تفسیر غزل حافظ/ الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیر یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز ۲۴ خرداد ماه غزل شماره ۱ می‌پردازیم:

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید
ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ ها

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل ها

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل ها

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل
کجا دانند حال ما سبک باران ساحل ها

همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر
نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل ها

حضوری گر همی‌ خواهی از او غایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها

▪ تفسیر غزلیات حافظ ، شعر الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها

الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها              که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

معنی  :

هان ای ساقی جامی به گردش در آور و آن را به من دِه ، زیرا عشق در آغاز آسان به نظر آمد اما بعد مشکل‌ها روی نمود.

معنی لغات :

اَدِر فعل امر از مصدر اداره به معنای چرخاندن و به گردش در آوردن

کأس : جام

ناوِل : فعل امر از مناوله ، به معنای چیزی را به کسی دادن با دراز کردن دست

تفسیر بیت :

مقصود اینکه عشق در آغاز آسان به نظر می‌آید ، اما رفته رفته مشکلات ظاهر می‌شوند ، پس ساقی شراب را بده تا مرا در این راه یاری دهد.

 (شرح غزل‌های حافظ ، ج ۱ ، دکتر حسینعلی هروی)

به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید         ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

معنی  :

به امید آنکه بادصبا آخر گره‌ای از آن سر زلف بگشاید ، از پیچ و تاب زلف مجعد مشکبویش چه خونی در دل‌ها افتاد.

معنی لغات :
به بوی : به امید به انتظار 
جعد : موی مجعد 

تفسیر بیت :

تشبیهات و صور خیال بر اساس این زمینه فکری است که مشک ، خون دل آهو است ، و نافه کیسه کوچک گره بسته‌ای که این مشک در آن جا دارد و هنگامیکه سر این کیسه را بگشایند ، عطر آن منتشر می‌شود. پس زلف معشوق را که گره دارد و در عین حال مانند مشک سیاه و معطر ، به نافه تشبیه شده است و می‌گوید به امید آنکه بادصبا گرهی از آن زلف گشوده تا عطری برای ما بیاورد و چقدر دل‌ها از انتظار خون شد . و این معنی مستتر است که باد صبا به این علت نمی‌تواند بوئی بیاورد که زلف محبوب در هم پیچیده و زیر حجاب پوشیده است.
با توجه به اینکه زلف و گیسو در اصطلاح عرفا نماد ابهام و اسرار خلقت است ، اشاره عرفانی بیت این است که :
به امید آنکه رازی از اسرار خلقت بگشاییم باید چه رنج‌ها و ریاضت‌ها بکشیم 
(شرح غزل‌های حافظ ، ج ۱ ، دکتر حسینعلی هروی)

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم          جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها

معنی : 

من در منزل معشوق امنیتی برای عیش و شادی ندارم زیرا پیوسته ، صدای جرس بلند است که بارها را ببندید.

معنی لغات :

منزل : جایگاهی است در ضمن سفر که قافله بار خود را برزمین می‌گذارد و باز از آنجا حرکت می‌کند ، محل فرود آمدن

جَرس : جسمی توخالی که از آهن و مس سازندو آلتی بر آن کوبند تا آواز دهد (دهخدا) ، منظور زنگی است که به گردن شتر کاروان بسته شده باشد تا کاروانیان را از حرکت کاروان آگاه سازد .

تفسیر بیت :

مقصود اینکه در این دنیا که خطر مرگ ، مانند بانگ جرس که به کاروانیان اعلام حرکت می‌کند ، هردم ما را تهدید می‌کند ، چگونه با خیال آسوده عیش و شادی کنیم .

 (شرح غزل‌های حافظ ، ج ۱ ، دکتر حسینعلی هروی)

به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید        که سالک بی‌خبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها

معنی : 

اگر پیرمغان بگوید سجاده‌ات را با شراب رنگین کن ، بپذیر ، زیرا روندۀ راه ، طریقت از رسوم منازل بین را آگاه است.

معنی لغات :

پیرمغان :بزرگ مغان یعنی پیشوایان دین زرتشتی . پیشوای مجوسیان ، پیر مغان مهمترین از مهمترین شخصیت‌های اشعار حافظ است. پیر مغان بنا به اشعار حافظ، پیر دیر مغان است و حافظ به او ارادت دارد. حافظ از نام‌های پیر دانا، پیر ما، پیر خرابات، پیر میفروشان، پیر میخانه، پیر گلرنگ، پیر خرد، پیر صومعه، پیر میکده، پیر صحبت، پیر ژنده پوش، پیر فرزانه، پیر من، پیر مناجات، پیر پیمانه کش، پیر صاحب فن و پیر درد کش. نیز برای پیر مغان استفاده کرده‌است. (جستاری در معنای "پیر " در دیوان حافظ ، سایت تبیان)

سالک : روندۀ راه حق ، در مورد مصراع دوم ، برخی منابع به این صورت آمده است که : "سالک باخبر نبود ز راه و رسم منزل‌ها" 

به اعتبار اینکه سالک روندۀ مبتدی و بی‌خبر است و پیر مجرب ، این گونه تلقی از پیر و سالک یعنی قرارگرفتن سالک به عنوان مرید تازه کار در برابر پیر ، در حافظ بی نمونه و شاهد نیست ، برای نمونه :

تشویش وقت پیرمغان می‌دهند باز

این سالکان نگر که چه با پیر می‌کنند

 اما اغلب میان سالک و پیر چندان امتیازی نمی‌گذارد ، و هردو را رونده در درجات مختلف می‌داند. بدین جهت صورت رایج و معمول در بیت حفظ شد. صرف نظر از آنکه هنوز سندی برای وجه دوم به دست نیامده . (شرح غزل‌های حافظ ، ج ۱ ، دکتر حسینعلی هروی)

شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل          کجا دانند حال ما سبکباران ساحل‌ها

معنی : 

شب تاریک و ترس از امواج و گردابی اینگونه هولناک ، آن‌ها که بر ساحل دریا آسوده می‌گذرند ، چگونه از حال ما با خبر هستند.

تفسیر بیت :

برای نشان دادن حال وحشت و سرگردانی خود در جستجوی راز خلقت ، نمائی از وحشت شب و دریا و طوفان ساخته و آن را در برابر آرامش سواحل آرام قرار داده است . خود را به عنوان سالک راه طریقت به فردی تشبیه نموده که در شبی تاریک بر کشتی نشسته و بیم موج و گرداب مرگ او را تهدید می‌کند و سبکباران ساحل‌ها آنها هستند که فارغ از تأمل و تفکر در اینگونه مسائل ، آسوده زندگی می‌کنند.

 (شرح غزل‌های حافظ ، ج ۱ ، دکتر حسینعلی هروی)

همه کارم ز خود کامی به بدنامی کشید آخر            نهان کی ماند آن رازی کز او سازند محفل‌ها

معنی : 

هرچه کردم بر اثر خودسری به بدنامی منتهی شد ، بی شک رازی که از آن گروه گروه سخن می‌گویند ، پوشیده نخواهد ماند .

تفسیر بیت :

به جای اینکه رسوم متعارف جامعه را رعایت کنم ، خودسرانه به دنبال خواسته‌های دل رفتم و این سبب بدنامی من گردید. اکنون مردم همگی از این بدنامی سخن می‌گویند و چنین است که این راز پنهان نخواهد ماند.

 (شرح غزل‌های حافظ ، ج ۱ ، دکتر حسینعلی هروی)

حضوری گر همی‌خواهی از او غایب مشو حافظ        متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها

معنی :

اگر حضور قلبی می‌خواهی ، پیوسته او را در نظر داشته باش ، هر زمان به شخصی که دوستش داری برخوردی ، دنیا را واگذار و آن را نادیده بگیر.

معنی لغات :

تَلق : از فعل لَقِیَ یَلقَی و مصدر لقاء به معنی شخصی را دیدن یا با کسی برخوردن
تهوی: از فعل هَوِی یَهوَی و مصدر هوَی به معنی دوست داشتن
دَع : فعل امر از فعل وَدَعَ یَدَعٌ و مصدر وَدع به معنی ترک کردن و واگذاشتن
اَهمل: امر از فعل اهمل و مصدر اهمال به معنی بی مصرف گذاشتن چیزی یا فراموش کردن آن

تفسیر بیت :

حاصل معنی اینکه اگر می‌خواهی حضور قلبی با معشوق داشته باشی از یاد او غافل مباش ، و هنگامیکه به معشوق رسیدی هر چه را که جز اوست نادیده بگیر.

 (شرح غزل‌های حافظ ، ج ۱ ، دکتر حسینعلی هروی)

کد خبر: 1185324

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =