نقش امام هادی(ع) در هدایت امت / چرا به پیشوای دهم ابوالحسن ثالث می‌گفتند؟

امام هادی(ع)، پیشوای دهم شیعیان از دانشی ژرف و بی‌نظیر برخوردار بود و با هوشمندی و درایت، با وجود همه فشارها و مراقبتها به هدایت افکار عمومی همت می‌گماشت و در همین مسیر نیز به شهادت رسید.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز، امروز سوم ماه رجب سالروز شهادت امام هادی علیه‌السلام پیشوای دهم شیعیان است. حضرت امام هادی علیه‌السلام در نیمه ماه ذی‌الحجه سال ۲۱۲ ق (به روایتی دیگر در ۵ رجب) در شهر صریا (واقع در مدینه) دیده به جهان گشود. پدر ایشان حضرت امام محمدتقی جوادالائمه علیه‌السلام و مادرشان بانویی فاضله و عفیفه به نام سمانه مغربیه است.

نام مبارک ایشان، علی است و از القابشان هادی، نقی، عالم، فقیه، امین، موتمن، طیب و متوکل می باشد. کنیه آن حضرت نیز ابوالحسن بوده و به ایشان «ابوالحسن ثالث» می‌گفتند.

فضائل و کرامات امام محمدباقر (ع) / چرا امام پنجم را باقرالعلوم می‌نامند؟

کنیه آن حضرت ابوالحسن است و چون کنیه امام موسی کاظم(ع) و امام رضا (ع) نیز ابوالحسن است، لذا برای اجتناب از اشتباه، ابوالحسن اول به امام کاظم (ع)، ابوالحسن ثانی به امام رضا(ع) و ابوالحسن ثالث به حضرت هادی (ع) اختصاص یافته است.

امام هادی در سن ۶ یا ۸ سالگی یعنی در سال ۲۲۰ هجری، پس از شهادت امام جواد (ع) به امامت رسید. مدت ۳۳ ساله امامت امام هادی (ع) با خلفای معتصم، واثق، توکل، منتصر، مستعن و معتز همزمان بود.

ایشان از ۲۲۰ تا ۲۵۴ق به مدت ۳۴ سال، امامت را به عهده داشت. امام هادی با چند تن از خلفای عباسی از جمله متوکل همزمان بود و بیشتر سال‌های امامت را در سامرا تحت نظارت حاکمان عباسی گذراند.

از امام هادی(ع) احادیثی در امور اعتقادی، تفسیر، فقه و اخلاق روایت کرده‌اند. در بخشی از این روایات، به مباحث کلامی همچون تشبیه و تنزیه و جبر و اختیار پرداخته شده است. زیارت جامعه کبیره و زیارت غدیریه نیز از او نقل شده است.

امام هادی(ع) به واسطه جمعی از وکیلان که سازمان وکالت خوانده می‌شد، با شیعیان ارتباط داشت. عبدالعظیم حسنی، عثمان بن سعید، ایوب بن نوح و حسن بن راشد از اصحاب او بودند.

مزار امام هادی در سامرا از زیارتگاه‌های شیعیان در عراق است. این زیارتگاه به دلیل دفن او و فرزندش امام حسن عسکری(ع)، حرم عسکریین خوانده می‌شود. حرم عسکریین در سال‌های ۱۳۸۴ و ۱۳۸۶ش طی حملات تروریستی تخریب شد. ستاد عتبات عالیات ایران از سال ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۴ش آن را بازسازی کرده است.

اوضاع سیاسی زمان امام

امام علی النقی الهادی علیه‌السلام در سال ۲۲۰ ق در مدینه به امامت رسیدند. آن حضرت ۱۳ سال اول امامت خود را در آن شهر سپری کرد و ضمن بهره‌رسانی معنوی و علمی به شیعیان، به امور آنان رسیدگی می‌کردند تا این که متوکل (خلیفه وقت) که در دشمنی با ائمه اطهار علیهم السلام مشهور بود، به خاطر هراسی که از نفوذ و محبوبیت امام در جامعه داشت، ایشان را از مدینه به سامرا فراخواند، زیرا احساس می‌کرد که باید امام را از نزدیک تحت نظر بگیرد. پس از آمدن امام به سامرا، اگرچه ایشان ظاهرا آزاد بود، اما «متوکل» منزلشان را طوری انتخاب کرده بود که همواره تحت نظر باشند. وی به‌طور مرتب دستور تفتیش منزل ایشان را صادر می‌کرد و تمام دیدارها و رفت و آمدها توسط نیروهای حکومتی کنترل می‌شد.

متوکل جوّ بسیار خفقان‌آمیزی را بر جامعه حکمفرما کرده بود و سختگیری و فشار زیادی را بر شیعیان اعمال می‌کرد. همچنین علویان را در محاصره اقتصادی قرار داده بود. به شاعران درباری مال فراوانی می‌داد تا در اشعار خود به ائمه علیه‌السلام بی‌احترامی کنند و اکثر سادات جلیل‌القدر آن زمان را دستگیر و زندانی کرده بود. از هولناک‌ترین اقدامات او در دوره حکومتش، انهدام و تخریب مرقد امام حسین علیه‌السلام بود.

اوضاع معیشتی مردم و خصوصا علویان در زمان خلفای عباسی مخصوصا متوکل و بقیه خلفای هم عصر امام هادی علیه‌السلام، بسیار دشوار بود زیرا آنان بیت‌المال مسلمین را صرف خوشگذرانی‌هایی می‌کردند که به گواهی تاریخ، هزینه‌های مربوط به آنها بی سابقه بوده است.

فعالیت‌های امام علیه‌السلام

امام هادی علیه‌السلام با این که شدیدا تحت نظر بود، اما از پای ننشست و فعالیت های خود را به شیوه ای مطابق اوضاع زمان خویش به پیش برد. از مهمترین فعالیت های ایشان این بود که به مردم از راه‌های گوناگون آگاهی داده و منصب امامت و مقام علمی خود را در طی سخنان خویش و در مناظرات و پرسش و پاسخ های علمی، آشکار کرده و تثبیت کنند. همچنین عدم مشروعیت حکومت بنی عباس را تبیین می‌کردند.

یکی دیگر از محورهای فعالیت امام، آماده کردن مردم و شیعیان نسبت به غیبت حضرت مهدی علیه السلام بود. البته ایشان با نهایت احتیاط و جلوگیری از حساس شدن حکومت، این موضوع را به طور سربسته در ضمن سخنان خویش ذکر می فرمودند.

برخورد امام با فرقه‌ها و مکاتب

در حکومت بنی عباس از طرف خلفا به مسائل علمی و فرهنگی تمایل نشان داده می شد. در این زمان بسیاری از کتب سایر ملل به عربی ترجمه شد و همین امر موجب شد افکار مردم و اوضاع علمی جامعه متحول شود.

همچنین مکاتب کلامی مانند اشاعره و معتزله رونق گرفته بود و شبهاتی مانند جسمیت خداوند، جبرگرایی مطلق یا اختیار مطلق، حادث یا قدیم بودن قرآن و... مطرح می‌شد که موضع گیری امام هادی علیه السلام و پاسخ ایشان به چنین شبهاتی، اولا اصالت و حقانیت مواضع شیعه را نشان می داد و ثانیا مسلمین را از گرفتاری در دام چنین شبهاتی حفظ می‌کرد.

هشت سال تلاش در مدینه

شاید بسیاری از ناآگاهان از تاریخ اسلام باور نکنند که امام هادی(ع) در سال‌هایی که در مدینه منوره حضور داشت، چه تأثیری بر مردم گذاشته بود که دوست و دشمن را به حیرت واداشت.

امام به‌گونه‌ای بر دل‌های مردم حکومت می‌کرد که حسد حسودان را بر می‌انگیخت. از جمله کسانی که بر مقام امام هادی حسد ورزیدند، عبدالله بن محمد امام جماعت مسجد پیامبر(ص) بود که از نفوذ مردمی امام هادی(ع) به شدت خشمگین شده بود. او برای تحریک حاکم وقت تلاش وسیع و مستمری کرد و نامه‌ای برای متوکل نوشت و در آن از هیچ تهمتی علیه امام خودداری نورزید. امام که از جریان نوشتن نامه او با خبر شد، بی‌درنگ به متوکل نامه نوشت و به دفاع از خود پرداخت، اما متوکل کینه‌توز که نمی‌توانست موقعیت اجتماعی امام را در مدینه تحمل کند، یحیی بن هرثمه را به همراه سیصد نفر برای احضار امام هادی به سامرا به مدینه فرستاد.

سبط ابن جوزی از ماجرای حضور یحیی بن هرثمه در مدینه چنین یاد می‌کند: یحیی می‌گوید: وقتی که به مدینه وارد شدم، مردم فریاد و ضجه‌ای زدند که هرگز مانند آن را تا آن روز کسی نشنیده بود و این فریاد و ضجّه چیزی جز برای ترس از جان امام هادی(ع) نبود. گویا آن روز قیامت بر پا شده بود.

مهم‌ترین پیام این جریان

بی‌تردید این جریان امر ساده‌ای نیست و ‌باید دقت و تأمل بیشتری در آن بشود؛ چرا که متوکل عباسی با آن همه شرارتی که داشت، برای جدا کردن امام هادی(ع) از مردم مدینه بسیار محتاطانه و حیله‌گرانه عمل کرد؛ زیرا:

۱.در پاسخ نامه امام هادی(ع)، نامه‌ای به امام می‌نویسد  و با اعتراف به مقام والای آن حضرت از او می‌خواهد تا به شهر سامرا سفر کند؛ چرا که امیرمؤمنان به شدت مشتاق دیدارش است.

۲. برای دلجویی امام(ع)، فوراً عبدالله بن محمد را که  علیه امام هادی سعایت کرده بود، از منصب خویش بر کنار می‌کند.

۳. به محمد به فضل که جایگزین عبدالله شده بود، دستور می‌دهد تا به اکرام و احترام امام پردازد و فرمانبر او باشد.

۴. فرستادن سیصد نفر به همراه یحیی بن هرثمه.

اگر امام این جایگاه را در مدینه نداشت، هرگز متوکل عباسی این اقدامات محتاطانه را انجام نمی‌داد و اگر ترس از درگیر شدن نیروهای طرف‌دار امام با نماینده اعزامی از سوی خلیفه نبود، هرگز سیصد نفر را به همراه یحیی نمی‌فرستاد و این هزینه سنگین را متحمل نمی‌شد. در غیر این صورت، رساندن نامه به دست امام این همه نیرو نیاز نداشت.

اینها نشانه نقش هدایت امام هادی و نفوذ او در دل مردم مدینه است؛ در حالی که در شانزده سالگی آن چنان مردم شیفته اخلاق او شده بودند که دشمن را به وحشت انداخته بود.

شهادت امام هادی (ع)

امام هادی علیه‌السلام پس از قتل متوکل، هفت سال در دوران خلفای بعدی زندگی کرد. اگر چه فشارهای دستگاه در مقایسه با دوران متوکل کاهش یافت، ولی سیاست‌های کلی دستگاه، به جز دوران مستنصر، در راستای اسلام زدایی، تغییری محسوس نداشت و امام همچنان در سامرا تحت مراقبت شدید نظامی، روزگار می‌گذراند. سرانجام توطئه دشمنان امام هادی علیه السلام برای ایشان به ثمر رسید و وی به دستور «معتز» و سم «معتمد» که در آب یا انار ریخته شده بود، مسموم شد و در سوم رجب سال ۲۵۴ ه.ق به شهادت رسید.

انتهای پیام/

کد خبر: 1168845

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =