رها؛ دوراهی منفعت و شرافت

کوشا ساسانیان*

گروه فرهنگی ایسکانیوز- رها روایت خانواده‌ای است که در موقعیتی بغرنج از نظر مالی تلاش می‌کنند از هم محافظت کنند و در این راه از هیچ اقدامی حتی دزدی و خفت‌گیری ابایی ندارند. با استناد به صحبت‌های عوامل کار، می‌توان فهمید که فیلم قصد دارد خانواده‌ای شریف را به تصویر بکشد که در تقابل با جبر زمان و وضعیت بد مالی، شرافتشان را قربانی می‌کنند. اما این ادعا کاملا بی‌اساس است چون این خانواده از ابتدای حتی کوچکترین ارزشی برای خودشان قائل نیستند و منافعشان را فدای شرافتشان می‌کنند. وقتی دوست دخترشان لباس‌های کهنه و بلا استفاده‌اش را برای آنها هدیه می‌آورد، تشکر می‌کنند و حتی به رویش لبخند می‌زنند. اما به محض اینکه دختر صحنه را ترک می‌کند و خانواده تنها می‌شوند از رفتار بی ‌ادبانه و گستاخانه آن دختر صحبت می‌کنند و از اینکه نباید اجازه بدهند بقیه با آنها اینطور برخورد کنند. یعنی هم خر را می‌خواهند و هم خرما را ! هم لباس‌ها را می‌خواهند و هم دوست ندارند شرافتشان را لکه‌دار شود.

اگر واقعا ذره‌ای عزت نفس داشتند و باور داشتند که این کار آن دختر توهین به آنهاست؛ باید همانجا و در حضور او لباس‌ها را پس می‌دانند؛ نه بعد از مرگ دخترشان و موقعی که دیگر همه‌چیز تمام شده. نکته حائز اهمیت این است که شخصیت در موقعیت ساخته می‌شود نه در دیالوگ. کاراکترها در سخن از شرافت و عزت نفس حرف می‌زنند، از اینکه سعی دارند صورتشان را با سیلی سرخ نگه دارند؛ اما در موقعیت منافع مادی را انتخاب می‌کنند و شرافت را کنار می‌گذارند. از همان ابتدا و در تمام موقعیت‌ها همین برخورد را دارند. یعنی اصلا خانواده شرافتمندی نیستند که بخواهند در ادامه شرافت را فدای منفعت‌طلبی کنند. صحنه ورود پسر پولدرا به خانه را به یاد بیاورید. پسرک به صورت رها مشت می‌زند. توحید چه‌کار می‌کند؟ فریاد می‌کشد و لات بازی در می‌آورد! آیا این برخورد پدر شرافتمندی است که یک پسر غریبه در خانه خودش دخترش را کتک زده؟! در دادگاه شاکی تحقیرشان می‌کند، بهشان توهین می‌کند اما هیچ کدام ککشان نمی‌گزد. صبر می‌کنند وقتی خرشان از پل گذشت و زمانی که دیگر دستشان زیر ساتور او نبود؛ جوابش را می‌دهند. بگذریم که پلیس هم در تمام لحظات علیه فرودست‌ها است و طرف قشر فرادست را می‌گیرد. از تفاوت نحوه ورود پلیس به منزل توحید و آن خانواده پولدار می‌توان این را فهمید. ایراد بعدی فیلمنامه پمپاژ اطلاعات در یک سوم پایانی است. به طوری که اگر مخاطب فقط پرده سوم فیلم ( بعد از مرگ رها تا انتها ) را تماشا کند و دو سوم اول را اصلا نبیند؛ کاملا در جریان اتفاقات قرار می‌گیرد و هیچ چیز را از دست نمی‌دهد. این یعنی داستان ساختار درستی هم ندارد. تا قبل از مرگ رها و در دو پرده اول هیچ نشانه یا کاشتی از ماجرای دوم؛ خفت‌گیری و دزدی لپ‌تاپ توسط پسر خانواده؛ وجود ندارد. اصلا به ذهن مخاطب خطور نمی‌کند که ممکن است همچین اتفاقی افتاده باشد. با این تفاسیر هیچ لزومی نداشت که بعد از مرگ رها داستان ادامه پیدا کند. با مرگ رها داستان هم تمام می‌شود. همه گره‌ها گشوده می‌شود و دیگر کشمکشی در قصه باقی ‌نمی‌ماند که بخواهد ادامه پیدا کند. داستان دوم کاملا مستقل از داستان اول است و این دال بر منسجم نبودن و دوپاره بودن فیلمنامه است.

اشتباهات دکوپاژی کارگردان در جای دوربین کاملا مشخص است. بعضی نماها به کل اضافه هستند و برخی دیگر کاملا اشتباه. گویا کاگردان به خط فرضی هم اعتقادی ندارد و برایش مهم نیست که خط فرضی شکسته شود. باز هم صحنه ورود پلیس و پسر پولدار به خانه توحید و خانواده‌اش را به خاطر بیاورید. دوربین کاملا علیه خانواده توحید است و سمت کسانی می‌ایستد که آنطور وحشیانه وارد خانه می‌شوند. انگار سزای زندگی کردن در چنین شرایطی این است که این چنین توهین‌آمیز به منزلت ورود کنند. اینجاست که کارگردان نه تنها علیه طبقه فرودست است، بلکه به آنها توهین می‌کند.کارگردان در گرفتن نمای کلوز افراط می‌کند و همین مسئله باعث می‌شود مخاطب شخصیت‌ها را پس بزند. از بین بازیگران تنها بازی غزل شاکری قابل قبول است. شهاب حسینی بازهم به دام اغراق و بزرگنمایی افتاده و بازی‌اش کاملا بیرون می‌زند.

در انتها باید گفت رها فیلم هدر شده‌ای است. اگر داستان اینقدر مهندسی شده نبود و دست کارگردان و فیلمنامه نویس در دادن اطلاعات به مخاطب و پیش‌برد قصه وارد جهان داستان نمی‌شد؛ با فیلم بهتری مواجه بودیم. که حداقل می‌توانست روابط علت و معلولی را با منطق داستانی به تصویر بکشد نه دخالت کارگردان و به هم زدن انسجام داستان و بخل ورزیدن در دادن اطلاعات به مخاطب. اگر روابط درست بنا می‌شد کارگردان مجبور نبود با کات زدن و حذف کردن صحنه‌ها، صحنه بیمارستان را به یاد بیاورید که ظاهرا آنجا برادر تمام ماجرا را به خواهرش می‌گوید، از مخاطب دزدی کند. در آن صورت شاید می‌توانست به جای شک، در داستان تعلیق ایجاد کند. آن وقت کاتارسیس به درستی اتفاق می‌افتاد و با یک تراژدی سرپا روبه‌رو بودیم. رها واقعا فیلم هدر شده‌ای است.

*خبرنگار

کد خبر: 1261321

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =