به گزارش خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز، امروز دهم رجب سالروز ولادت امام نهم شیعیان امام جواد(ع) است. محمد بن علی بن موسی مشهور به امام محمد تقی و جوادالائمه نهمین امام شیعیان و جوان ترین امام در هنگام شهادت بوده است. بسیاری از شیعیان امام جواد (ع) را بابالحوائج میخوانند و در امور مادی به امام جواد (ع) توسل می جویند.
نهمین امام شیعیان که نام مبارکش محمد است، در 10 ماه رجب سال 195 هجری قمری در مدینه چشم به دنیا گشود. برخی منابع، تولد امام جواد را 15 رمضان (اشعری، ص99) و برخی دیگر 19 رمضان (ابن شهرآشوب، ج4، ص379) گفته اند.
مادر ایشان کنیزی به نام سَبیکه نوبیه بود (کلینی، الکافی، 1407ق، ج1، ص492). در برخی منابع، مادر امام جواد (ع)، از خاندان ماریه قبطیه، همسر پیامبر(ص)، به شمار آمده(کلینی، الکافی، 1407ق، ج1، ص492.) و نام های خَیزُران،(کلینی، الکافی، 1407ق، ج1، ص492.) ریحانه، سکینه،(طبری، دلائل الامامه، 1413ق، ص396.) نوبیه،(مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص273.) درّه و مریسیه نیز برای او ذکر شده است. (قرشی، حیاة الامام محمد الجواد، ص21.)
نقش امام هادی(ع) در هدایت امت / چرا به پیشوای دهم ابوالحسن ثالث میگفتند؟
پدر امام جواد، امام رضا (ع) امام هشتم ما شیعیان است. ایشان پس از شهادت امام رضا (ع) در حالی که 8 سال بیشتر نداشتند، به امامت رسیدند.
القاب امام محمد تقی (ع)
نسب محمد بن علی بن موسی بن جعفر، امام نهم شیعیان با شش واسطه به امام علی علیه السلام پیشوای اول شیعیان، می رسد. کُنیه وی ابوجعفر و ابوعلی است و از وی با عنوان ابوجعفر ثانی یاد می شود . (کلینی، الکافی، ج1، ص82)
از القاب مشهور امام نهم، جواد و ابن الرضا، تقی، زکی، قانع، رضی، مختار، متوکل، مرتضی و منتجب است.
دوران امامت امام محمد تقی(ع) در کودکی
محمد بن علی(ع)، پس از شهادت امام رضا (ع) در سال 203ق به امامت رسید. (طبری، دلائل الامامه، 1413ق، ص394). هنگام شهادت امام رضا (ع) ایشان 8 سال داشتند (نوبختی، فرق الشیعه، ص88) و سنّ کمِ او در هنگام شهادت پدر، سبب شد تا شماری از اصحاب امام رضا (ع)، در امامت او تردید کنند؛ برخی عبدالله بن موسی را امام خواندند و برخی دیگر به واقفیه پیوستند، اما بیشتر آنان امامت محمد بن علی(ع) را پذیرفتند.
مسئله به امامت رسیدن جوادالائمه در کودکی در زمان حیات امام رضا(ع) نیز مطرح بود. حضرت رضا در واکنش به کسانی که خردسالی جوادالأئمه را مطرح می کردند به نبوت حضرت عیسی در کودکی استناد می کرد و می فرمود:«سن عیسی هنگامی که نبوت به وی عطا شد کمتر از سن فرزند من بوده است.» (کلینی، الکافی، 1407ق، ج1، ص322)
در روایاتی آمده است که گروهی از شیعیان در مدینه با عبدالله بن موسی دیدار کردند و از او سؤالاتی پرسیدند، ولی او پاسخ های نادرست دادو در همان مجلس بودند که امام جواد(ع) وارد شد و آنان دوباره پرسش هایشان را مطرح کردند و با پاسخ های امام جواد (ع) قانع شدند.
اگر چه امام جواد علیه السلام نسبت به سایر امامان در سن بسیار کمی به امامت رسید، اما 17 سال امامت کرد و دوران امامت ایشان ، دورانی نسبتاً طولانی و پر حادثه بود. دوران امامت این بزرگوار با خلافت دو تن از خلفای عباسی، 15 سال از امامت او در خلافت مأمون(193-218ق) و 2 سال در خلافت معتصم (218-227ق) سپری شد.
ازدواج امام محمد تقی (ع)
مأمون عباسی در سال 202ق یا 215ق دختر خود ام فضل را به عقد امام جواد (ع) در آورد. به گفته ابن کثیر (701-774ق) مورخ اهل سنت، خطبه عقد او با دختر مأمون در زمان حیات علی بن موسی الرضا (ع) خوانده شد، اما مراسم ازدواج آنها در سال 215ق در تکریت انجام شده است. (ابن کثیر، البدایة و النهایة، ج10، ص295 )
فرزندان امام جواد (ع)
بنابر نقل شیخ مفید، امام جواد(ع) چهار فرزند به نامهای علی، موسی، فاطمه و امامه داشت. برخی دختران امام را سه تن به نامهای حکیمه، خدیجه و ام کلثوم میدانند. در برخی از منابع متأخر، از ام محمد، زینب و میمونه نیز به عنوان دختران آن حضرت یاد شده است. محدث قمی در کتاب منتهی الآمال به نقل از ضامن بن شدقم قمی آورده است که امام جواد(ع) چهار پسر به نامهای ابوالحسن امام علی النقی(ع)، ابو احمدموسی مبرقع، حسین، عمران، و چهار دختر به نامهای فاطمه، حکیمه، خدیجه و ام کلثوم داشته است. برخی دیگر نیز تعداد فرزندان امام جواد(ع) را ۳ پسر به نامهای امام علی النقی(ع)، موسی مبرقع، یحیی و ۵ دختر به نامهای فاطمه، حکیمه، خدیجه، بهجت و بُرَیهه دانستهاند.
حکومت عباسی دو بار امام محمد تقی(ع) را به بغداد احضار کرد. سفر اول در زمان مأمون چندان طولانی نبود. بار دوم، در ۲۸ محرم سال ۲۲۰ق، به دستور معتصم عباسی وارد بغداد شد و در ذی القعدة یا ذیالحجه همان سال در بغداد به شهادت رسید. روز شهادت وی، در بیشتر منابع، آخر ذیالقعده است؛اما در برخی منابع تاریخ شهادت او، ۵ ذیالحجه یا ۶ ذیالحجذکر شده است. پیکر او را در کنار جدش موسی بن جعفر(ع) در مقبره قریش در کاظمین به خاک سپردند. سن او را به هنگام شهادت ۲۵ سال گفتهاند. ازاینرو، جوانترین امام شیعیان به هنگام شهادت بوده است.
مناظرات علمی امام جواد(ع)
مناظرات علمی امام جواد(ع) با عالمان فرقههای اسلامی در مسائل کلامی، همچون جایگاه شیخین(دو خلیفه اول) و مسائل فقهی مانند حکم قطع کردن دست دزد و احکام حج، از مناظرات معروف امامان شیعه دانسته شده است.
گفته شده به جهت سن کم امام و تحت کنترل بودن او، حدود ۲۵۰ حدیث از او روایت شده است. راویان و اصحاب او را نیز از ۱۱۵ تا ۱۹۳ تن شماره کردهاند. احمد بن ابی نصر بزنطی، صفوان بن یحیی و عبدالعظیم حسنی از جمله اصحاب امام بودند.
در منابع شیعی، مناقب و کرامات متعددی همچون سخن گفتن هنگام تولد، طی الارض، شفا دادن بیماران و استجابت دعا برای حضرت جواد(ع) نقل شده است. عالمان اهل سنت، شخصیت علمی و معنوی امام جواد(ع) را ستوده و برای ایشان احترام قائلند.
آثار فراوانی درباره امام نهم به زبانهای مختلف منتشر شده است که در برخی کتابشناسیها تا ۶۰۵ اثر شامل کتاب، مقاله و پایاننامه گردآوری شده است. وفاة الامام الجواد، مسند الامام الجواد، موسوعة الامام الجواد علیهالسلام، الحیاة السیاسیة للامام الجواد و حیاة الامام محمد الجواد از جمله این آثار هستند.
امام محمد تقی (ع) یکی از نگرانیهای شیعیان بر اثر ایرادهایی که دشمنان به امام هشتم(ع) میگرفتند نداشتن فرزند امام رضا(ع) بود، ولی امام هشتم(ع) با بشارت فرزندشان امام جواد(ع) که پس از وی امامت امت را به عهده خواهد گرفت شیعیان را از نگرانی بیرون میآورد.
ابن قیاما واسطی که طرفدار مذهب واقفیه بود ضمن نامهای به امام رضا(ع) چنین نوشت: چگونه تو امام هستی با این که فرزندی نداری؟ که امام رضا(ع) در پاسخ او نوشت: تو چه میدانی که من دارای فرزند نیستم؟ سوگند به خدا، این روزها و شبها نگذرد مگر اینکه خداوند پسری به من عنایت کند که خداوند به وسیله او میان حق و باطل را جدا سازد.
امام رضا(ع) در مورد دیگری به ابن قیاما فرمود: سوگند به خدا، خداوند برای من فرزندی به وجود آورد که به وسیله او حق و صاحبان حق را ثابت کند و باطل و اهل باطل را نابود نماید و پس از یکسال از این ماجرا، حضرت جواد(ع) چشم به جهان گشود.
در واقع دستهای توطئهگر و فتنهجوی واقفیه میخواستند با القای شبهه، امامت حضرت رضا(ع) و پسرش حضرت جواد(ع) را انکار کنند و در امامت حضرت موسی کاظم(ع) توقف کنند و بدین وسیله قلوب شیعیان را متزلزل و پریشان نمایند.
علاوه بر بیانات و تصریحاتی که از سوی رسول خدا(ص) و دیگر ائمه اطهار(ع) در امر امامت حضرت جواد(ع) آمده بود، امام هشتم(ع) بارها و به مناسبتهای گوناگون به امامت حضرت جواد(ع) تصریح و آن حضرت را به شیعیان معرفی نمود تا شبههای باقی نماند. صفوان بن یحیی میگوید: و به امام رضا(ع) عرض کردم: چنانچه برای شما پیشامدی رخ دهد امر امامت به چه کسی واگذار میشود؟ امام به فرزندش امام جواد(ع) که نزدش ایستاده بود اشاره کرد. گفتم فدایت شوم! همین پسر سه ساله؟! فرمود: چه مانعی دارد؟ عیسی(ع) سه ساله بود که حجت خدا شد.
سیره امام محمدتقی(ع) در هدایت شیعیان
از آنجا که در تاریخ امامان شیعه(ع) برای نخستینبار، شخصی در خردسالی به مقام امامت میرسید، طبیعی بود چنین امر بیسابقهای با محوریت اساسیترین مسئله مورد اختلاف بین امامت با دستگاه خلافت جور، واکنشهایی را در پی داشته باشد، از اینرو، پیشوای نهم(ع) با درک عمیق از شرایط سیاسی و فرهنگی جامعه و ترفندهای مامون و توطئههای دشمنان امامت، فعالیتهای سیاسی و فرهنگی خویش را در هدایت شیعیان و نقش بر آب کردن توطئههای دشمنان در محورهای زیر سامان داد:
تصریح بر امامت خود
از جمله مسائل کلامی که مربوط به امامت در جامعه آن روز مطرح شد این بود که آیا ممکن است کسی پیش از سن بلوغ امامت و رهبری جامعه را به دست بگیرد؟ این موضوع اعتقادی که مصداق نخستین آن وجود مبارک امام محمدتقی(ع) بود نگرانیهایی را در میان پیروان اهل بیت (ع) به وجود آورد و آنان را دچار اضطراب و پراکندگی کرد. گروهی به سراغ عبدالله بن موسی برادر امام رضا(ع) رفتند و چون وی را در پاسخگویی به سؤالات خود ناتوان دیدند او را ترک کردند. گروهی دیگر به واقفیها پیوستند و جمعی به امامت احمد بن موسی برادر امام هشتم(ع) قائل شدند. مبنای استدلال آنها، سن کم امام جواد(ع) بود، چون آنان بلوغ را شرط احراز منصب امامت میدانستند. برخی از شیعیان برای یافتن حقیقت راهی مدینه شدند تا از نزدیک با امام خویش آشنا شوند و از نگرانی بیرون آیند. آنان با طرح سؤالات متعدد و پاسخ صحیح از امام جواد(ع) به امامت آن حضرت یقین پیدا کردند.
امام جواد در رویارویی با مردم حتی مخالفان با صراحت، خود را پیشوای امت و حجت خدا در زمین میدانست. یحیی بن اکثم در حرم پیامبر(ص) با امام برخورد کرد و مسائلی از وی پرسید. در پایان گفت: میخواهم درباره مسئلهای از شما بپرسم ولی خجالت میکشم. امام فرمود: پیش از آن که تو بپرسی من خبر میدهم. تو میخواهی از امام زمان بپرسی، گفت: به خدا سوگند همین است، فرمود: من همان امام زمان هستم، گفت: نشانه و علامتی نشان بده؟ عصایی که در دست امام بود به سخن درآمد و گفت: او مولای من و پیشوای این زمان و حجت خداست.
آشکار کردن علم و دانش خدادادی خویش
یکی از ویژگیهای امامت، علم و دانش امام است. امام جواد(ع) با توجه به سن خود لازم بود قطرهای از دریای بیکران علم الهی خود را برای مردم آشکار سازد تا مردم به امامتش یقین کنند. از اینرو، پس از شهادت پدر در مسجد پیامبر(ص) بر فراز منبر رفت و فرمود: من (محمد بن علی الرضا) و جواد هستم. من به نهان و آشکار و نیز آینده امور شما آگاهم، علمی که خداوند پیش از آفرینش آفریدههایش به ما عطا کرده است و تا پس از فنای آسمانها و زمینها از آن بهرهمندیم و چنانچه همدستی اهل باطل و حاکمیت گمراهان و فتنه شکاکان نبود، سخن میگفتم که پیشینیان و آیندگان از آن به شگفت آیند. سپس دست بر دهان نهاد و فرمود: ای محمد! سکوت کن آنگونه که پدرانت پیش از تو سکوت کردند. پاسخگویی آن حضرت به مسائل فراوان در یک مجلس در سن ۹ سالگی بیانگر احاطه علمی آن بزرگوار بر مسائل مختلف و فزونی پرسشهای گوناگون برای امتحان آن حضرت یا تعلم پرسشگران بوده است.
ابراز کرامت
یکی از راههای هدایت جامعه و ابهامزدایی از اذهان توسط امامان شیعه ابراز کرامات از سوی آنان بود. از امام جواد(ع) کرامات فراوانی نقل شده که بیشتر آنها برای تحکیم عقاید مردم بود، چون انجام کار خارقالعاده و کرامت از نشانههای امامت و جانشینی او پس از رسول خدا(ص) به شمار میرفت.
اتخاذ موضع منفی در برابر دستگاه خلافت
گرچه امام جواد(ع) پس از شهادت پدر بزرگوارش با دعوت اجباری مامون به بغداد رفت و در کنار خلیفه جور سکنی گزید، ولی هرگز از ابراز حقایق ابایی نداشت و به تبیین امامت خویش و آشکار کردن دانش خدادادی خود که ویژه رهبران الهی است و ابراز کرامت و اتخاذ موضع منفی در برابر دستگاه خلافت و ناخشنودی از حضور دربار خلیفه میپرداخت تا سیاست خویش را برای پیروان امامت ابراز کرده باشد.
ابراز سیاست امام(ع) در مخالفت با دستگاه جور گاه در سخنان حکیمانهاش و گاه در رفتارش تجلی میکرد. گاهی نیز موضع امام در تبیین صحیح فقه اسلامی و مخدوش اعلام کردن نظرات مسئلهگویان مزدور نمایان بود که این موضوع در مناظرات یحیی بن اکثم از بزرگان علمای آن دوران با امام جواد معروف است.
سیاستگذاری و رهبری شیعیان
امام جواد(ع) چه دورانی که به اجبار در کنار مامون در بغداد بود و چه پس از بازگشت به مدینه در حفظ انسجام و رهبری شیعیان که در بلاد اسلامی پراکنده بودند کوشید، آن حضرت از طریق وکلایی همچون علی بن مهزیار، خیران خادم، ابراهیم بن محمد همدانی، احمد بن محمد بن عیسی و صالح بن محمد بن سهل پاسخگوی مسایل دینی شیعیان بود. بهعنوان نمونه، آن حضرت به ابراهیم بن محمد همدانی نوشت: در آن منطقه وکیلی جز تو ندارم و به دوستان در همدان نوشتهام که از تو حرف شنوی داشته باشند.
مبارزه با جریانها و مسلکهای انحرافی
در همه دورانها دشمن برای پراکنده کردن شیعیان و ایجاد تفرقه دست به توطئه فرقهسازی زده است. در دوران امام جواد(ع) آن حضرت با فرقههای منحرف از خط امامت برخورد کرده و شیعیان را در اتخاذ موضع مناسب در رویارویی با آنان راهنمایی و هدایت میکرد. شاخصترین این گروهها عبارت بودند از: مجسمه، واقفیه، زیدیه و غُلات. حضرت برای مقابله با آنان، پرداخت زکات و اقتدا کردن به آنان در نماز را ممنوع اعلام کرد و از پیروان خود خواست از آنها بیزاری جویند، زیرا خدا از آنها بیزار است.
تربیت شاگردان
از آنجا که بهرهگیری از امام جواد(ع) به طور مستقیم در برخی مواقع مشکل بود و میبایست مردم پاسخ سؤالات خود را از کسی که مورد اطمینان بود دریافت کنند، امام به تربیت افراد متعدد پرداخت تا آنان مشکلات مردم را حل نمایند و مردم توسط آنان از ارشاد و هدایتهای امام برخوردار شوند.
شهادت
برخی علت شهادت وی را سعایت ابن ابیدؤاد( ح ۱۶۰ -۲۴۰ ق) (قاضی بغداد) در نزد معتصم دانستهاند. دلیل آن هم پذیرفتهشدن نظر امام درباره قطع دست سارق بود که باعث شرمندگی ابن ابیدؤاد و شماری از فقیهان و درباریان شده بود.
درباره چگونگی شهادت پیشوای نهم شیعیان اختلاف است. در برخی از منابع آمده است که معتصم به وسیله منشی یکی از وزیرانش او را مسموم کرد و به شهادت رساند. برخی معتقدند که معتصم به وسیله ام الفضل ایشان را مسموم کرد. به گزارش مسعودی، مورخ قرن سوم قمری، معتصم و جعفر بن مأمون در اندیشه کشتن محمد بن علی(ع) بودند. چون جوادالأئمه از ام الفضل فرزندی نداشت، پس از مرگ مأمون، جعفر فرزند مأمون، خواهرش (ام الفضل) را تحریک کرد که محمد بن علی را مسموم کند. آن دو (با همدستی معتصم) انگوری را به سم آغشته کردند و به امام خوراندند. ام الفضل پس از آن که امام را مسموم کرد، پشیمان شد و گریست؛ اما امام به او خبر داد که به بلایی دچار میشود که قابل درمان نباشد. درباره چگونگی شهادت او به دست ام الفضل گزارشهای دیگری نیز وجود دارد.
بر اساس روایتی دیگر، وقتی مردم با معتصم بیعت کردند، او به عبدالملک زیات، والی مدینه، طی نامهای از او خواست محمد بن علی(ع) را همراه با ام الفضل روانه بغداد کند. وقتی امام جواد(ع) وارد بغداد شد، معتصم به ظاهر او را احترام کرد و تحفههایی برای او و ام الفضل فرستاد. بر پایه این روایت، معتصم شربت پرتقالی به وسیله غلام خود به نام اشناس برای او فرستاد. اَشناس به امام گفت: خلیفه، پیش از شما از این شربت به گروهی از بزرگان از جمله احمد بن ابیدؤاد و سعید بن خضیب نوشانده و امر کرده که شما هم از آن بنوشید. امام فرمود: «آن را در شب مینوشم»؛ اما اشناس اصرار کرد که باید خنک نوشیده شود. سپس امام از آن نوشید و بر اثر آن به شهادت رسید.
انتهای پیام/
نظر شما