریخی‌ترین خبرهای تاریخ تلویزیون یعنی رحلت امام خمینی(ره) است هم به تازگی از ممنوع التصویر شدنش گفته است، او که سال هاست با اخبار صدا و سیما گره خورده پس از آن که در یک برنامه نسبت به خواننده مرد لس‌آنجلسی ابراز ارادت کرده بود ممنوع التصویر شد و دیگر در هیچ برنامه‌ای حضور نیافت و نتوانست به جام‌ جم برود! محمدرضا حیاتی، گوینده‌ خبر تلویزیون این طور توضیح داد که از وی خواسته شده تا«فعلا» به صداوسیما نرود حیاتی درباره ماجراهایی که پس از یک گفتگوی زنده برایش پیش آمده گفته بود:« آنچه آن روز درباره آن خواننده گفتم حرف دلم بود اما شاید مسئولان صدا و سیما و معاونت سیاسی از من دلگیر شده باشند. از همان روز هم دیگر به تلویزیون نرفته‌ام. تماس گرفتند گفتند فعلا نیا و من هم گفتم چشم. گفتم که بازنشسته هستم و پیش‌تر هم خواسته بودم که دیگر نباشم.» او در بخشی از صحبت هایش به برخورد نامناسب تلویزیون با مجریان و گویندگان پرداخته و گفته بود:« تلویزیون خیلی از مجریان و گویندگان خود را از دست داده در حالی که باید از کسانی که روی آن‌ها سرمایه گذاری کرده است و آن‌ها را به اینجا رسانده استفاده بهینه کند نه این که یک مجری راحت کنار گذاشته شود.»

2 خبرنگار صداوسیما در شبکه های فارسی زبان خارجی

این طور که پیداست صدا و سیما نه تنها برای مجریان جای مناسبی نیست بلکه حتی برای خبرنگاران هم جای مناسبی نیست چرا که چندی پیش مرتضی غرقی خبرنگار شبکه خبر و مجری برنامه «بدون مرز» در حساب کاربری خود در توئیتر با انتشار تصویری از احمد صمدی، خبرنگار سابق صداوسیما در شبکه فارسی زبان خارجی از پدیده مهاجرت مجریان و خبرنگاران صداوسیما به شبکه‌های فارسی زبان خارجی ابراز تاسف کرد.

او در توئیتر خود نوشته بود:« دو خبرنگار ایرانی احمد صمدی و نیلوفر پور ابراهیم را در تلویزیون اینترنشنال دیدم، فلاح و دو خبرنگار قبلی صدا و سیما هم به لندن مهاجرت کرده‌اند، تاسف خوردم که چرا نیروهایی که از جیب ملت تربیت شده‌اند اکنون در خدمت دشمنان ملت هستند، چرا؟»

سرمایه سوزی موضوعی است که صدا و سیما بیش از دو دهه است که در پی آن است و در این راه هم موفق عمل کرده است. هزینه های زیادی صرف می شودتا یک استعداد در رسانه ملی پرورش یابد و پس از آن خیلی راحت این سرمایه به دلایل واهی کنار گذاشته می شود و جالب اینجاست که برای کنار گذاشتن او هم باید هزینه ای صرف شود! سوال این جاست که چرا رسانه ملی سرمایه های خود را دوست ندارد و آن ها را راحت از دست می دهد؟

انتهای پیام/

کد خبر: 1117777

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =