به گزارش گروه علم و فناوری باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)؛ حامد احمدلو متولد ۱۳۶۶ در کرمان است. به دلیل اینکه پدرش نظامی بود، تا ۱۰ سالگی را در کرمان بودند و بعد از آن به اصفهان منتقل شدند. سال سوم دبستان را در کرمان جهشی خواند. دلیلش این بود که مادرش همیشه نگران سربازی رفتن او بود و از آنجا که در آن زمان، هر پسری بعد از رسیدن به ۱۸ سالگی باید به خدمت سربازی میرفت، مادرش کمک کرد یک سال را جهشی بخواند تا فرصت بیشتری برای ادامه تحصیل و نرفتن به خدمت سربازی داشته باشد.
از آنجا که پدرش مهندس پرواز بود، در کودکی فرصتهایی برایش پیش میآمد که با او به سرکار برود و از همان دوران به سیستمهای هوایی علاقهمند شود. از این رو، برای دوره کارشناسی رشته هوا-فضا را انتخاب کرد و در دانشگاه مالک اشتر اصفهان قبول شد. سال آخر دوره کارشناسی بود که متوجه شد توسعه کارهای تحقیقاتی و همچنین ادامه تحصیل در رشتهای که دوست دارد، در ایران امکانپذیر نیست و از این رو به فکر مهاجرت افتاد.
چون زبان انگلیسیاش خوب بود، برای گذراندن دوره کارشناسی ارشد در رشته هوا-فضا در یکی از دانشگاههای انگلیس اقدام کرد، ولی به دلیل تحریمها علیه ایران، ویزایش برای رشته هوا-فضا رد شد و این در حالی بود که همه همکلاسیانش در آن سال، آزمون کارشناسی ارشد شرکت کرده بودند و ۸۰ درصدشان در دانشگاههای سطح بالای ایران قبول شده بودند و او به دلیل اینکه میخواست به خارج از کشور برود، اصلا در آزمون کنکور ارشد شرکت نکرده بود. یک هفته بعد از اعلام نتایج کنکور، ویزای او رد شد و فقط سه ماه فرصت داشت تا در دانشگاه دیگری پذیرش بگیرد؛ وگرنه میبایست به خدمت سربازی میرفت. از این رو، برای بورسیه در کشورهای دیگر درخواست فرستاد و به فاصله خیلی کم از دانشگاههای KTH (مؤسسه سلطنتی فناوری) در سوئد، پیزا در ایتالیا و پلیتکنیک کاتالونیا در اسپانیا پذیرش گرفت. بورسیه دانشگاه پلیتکنیک کاتولونیا را انتخاب کرد که جزو دو دانشگاه اول مطرح پلیتکنیک در اسپانیا به شمار میرود.
پذیرشش از دانشگاه پیزا در ایتالیا دقیقا همان رشته و گرایشی بود که به آن علاقه داشت، ولی چون پذیرشش از دانشگاه پلیتکنیک کاتالونیا زودتر آمده بود، در اولین فرصت برای اسپانیا اقدام کرد و دقیقا یک هفته بعد پذیرشش از دانشگاه پیزا آمد. اما دیگر دیر شده بود، چون در اتحادیه اروپا همزمان نمیتوان برای دو کشور درخواست ویزا داد.
فوق لیسانس را در رشته علوم و تکنولوژی هوا-فضا شروع کرد و از آنجا که دانشگاه کاتالونیا در حوزه ارتباطات ماهوارهای در سطح بالایی است، گرایشش بیشتر به سمت مخابرات ماهوارهای متمایل شد. در حالی که این کاری نبود که دوست داشته باشد. به همین دلیل در اولین فرصت برای دانشگاه پیزا در همان رشته اقدام کرد و دو دانشگاه را مجبور کرد که قراردادی با هم امضا کنند تا بتواند به عنوان دانشجوی میهمان برای گذراندن فوق لیسانس دومش به ایتالیا برود. در این دانشگاه بالاخره بعد از سه سال وقفه، رشته مهندسی فضایی را خواند و در زمینه ساخت موتورهای پیشرانش فضایی ماهواره تحقیق کرد. این موتورها روی ماهواره نصب میشوند تا بتوانند ارتفاع مداری و مانورپذیری ماهواره را افزایش دهند.
حامد احمدلو هماکنون محقق و بنیانگذار یک شرکت فضایی در چین است. او سه سال پیاپی –از ۲۰۱۷ تا ۲۰۱۹- دانشجوی برتر بینالمللی موسسه فناوری پکن انتخاب شد، در سال ۲۰۱۸ دانشجوی برتر اداره تخصیص اسکالرشیپ چین شد که بالاترین جایزه برای دانشجوهای غیرچینی به شمار میرود. سال ۲۰۱۹ جایزه نفر دوم مسابقات طراحی نوآورانه فضاپیما را کسب کرد و در این سال جزو ۱۰ فینالیست ITB China انتخاب شد که مربوط به شرکتهای استارتاپی برتر در سطح بینالمللی در شانگهای میشود. به غیر از این، در همین سال شرکت او برنده بهترین تیم بینالمللی مرکز رشدی شد که در آن کار میکند و به همین دلیل توانست وارد هایدین ساینس پارک آنجا شود که بخشی از جونگ گوانسون، بزرگترین مرکز هایتک پکن است. جونگ گوانسون مرکزی مشابه سیلیکونولی آمریکاست که دفاتر تمام شرکتهای فناوری چین مثل شیائومی، بایدو و لنوو در آنجا جمع شدهاند.
در ادامه مصاحبه ما را با این محقق جوان میخوانید:
چه شد که به اسپانیا رفتید و در آنجا روی چه پروژههایی کار کردید؟
بعد از گذراندن دوره فوق لیسانس در ایتالیا، به اسپانیا برگشتم و در مرکز مطالعات فضایی کاتالونیا و این بار روی پروژه سیستمهای انتقال داده ماهوارهها برای ارسال عکسهای فضایی شروع به تحقیق کردم. ماهوارهای را در فضا تصور کنید که وظیفه اصلیاش عکسبرداری از کهکشان یا زمین است. باید این عکسها را به زمین ارسال کند و از آنجا که حجم داده زیاد است و پهنای باند اتصال بین ماهواره و زمین محدود است، روی این موضوع کار کردم که چطور میتوان داده را آنبورد روی ماهواره فشرده کنیم و بعد از انتقال به زمین از حالت فشرده درآوریم.
چالشی که داشتم این بود که مثلا اگر عکس از یک کهشکان باشد، هر پیکسل ممکن است تصویری از یک ستاره باشد و در نتیجه خیلی مهم است که هیچ دادهای را از دست ندهیم تا بتوانیم این فرآیند را برای کل مدت ماموریتی که برای ماهواره تعیین شده- ممکن است چند سال باشد-، به صورت صددرصد ضمانت کنیم. این سیستم هماکنون در مراکز فضایی وجود دارد، اما ما سعی کردیم سیستم پیشرفتهتری را ارائه دهیم که از نظر ضریب فشردهسازی و میزان دقت بهتر عمل کند و دادههای کمتری را از دست دهد. حدود یک سال و نیم روی این پروژه کار کردم.
چه شد که روی پروژه کاوشگر لیزا کار کردید؟
بعد از اینکه یک سال و نیم روی پروژه انتقال داده بین زمین و فضا کار کردم، فرصتی پیش آمد که به ایران برگردم و با وجودی که احتمال این را میدادم که زمان زیادی در ایران نمانم، بلافاصله در پژوهشگاه سامانههای هوایی در اصفهان مشغول به کار شدم و چون از طرف مرکز مطالعات فضایی دانشگاه کاتالونیا زیرمجموعه سازمان فضایی اروپا پروژه جالبی را پیشنهاد دادند، دو ماه و نیم بعد دوباره به اسپانیا برگشتم. این پروژه مربوط به ماهواره «کاوشگر لیزا» بود. سازمان فضایی اروپا با همکاری ناسا روی این پروژه همکاری کردند. روند کار فضایی این است که اگر قرار است فناوریای را در فضا استفاده کنید، باید ابتدا امکان اجرا شدن آن فناوری در فضا را ثابت و بعد وارد فاز عملیاتی کنید. این پروژه کاری بود که تاکنون بشر انجام نداده بود، چون اینیشتین این کار را در نظریه نسبیت به صورت تئوری اثبات کرده بود که میتوان اتفاقات درون فضا را در قالب امواج گرانشی توضیح داد، اما اندازهگیری موج گرانشی از سطح زمین دقت بسیار پایینی دارد.
در این پروژه قرار بود که دو حجم مکعبی طلا- پلاتینیوم را با فاصله 38 سانتیمتری از هم به صورت معلق داخل دو سیلندر سوپرخلاء (محیطی که خلاء آن از فضا بیشتر است) در فضاپیما قرار گیرند. با تابش یک موج لیزر همزمان به این دو حجم معلق، میزان جابهجایی که بین این دو ایجاد میشود را اندازهگیری کنیم.
به این شکل که اگر موج لیزر به یک طول یکسان را به این دو ماهواره بتابانیم، اگر این دو در فاصله یکسانی از هم قرار گرفته باشند، طول موجی که از آنها بازمیگردند، کاملا یکی است. اما اگر طول موج برگشتی با هم اختلاف فاز داشته باشند، نتیجه میگیریم که دو جرم یا از هم دور شدهاند یا نزدیک.
موج لیزری که قرار بود از سیلندر داخل شود و به حجم مکعبی بتابد، باید از دریچه نوری رد میشد که دور آن از جنس تیتانیوم بود و چالش ما این بود که تیتانیوم با تغییر دمای محیط، دریچه نوری را تحت فشار قرار میدهد و باعث تغییر مرکز کانونی آن میشود. کار من دقیقا در این قسمت بود و برای رفع این چالش خطاهای سیستمی را تخمین زدم. به این شکل که روی زمین تست میکنیم که با تغییر یک درجه دما چه مقدار مرکز کانونی دریچه تغییر میکند و آن را محاسبه میکنیم. حال در فضا قادر به اندازهگیری مرکز کانونی نیستیم، اما میتوانیم تغییر دمایی را اندازه بگیریم. به طور مثال تخمین میزنیم که اگر در فضا دما یک درجه تغییر کند، مرکز کانونی آن حدود ۱۰ به توان منفی ۹ میلیمتر تغییر خواهد کرد. با دانستن این مساله، میتوانیم محاسبه کنیم که تغییر کانونی چه خطایی را در سیستم وارد میکند و در نتیجه با محاسبه این خطا اندازهگیریها را دقیقتر انجام میدهیم.
در واقع کار من شبیهسازی شرایط محیطی بود که برای دریچه نوری رخ میدهد. حدود یک سال روی این پروژه کار کردم.
چطور شد که به چین مهاجرت کردید و در آنجا چه پروژههایی انجام دادید؟
موسسه فناوری پکن آزمایشگاهی داشت که روی طراحی سیستمهای فضایی کار میکرد و از من دعوت به همکاری کرد. در این پروژه روی روشهایی کار کردم تا بتوانیم به صورت ایمن، ماهوارههایی را که در فضا از کار افتادهاند از مدار خارج کنیم. با این کار هم فضا را برای ورود ماهوارههای دیگر باز میکنیم و هم از برخورد ماهوارههای از کار افتاده یا همان زبالههای فضایی جلوگیری میکنیم. براساس «سندروم کپلری»، اگر انسان پاکسازی ماهوارههای از کار افتاده در فضا را هر چه زودتر شروع نکند، روزی میرسد که به دلیل برخوردهای پیاپی ماهوارهها با همدیگر دسترسی بشر به فضا امکانپذیر نخواهد بود، زیرا قبل از رسیدن به مدار مورد نظر با زبالههای فضایی برخورد خواهند کرد و از بین خواهند رفت. از این رو تعدادی از سازمانهای فضایی شروع به مطالعه روی این موضوع کردند و استانداردهایی را تعریف کردند که بعد از مدت زمان مشخصی ماهوارهها باید به مدارهای پایینتر برگردند.
از 70 سال قبل که پرتاب ماهوارههای ابتدایی شروع شده، هدف بشر فقط ارسال ماهواره به فضا بوده و هیچ رویکرد و راهکاری برای برگشت آنها به زمین نداشته است. اما هماکنون تعداد این ماهوارهها به شدت افزایش یافته و پیامدهای بدی هم به همراه دارد. به طور مثال، چند سال پیش با برخورد اتفاقی یک ماهواره از کار افتاده روسیه با ماهواره آمریکا، توده ابری ایجاد کرد که یکی از بدترین اتفاقات فضایی به شمار میرود. یک بار دیگر نیز کشور چین ماهوارهای را در فضا با موشک ضد ماهواره نشانه گرفت و حجم وسیعی از زبالههای فضایی با ابعاد کوچک تولید کرد که جمع کردن این زبالهها به شدت سخت است. این مساله زمانی بیشتر نمود میکند که سرعت حرکت یک ماهواره در فاصله مدار ۴۰۰ تا ۵۰۰ کیلومتری سطح زمین حدود ۷ تا ۱۰ کیلومتر در ثانیه است و با این سرعت اگر با هر جسمی برخورد کند، کاملا از بین میرود.
از این رو، گروههای تحقیقاتی مختلفی در جهان تشکیل شدهاند تا تکنیکهای عملی برای خارج کردن ماهوارهها یا زبالههای فضایی از مدار ارائه دهند. من هم روی یکی از این تکنیکها در چین کار میکردم که خروجی آن سه پتنت در زمینه سیستمهایی است که میتوان با کمک آنها زبالههای فضایی را به مدارهای پایینتر برد.
تا جایی که میدانم شما یک شرکت فضایی در چین بنیانگذار کردهاید. این شرکت چه زمانی تاسیس شده و کار آن چیست؟
اواخر سال 2018 شرکت BoostUp را تاسیس کردم و هماکنون به عنوان مدیرعامل آن مشغول به فعالیت هستم. ما در این شرکت با موسسات پژوهشی همکاری میکنیم و کار ما تحقیقات صرف نیست؛ بلکه روی پروژههایی کار میکنیم که وارد فاز عملیاتی شدهاند. شرکت ما تنها شرکت فضایی فعال غیرچینی در چین به شمار میآید و کار ما ارائه مشاوره اطلاعاتمحور است. به این شکل که بزرگترین پایگاه داده را در زمینه بخش خصوصی صنعت فضایی ایجاد کردهایم و براساس تحلیل داده به شرکتهای فضایی مشاوره میدهیم.
از زمانی که ایلان ماسک، شرکت اسپیسایکس را تاسیس کرد، تغییری در بازار فضایی ایجاد شد؛ به این شکل که فقط این سازمانهای دولتی و بزرگ نیستند که پروژههای فضایی تعریف و پیادهسازی میکنند، بلکه شرکتهای کوچک و خصوصی هم میتوانند در این زمینه فعالیت و همکاری کنند. همین ماجرا فرصتی برای شرکت ما شد تا بتوانیم پایگاه دادهای از شرکتهای بخش خصوصی ایجاد کنیم و حجم پروژههایی را که انجام میدهند، اضافه کنیم. در تمام بازارها و صنایع، پایگاه داده کاملی از تامینکنندهها و مشتریان وجود دارد، اما این پایگاه داده در صنعت فضایی به دلیل قدمت کمی که دارد، وجود نداشت. از این رو ما وارد این حوزه شدیم و پایگاه دادهای را ایجاد کردیم که در آن کاملا مشخص میشود در یک پروژه فضایی کدام شرکتها قابلیت همکاری دارند و اگر سازمان و شرکتی قصد برونسپاری پروژه فضایی خود را دارد، با کدام شرکتها میتواند وارد همکاری شود. در این پایگاه داده، اطلاعات تکنیکال شرکتها –اعم از اینکه چه قابلیتها و تواناییها و حتی چه نیازمندیهایی دارد- به صورت کامل ثبت شده است.
ایجاد این پایگاه داده با رشد پروژههای فضایی در چین مصادف شد و ما سعی کردیم که شکاف همکاری بین پروژههای فضایی چین و سایر کشورهای دنیا را پر کنیم و آنها را از پروژههای همدیگر مطلع کنیم تا زمینههای همکاری فراهم شود. البته ما خودمان را به منطقه خاصی محدود نکردیم و سعی کردیم اطلاعات جهانی را در این زمینه جمعآوری کنیم.
مرکز رشد هایدین ساینس چه امکاناتی در اختیار شما قرار داد؟
برای ثبت شرکت وارد پروسه انتخابی نخبگان کشور چین شدیم. در واقع چین با این طرح به دنبال کسانی میگردد تا با فراهم کردن یک سری امکانات به آنها کمک کند ایدههای خود را اجرایی کنند. در نهایت شرکت ما به عنوان یکی از ۱۰ ایده برتر انتخاب شد و ما توانستیم وارد هایدین ساینس پارک شویم که یکی از قدیمیترین مراکز رشد موجود در جونگ گوانسون است و تا به حال فقط شرکتهای چینی توانسته بودند به درون آن راه پیدا کنند و ما بخشی از اولین شرکتهای غیرچینی بودیم.
این مرکز رشد تقریبا هر چیزی را که لازم داشتیم، در اختیارمان قرار داد. به طور کلی، هر شرکتی که درون این مرکز قرار بگیرد، اعتبار بالایی کسب میکند. به غیر از این، تمام هزینههایی که برای اجرای پروژه نیاز داشتیم، اعم از امکانات فیزیکی مثل دفتر و تجهیزات تا پرداخت بخشی از حقوق کارمندان –اگر افراد نخبه را در شرکتمان استخدام کنیم تا ۵۰ درصد حقوق او را مرکز رشد میدهد- در اختیارمان گذاشتند و همچنین شرکت ما را به خیلی جاها مثل نمایشگاههای کاریابی برای پیدا کردن نیروهای متخصص مورد نیاز معرفی کردند و بعد از آن، در فرآیند ثبت شرکت، سیستم حسابداری و دسترسی به تیم حقوقی –برای بستن قرارداد با کارمندان یا شرکتهای دیگر- از ما حمایت کامل کردند. در واقع میتوانم بگویم که سال اول حدود ۲۵۰ هزار یوان به ما کمک مالی کردند.
قرارداد اولیه ما با مرکز رشد سه ساله بود و حتی بعد از اینکه جایزه بهترین تیم غیرچینی را بردیم، باز هم تسهیلات را در اختیارمان قرار دادند و هر زمان که تسهیلات جدیدی – مثل ساختمان جدید- ارائه میدادند، شرکت ما در اولویت بود.
چین در حوزه علم و فناوری پیشرفت چشمگیری داشته. به نظر شما علت آن چیست؟
یکی از این دلایل که شاید به چشم هم نیاید، الگوبرداری صحیح است. چینیها نگرش جالبی دارند. به طور مثال، زمانی که رئیس جمهور چین سخنرانی میکند، با وجودی که در موقعیت یک کشور قدرتمند قرار دارند، هنوز هم میگوید: ما اول راهیم و باید بیشتر تلاش کنیم. این ذهنیت در تمام افراد ایجاد شده که باید بیشتر تلاش کنند و برای این کار دنبال الگوهای صحیح میروند.
دلایل دیگر این پیشرفت، سرمایهگذاری دولت روی آموزش -مدارس و دانشگاهها- و بالا بردن رنک دانشگاهها، ایجاد بستر مناسب برای همکاری دانشگاههای کشور با دانشگاههای خوب آمریکا، اروپا و استرالیا و همچنین حمایت مالی از دانشجویان برای رسیدن به اهدافشان است.
به غیر از اینها، تفکیک تواناییها در بخشهای مختلف جغرافیایی و تخصیص منابع صحیح و تشویق برای رسیدن به هدف تعیین شده از عوامل دیگر موفقیت این کشور در حوزه علم و فناوری است؛ به این شکل که پکن قطب تحقیقات فضایی و شانگهای قطب پزشکی و داروسازی است. یکی از نکات جالب در مورد چین این است که سالهاست روی مسیرهایی که ترسیم کردهاند ماندهاند و مسیر را کاملا تغییر ندادهاند، بلکه آن را اصلاح کردهاند. یعنی اگر تصمیمی گرفته شده که حدود ۶۰ درصد موفق بوده، دیگر آن مسیر را تغییر نمیدهند، بلکه به مرور زمان اصلاحش میکنند تا به نتیجه مطلوبشان برسند. به طور مثال حدود ۲۰ سال پیش در مورد دانشگاهها یک سری پروژه تعریف کردند که عناوین آنها به شکل عدد است. در این پروژهها هدفگذاری شد که رنکینگ حدود ۲۰ دانشگاه این کشور تا چند سال آینده جزو ۱۰۰ دانشگاه برتر جهان شود و این مسیر را آنقدر ادامه دادند که هماکنون چندین دانشگاه توانستهاند به رنک زیر ۱۰۰ در جهان برسند. این پروژه هنوز ادامه دارد تا همه دانشگاههای ذکر شده به این ردهبندی برسند.
دولت چین همچنین با توجه به سرازیر شدن نخبگان به سمت دانشگاههای آمریکا، سعی کرده با تعریف فاندهای جدید و تامین مالی دانشجوهای خارجی، آنها را روانه دانشگاههای خود کند. به غیر از این هدف دیگر چین این است که سطح علمی دانشگاههای خود را به حدی بالا ببرد که دانشجوهای خارجی را به منبع درآمدش تبدیل کند؛ به این شکل که دانشجوهای خارجی برای ادامه تحصیل به چین بیایند و شهریه بپردازند. این طرح نیز چندین سال است اجرایی شده و هر سال همه دانشگاههای چین تعداد مشخصی دانشجوی خارجی را پذیرش میکنند تا خود را کاملا در جهان مطرح کنند و تا دهه دیگر، به یکی از گزینههای اصلی برای تحصیل حتی با وجود پرداخت شهریه تبدیل شوند.
آینده فناوریهای فضایی را چگونه میبینید؟
به نظر من علوم فضایی مسلما یکی از علومی خواهد بود که آینده بشر را تغییر میدهد و دسترسی بشر به فضا بعدهای دانش بشر را به فاز دیگری میبرد. معتقدم که حداقل تا یک دهه آینده زندگی همه ما به واسطه فناوریهای فضایی -که به مرور در دسترس قرار میگیرند-، تغییر خواهد کرد و امور روزمرهمان مانند دسترسی به اینترنت – به دلیل ظهور اینترنت ماهوارهای- متحول خواهد شد. این پیشرفتها تا جایی پیش خواهد رفت تا بشر پایگاه دائمیای به غیر از زمین برای خود پیدا کند. این امر خیلی دور از ذهن نیست، زیرا تا چند سال پیش رفتن به مریخ هم کار ممکنی به نظر نمیرسید، اما ایلان ماسک آن را به شدت به واقعیت نزدیک کرد.
در این راستا، چین در حال توسعه ارتباطات کوانتومی است که قرار است از آن برای تبادل اطلاعات در ماهوارهها استفاده کند. انتقال دادههای مالی بر بستر ارتباطات کوانتوم، سیستم بانکی را کاملا متحول میکند. به غیر از این، تامین انرژی در فضا دگرگون خواهد شد. هماکنون چین در حال کار روی نیروگاه خورشیدی در فضا و ایجاد بستر بزرگ سلول خورشیدی است که در آن فارغ از اینکه روز یا شب است، سلولهای خورشیدی دسترسی به نور خورشید دارند و انرژی ارسال میکنند.
چین پروژههای ساده آیندهگرایانهای نیز دارد که یکی از آنها استفاده از یک رفلکتور یا بازتابگر در فضاست تا بتواند در طول شب، نور را از فضا را به سمت زمین بتاباند تا دیگر نیازی به استفاده از نیروی برق برای روشنایی شهر نباشد.
معتقدم که تا چند سال آینده با هواپیما سفر نخواهیم کرد و برای سفرهای روی کره زمین هم از موشک استفاده کنیم. در این صورت سفر بالای ۲۰ ساعت از نیویورک به سیدنی با هواپیما به سفر 20 دقیقهای با موشک تبدیل خواهد شد.
این رشته چقدر نگرش شما را در مورد زندگی و دنیا عوض کرده است؟
علوم فضایی از ساخت هواپیما شروع شد؛ بشر مدتها بود که آرزوی پرواز داشت و با ساخت هواپیمایی که فقط ۳۰ ثانیه در هوا ماند، رفته رفته به رویایش رسید. به نظرم ماهیت علوم فضایی به این شکل است که رویاها را محققتر نشان میدهد و به همین دلیل وسعت دید بیشتری به انسان میدهد. این علم به ما میآموزد که تمام آن چیزهایی که در زندگی دیدهایم، ممکن است در نقطه دیگر هستی به شکل دیگری وجود داشته باشد. در نهایت این دید را میدهد که فراتر از محدویتهایی که در زمین داریم، فکر کنیم.
شما در چند کشور اسپانیا، ایتالیا و چین تحصیل کردهاید و با سیستم آموزش عالی آنها آشنایی دارید. به نظرتان چه تفاوتی با سیستم آموزش عالی دارد؟
به طور کلی، سیستم آموزش عالی ایران از انعطافپذیری پایینی برخوردار است؛ با این مفهوم که اگر قرار است امکانات آموزشی را در اختیار دانشجو قرار بدهیم، باید دست او را نیز آزاد بگذاریم تا چیزهای مختلف را امتحان کند و به نقطهای برسد که علاقهاش را انتخاب کند. بزرگترین باگی که در این سیستم فارغ از کیفیت آموزش وجود دارد، عدم داشتن آزادی عمل در هر مقطع تحصیلی برای دانشجوست و در کشورهای دیگر کسی دانشگاه نمیرود تا ایدهای که استاد دارد به او القا کند. در کشورهای دیگر، دانشجو این آزادی را دارد که مسیر اشتباهش را برگردد و رشته مورد علاقهاش را پیدا کند، ولی در ایران تغییر مسیر برای دانشجو بسیار هزینهبر است و حدود ۹۵ درصد دانشجویان مجبورند رشتهای که قبول شدهاند را حتی با وجود عدم علاقه ادامه دهند.
در دانشگاههای ایتالیا و اسپانیا، دانشجویان به شدت در تعیین و تغییر رشته آزادند. در چین –چون من تحصیلات پایه را در این کشور نگذراندهام- حداقل در پروژههای تحقیقاتی، دانشجوها یا محققان کاملا روی پروژه کنترل دارند و این باعث میشود که به خوبی ایدههای خود را محقق کنند.
تفاوت اساتید ایرانی با اساتید چین و اسپانیا در چه میبینید؟
نظر شخصی من این است که اساتید اروپایی دو خصیصه متمایز دارند؛ یکی اینکه تجربه کار زیاد با دانشجوهای بینالمللی را دارند و در نتیجه منعطفترند و کار کردن با آنها هم راحتتر است. و دوم اینکه در مورد مسیر خود کاملا آگاهی و روی پروژههای تحقیقاتی کاملا احاطه دارند. در نتیجه اساتید به مدیران پروژه –آگاه به میزان امکانات و توان دانشجوها- تبدیل شدهاند که دانشجویان را در مسیر درست و با راندمان بالا هدایت میکنند.
در چین، میزان حمایت دانشجو براساس تلاش خود دانشجو بالا و پایین میشود. هر چقدر دانشجو تلاش و فعالیت بیشتری داشته باشد، استاد منابع بیشتری در اختیار او قرار میدهد. در حالی که در ایران به نظر میرسد سیستم بیشتر حالت سازمانیافته و کلاسهبندی شده است.
این تصور وجود دارد که چینیها از نظر بهره هوشی پایین هستند و فقط با پشتکار توانستهاند خود را بالا ببرند. این حرف تا چه حد درست است و وضعیت دانشجویان چینی چطور است؟
چینیها اصلا از نظر بهره هوشی پایینتر نیستند، بلکه سیستم ذهنی و فکری آنها کاملا متفاوت است. این موضوع را میتوان از ابزاری که آنها برای خوردن غذا استفاده میکنند، متوجه شد. کل مردم دنیا با قاشق و چنگال و کارد غذا میخورند، اما چینیها روشی کاملا متفاوت برای این کار دارند و این نشان از اختلاف روش فکری آنها با ماست. به همین دلیل زمانی که به چین مهاجرت میکنید، چند ماه اول به شدت سخت میگذرد تا با روش ذهنی آنها آشنا شوید.
با این حال به نظرم تفاوت دانشجوهای ایرانی و چینی در میزان تلاش آنهاست. چینیها تلاش و پشتکار بسیار بالایی دارند و میزان غر زدنشان هم کمتر است.
آیا با سازمانهای دولتی ایران هم کار میکنید؟
بله. در حال حاضر با معاونت فرهنگی ریاست جمهوری همکاری میکنم و پروژهای تحت عنوان «مدیریت هوشمند شهری» را پیش میبرم. در این پروژه از دادههای موقعیتی فضایی افراد استفاده میکنیم تا متوجه شویم چطور از خدمات شهری استفاده میکنند؛ مثلا چند بار در هفته به باشگاه میروند، کدام فروشگاه و پمپ بنزین را انتخاب میکنند. تا در نهایت از این دادهها در تصمیمگیریهای دقیق و درست استفاده کنیم. این اطلاعات از طریق سیستمی که در اختیار شهروندان قرار میدهیم، جمعآوری میشود. این سیستم روی خودروی شهروندان نصب میشود و اطلاعاتی که از آنها جمعآوری میکنیم کاملا فارغ از هویت شخصی آنهاست.
در اوقات فراغت معمولا به چه کارهایی میپردازید؟
گاهی کتاب میخوانم و سریال تماشا میکنم. کتابخانهای درست کردهام و کتابهایی را که با دوستانم به اشتراک میگذاریم درون آن نگه میدارم.
چه فیلم یا کتابهایی میبینید و میخوانید و کدام یک از آنها را بیشتر از همه دوست داشتید؟
یکی از کتابهایی که هشت بار آن را خواندهام و هیچ وقت از آن سیر نمیشوم، کتاب «ناتور دشت»، نوشته جی دی سلینجر است. بهترین سریال از نظر من مجموعه کمدی انیمیشنی ویژه رده سنی بزرگسال «ریک و مورتی» است که داستان آن حول محور ریک، یک دانشمند دیوانه و تابوشکن است که رفتار او به ظاهر جامعه ستیزانه است و مورتی اسمیت نوه پریشاناحوال، منزوی و کمهوش اوست که وقت خود را میان خانواده و ماجراجوییهای علمی پدربزرگش تقسیم کرده است. نویسندگان این سریال پایه علمی قوی دارند، چون در اپیزودهای مختلف علومی چون فیزیک، کوانتوم و جهانهای موازی در قالب داستان طنز بیان میشوند.
فیلمی که خیلی دوستش دارم «پالپ فیکشن»، با کارگردانی کوئنتین تارانتینو است.
چه توصیهای به جوانان ایرانی دارید؟
به دنبال کاری که دوست دارید بروید و در لحظه زندگی کنید و از زندگی لذت ببرید. موفقیت مجموعه اتفاقات خوبی است که در این لحظه میافتد و اگر الان حالتان خوب است، پس در مسیر موفقیت هستید.
بزرگترین شکستتان در زندگی چه بوده؟
یک بار فرصتی برایم پیش آمد که به دانشگاه ساپینزا در روم برای کورس پستمستر بروم –که فقط لازم بود کارشناسی ارشد داشته باشیم- و خیلی شبیه به کاری بود که همیشه دوست داشتم انجام بدهم. چندین مصاحبه را با موفقیت گذراندم، اما در مرحله نهایی که دو شرکت من را انتخاب کرده بودند، به دلیل ایرانی بودنم خیلی راحت از این کورس کنار گذاشته شدم.
زمانی که در چین هستید، برای چه چیزی در ایران دلتان تنگ میشود؟
پدر و مادرم. بودن کنار آنها چیزی است که یک بازه زمانی دارد و تکرار شدنی و قابل جبران نیست. مثلا اگر کسی جایزه نوبل هم بگیرد، دورهمی خانوادگی برای او معنی دیگری خواهد داشت.
نظر شما