علم در تله بی‌ثباتی آکادمیک

همواره "اختلافی بین دانشگاه‌ها، یعنی اداره کنندگان دانشگاه‌ها، رییس دانشگاه، معاونینش، استادها، بعضی اوقات دانشجوها با نهادهای بیرونی بوده است" بدین معنا که چه در دانشگاه‌های داخلی و چه در دانشگاه‌ها خارجی مسئله استقلال دانشگاه از محیط بیرونی، یک کلان مسئلۀ در جریان است.

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، همواره "اختلافی بین دانشگاه‌ها، یعنی اداره کنندگان دانشگاه‌ها، رییس دانشگاه، معاونینش، استادها، بعضی اوقات دانشجوها با نهادهای بیرونی بوده است" بدین معنا که چه در دانشگاه‌های داخلی و چه در دانشگاه‌ها خارجی مسئله استقلال دانشگاه از محیط بیرونی، یک کلان مسئلۀ در جریان است.

در بخش اول گزارش به تغییرات متعدد در جایگاه ریاست دانشگاه‌ها پرداخته شد.

افراد بالادست چقدر در تصمیم‌گیری‌های دانشگاه موثر هستند؟ اختیار رئیس و عوامل داخلی دانشگاه تا چه اندازه است؟ و اینکه پیامدهای این عدم ثبات و عدم توازن قدرت در تصمیم‌گیری ‌چه می‌تواند باشد؟

در این گزارش به واکاوی این سوالات می‌پردازیم؛

در دانشگاه‌های ایران نهادهای مشخصی به طور رسمی به عنوان محیط بیرونی بر دانشگاه‌ها اثر می‌گذارند، مثلا مجلس شورای اسلامی از طریق کمیسیون آموزش و تحقیق اثر گذار است، از ارکان اصلی مدیریت و حکمرانی دانشگاه‌ها، شورای عالی انقلاب فرهنگی و نهادهای زیرمجموعه آن هستند که نقش تایید حکم سرپرستهای دانشگاه‌ها و مقرر کردن شرایط جذب اساتید در دانشگاه‌ها و ... را به عهده دارند. همچنین حوزه نهاد رهبری هم از طریق نمایندگان خود در دانشگاه‌ها و عضویت آنها در هیئت رئیسه دانشگاه‌ها اثر بسزایی دارد.

رضا مهدی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی اجتماعی وزارت علوم معتقد است که"به‌طور کلی در دانشگاه‌هایی که اصولا نقش مرکزی در کشور ندارند، نهادهای غیررسمی بسیاری با در دست داشتن نفوذ و قدرت بر روند اداره دانشگاه‌ها موثرند و نقش ایفا می‌کنند، فرماندارها، استاندارها، برخی مواقع شهردارها، در برخی مناطق نهاد های مذهبی، افراد با نفوذ و حتی نهادهای مالی صنعتی از این قبیل نهادهای غیر رسمی و موثر هستند."

و با وجود ایفای نقش موثر تمام این نهادهای رسمی و غیر رسمی، در صورتی که سیاستها و خواسته‌های این نهادها با سیر عملکردی دانشگاه و ریاست دانشگاه همخوانی نداشته باشد، می‌تواند آثار مخربی در روند اداره دانشگاه‌ها داشته و روند روبه رشد در دانشگاه‌ها را متوقف کند و عملا دست و پای ریاست دانشگاه‌ها را در تصمیم گیری ببندد.

بنا بر آمار موجود، میانگین عمر ریاست دانشگاه‌های برتر کشور کمتر از ۳ و نیم سال و حتی کمتر از دوره‌های ریاست‌ جمهوری است و این آمار در دانشگاه‌های برتر خارجی چیزی بین ۱۰ تا ۱۱ سال است، اما این موضوع که حتی اگر در دانشگاه‌های برتر خارجی ریاست دانشگاه‌ها تغییر کنند، سیاست‌های کلی پیشبرد رشد علمی در این دانشگاه‌ها تغییری نمی‌کند هم، نکته‌ قابل توجهی است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات فرهنگی وزارت علوم چنین بیان می‌کند که: "این دانشگاه‌ها بر محوریت هیئت امنا اداره می‌شوند، هم تعیین ریاست دانشگاه بر عهده هیئت امنا می‌باشد و هم وظیفه نظارت بر عملکرد ریاست دانشگاه و پیشبرد سیاستهای کلی در دانشگاه به عهده هیئت امنا است و رییس دانشگاه باید به این نهاد پاسخگو باشد، و نهادهای بیرونی مانند وزیر و وکیل، نقشی در انتصاب رئسای این دانشگاه‌ها ندارند."

اما در دانشگاه‌های داخلی هرچند ساختار هیئت امنا دقیقا برداشته از متدهای دانشگاه‌های خارجی است و بایستی به صورت تئوری نقش ایفا کند، اما کاربری هیئت امنای دانشگاه‌ها عملا شکل مشخصی ندارد و نقش اصلی را وزارت علوم بازی می‌کند و انتصاب و اعمال سیاست‌های دانشگاهی به شکلی که گویی دانشگاه ملکی از وزارت علوم است به عهده این نهاد می‌باشد.

درنهایت با وجود همه این آثار داخلی و خارجی بر امور اجرایی و ریاست دانشگاه‌ها، باز هم مرجع اصلی تصمیم‌گیری در دانشگاه‌ها، ریاست دانشگاه می‌باشد و حتی می‌تواند تصمیماتی خارج از چهارچوب قوانین اتخاذ کند و یا درصدی از منابع را به اختیار خود خرج کند.

اما چیزی که نقش موثر ریاست دانشگاه را تحت الشعاع قرار می‌دهد، تغییر همیشگلی دولت‌ها و در نتیجه تغییر وزارت علوم و سیاست‌های کلی این نهاد است، نتیجه این تغییرات عدم ثبات در جایگاه ریاست دانشگاه‌ها و سیاست‌های کلان در حکمرانی دانشگاه‌هاست، که سبب می‌شود ریاست دانشگاه‌ها با این ذهنیت که حضور کوتاه مدتی دارند، به برنامه های بلند مدت نپردازند و سیاست‌های موثر و کابردی برای رشد تدریجی محیط آکادمیک در نظر نداشته باشند و خود را در جایگاه پاسخگویی به هیئت امنا نبینند.

سیدهادی صادقی، دانشجوی ورودی ۹۹ دانشگاه صنعتی امیرکبیر، از فعالان تشکل های دانشجویی از تجربیات خود چنین بیان می‌کند: "من از شروع دوران دانشجویی تا به امروز ۳ رئیس دانشگاه متفاوت دیده‌ام، و با تغییر هرکدام، مدیریت و ساختار دانشگاه تغییر اساسی می‌کرد و جزیره‌های مدیریتی دانشگاه با تغییر ریاست دانشگاه، همسو با تفکر و سیاستهای رئیس جدید تغییر می‌کردند و فعالیت‌های آموزشی و فرهنگی و روندهای همیشگی به شکل متفاوتی مدیریت می‌شد. اما سیستم آکادمیک دانشگاه تغییر چندانی نداشته‌است"

این در حالی‌ است که سیاست‌های مقام معظم رهبری و سیاست‌های آکادمیک در دانشگاه‌های ایران بر اساس تبدیل دانشگاه از نسل ۲ به نسل ۳ است که اتصال و ارتباط موثر دانشگاه با محیط صنعتی‌است که در تمام دانشگاه‌های جهان به طور موثر اعمال می‌شود. اما در دانشگاه‌های ایران به علت تغییرات متعدد در ریاست دانشگاه‌ها، همت و عظمی برای اعمال این سیاست‌ها در محیط آکادمیک وجود نداشته‌است و محیط آکادمیک در دانشگاه‌ها دچار رکود شده است.

در مقاطع مختلف زمانی بارها بیان شده که تغییرات در ریاست‌ دانشگاه‌ها بر اساس شایستگی رخ می‌دهد، ولی با توجه به بررسی موردی زمان و شرایط این تغییرات، پرواضح است که صحت این ادعا مورد تردید است و نمی‌توان آنرا خیلی جدی گرفت.

با روی کارآمدن افراد جدید در جایگاه ریاست‌ جدید دانشگاه‌ها با توجه به تغییر سیاست‌های کلی و همچنین تغییر متد فکری در روسا و معاونان دانشگاه، اصولا مدل برخورد و تعامل با اساتید بر اساس تضاد و یا تعارض فکری ممکن است متفاوت و بعضا پیچیده شود، به صورتی که برخورد با افراد موافق راحت‌تر و ملایم‌تر، و با افراد مخالف به اصطلاح سختگیرانه‌تر خواهد بود. و بالاخره بنا بر بیانی "با سرکار آمدن کامل هر جریان، تفسیرها از قوانین متفاوت می‌شود و مخالفانشان تحت فشار قرار می‌گیرند، سمت نمی‌گیرند، مزایا دریافت نمی‌کنند و ممکن است برخی فعالیت‌های آنها منجر به آیین‌نامه انضباطی و .. بشود و احساس تنگی می‌کنند."

دکتر مهدی بیان می‌کند که "حکمرانی دانشگاه‌ها یکی از پیچیده‌ترین موضوعات مدیریتی یا رهبری در دنیاست و انصافا هم بسیار کار شده است و هنوز هم جای کار زیادی دارد، به این دلیل که به نقطه ایده‌آلی که مدنظر است، نرسیده است".

با این‌حال دیدگاه‌های مختلفی در باب شرایط آرمانی استقلال دانشگاه‌ها از محیط بیرونی وجود دارد و اینکه تا چه حد میتوان اختیار و حکمرانی دانشگاه‌ها را مستقل قرار داد. به این صورت که عده‌ای با توجه به شرایط حکمرانی داخلی کشور ایران بر این باورند که با توجه به ایفای نقش موثر دانشگاه در تمام امور داخلی نمی‌توان این نهاد را به حال خود رها کرد، و عده‌ای نیز معتقدند که هرنوع دخالت بیرونی در داخل دانشگاه‌ها مخل پیشبرد اهداف علمی خواهد بود، اما به هرحال فرایند آرمانی این است که شرایطی برقرار شود تا نهاد داخلی دانشگاه و محیط بیرونی دانشگاه بدون ایجاد اثر مخرب بر روند پیشروی یکدیگر به تعادل برسند تا نه جامعه از رها شدن دانشگاه به حال خود ضرر ببیند و نه پیشبرد علمی دانشگاه‌ها با دخالت‌های بی‌مورد و افراطی و با اهداف غیر آکادمیک دچار اختلال شود.

گفته می‌شود با توجه به اینکه ایران از لحاظ تولید مقاله در رتبه ۱۵ جهانی قرار دارد، این نشان ‌دهنده آن است که از نظر آکادمیک در مسیر رشد قرار دارد، اما با توجه به نظر برخی کارشناسان آیا اصلا این قرار گرفتن در مسیر افزایش تولید مقالات علمی به معنی قرار گرفتن در مسیر درست رشد آکادمیک است؟ و در پاسخ می‌گویند که محیط آکادمیکی که تنها هدفش را افزایش تولید مقالات می‌گذارد اصولا از مسیر اصلی رشد آکادمیک که همان پیشبرد در سیستم‌های کشوری‌ست فاصله زیادی گرفته است.

انتهای پیام/

خبرنگار: محمد افصح

کد خبر: 1251512

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =