سیدرضا منتظری عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در گفتوگو با خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز گفت: سالهاست در ادبیات رسمی مدیریت فرهنگی کشور، از «اتاقهای شیشهای» سخن گفته میشود؛ استعارهای زیبا از شفافیت، پاسخگویی و دسترسپذیری مدیران برای افکار عمومی. اما هرچه زمان گذشته، این تعبیر بیش از آنکه به یک واقعیت اجرایی نزدیک شود، به یک شعار تکرارشونده بدل شده است؛ شعاری که در بزنگاههای مهم بهویژه در حوزه جشنوارهها، بودجهها و حمایتهای فرهنگی کمتر نشانی از آن در عمل دیده میشود.
وی اظهار داشت: واقعیت این است که مدیریت فرهنگی، برخلاف بسیاری از حوزههای دیگر، مستقیماً با «سرمایه اجتماعی» سر و کار دارد؛ سرمایهای شکننده که با بیاعتمادی بهسرعت فرسوده میشود و با شفافیت و پاسخگویی میتواند ترمیم شود. وقتی جشنوارههای ریز و درشت فرهنگی با هزینههای قابلتوجه برگزار میشوند، اما گزارش روشنی از چرایی تصمیمها، نحوه تخصیص بودجه، فرآیند انتخاب آثار و نسبت هزینهها با خروجی فرهنگی ارائه نمیشود، طبیعی است که شائبهها شکل بگیرد، حتی اگر در واقعیت تخلفی هم رخ نداده باشد.
این منتقد سینما با بیان اینکه مسئله اینجاست که نبود پاسخگویی، خود بهتنهایی یک بحران است خاطرنشان کرد: لزوماً بحران نه از جنس فساد ، بلکه از جنس ابهام میتواند باشد. ابهامی که در آن پرسشهای ساده بیجواب میمانند، چرا این فیلم حمایت شد و آن یکی نه؟ معیار انتخاب چه بوده؟ بودجه جشنواره دقیقاً صرف چه بخشهایی شده؟ سهم تولید، تبلیغات، تشریفات و نیروی انسانی چقدر بوده؟ و مهمتر از همه این هزینهها چه نسبتی با ارتقای واقعی فرهنگ و هنر داشتهاند؟
وی تأکید کرد: در بسیاری از رویدادهای فرهنگی، بهویژه جشنوارههای سینمایی، یک چرخه بسته شکل گرفته است؛ چرخهای که در آن نامها، فیلمسازان و پروژههای مشخص، بارها و بارها در موقعیتهای تکراری حمایت میشوند، بیآنکه توضیح روشنی درباره معیار تداوم این حمایتها داده شود. طبعا قصد اتهامزنی ندارم؛ بلکه دقیقاً برعکس، این سخنان تلاشی است برای یادآوری اینکه شفافسازی میتواند بهترین سپر دفاعی مدیران فرهنگی باشد، نه تهدیدی برای آنان.
منتظری تصریح کرد: مدیر فرهنگی اگر پاسخگو نباشد، ناخواسته به بیاعتمادی دامن میزند؛ و بیاعتمادی، خطرناکترین آفت حوزه فرهنگ است. فرهنگی که بر پایه گفتوگو، اقناع و همراهی شکل میگیرد، با دستور و پنهانکاری پیش نمیرود. نمیتوان از هنرمندان انتظار صداقت، جسارت و مسئولیتپذیری داشت، اما خودِ مدیریت فرهنگی از پاسخ دادن درباره تصمیمهایش طفره برود.
این عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران ادامه داد: شفافیت، به معنای انتشار اسناد پیچیده مالی برای عموم نیست؛ بلکه یعنی ارائه روایت روشن، قابل فهم و صادقانه از تصمیمها. یعنی مدیر جشنواره یا نهاد فرهنگی بداند که توضیح دادن نه لطف است و نه امتیاز، بلکه بخشی از وظیفه ذاتی اوست. جامعه هنری و رسانهای کشور، بیش از آنکه دنبال تسویهحساب باشد، تشنه دانستن است؛ دانستن اینکه منابع محدود فرهنگی چگونه هزینه میشوند و چه افقی را دنبال میکنند.
وی در همین راستا گفت: نکته مهمتر اینکه مطالبه پاسخگویی، مطالبهای جناحی یا سیاسی نیست. این خواسته، برخاسته از دغدغه کیفیت مدیریت فرهنگی است. مدیری که بهطور شفاف پاسخ میدهد، نهتنها اقتدارش تضعیف نمیشود، بلکه مشروعیتش تقویت میشود. اتفاقاً تجربه نشان داده مدیرانی که صریح، مستمر و بیواسطه با رسانهها و بدنه هنری سخن گفتهاند، حتی در شرایط بحران، اعتماد بیشتری جلب کردهاند. بنده معتقدم برگزاری نشست های خبری مستمر و دیدار با اهالی رسانه باید در دستور کار یکایک مدیران و دستگاه های فرهنگی و هنری قرار بگیرد.
منتظری تأکید کرد: اگر جشنوارهها قرار است از حالت تشریفاتی خارج شوند و به رویدادهایی اثرگذار بدل شوند؛ اگر قرار است حمایتهای فرهنگی منجر به کشف استعداد، توسعه مخاطب و ارتقای کیفیت آثار شود؛ و اگر قرار است بودجههای فرهنگی در شرایط دشوار اقتصادی، توجیه اجتماعی داشته باشند، یک پیششرط غیرقابل چشمپوشی وجود دارد و آنهم پاسخگویی است.
وی همچنین خاطرنشان کرد: در چنین شرایطی، نقش دستگاههای نظارتی و نهادهای مسئول در صیانت از بیتالمال فرهنگی، نقشی تعیینکننده و غیرقابل اغماض است. انتظار میرود نهادهای نظارتی و امنیتی، نه از موضع مداخله سلبی بلکه با رویکرد پیشگیرانه و قانونمدار، بهصورت جدی به میدان بیایند و همه دستگاهها، مؤسسات و رویدادهای فرهنگی را ملزم کنند گزارش دقیق، ریز و قابل دسترس از هزینهکردهای سالانه خود بهویژه در حوزه تولید فیلمها و برگزاری جشنوارهها ارائه دهند.
این منتقد سینما ادامه داد: شفافسازی ساختارمند و الزامآور، نهتنها مانع شکلگیری شائبهها میشود، بلکه اعتماد عمومی را تقویت کرده و مسیر مدیریت فرهنگی را از ابهام و تفسیرهای چندگانه دور میکند؛ مسیری که در نهایت به نفع فرهنگ، هنر و خود مدیران خواهد بود.
وی در پایان این سخنانش تصریح کرد: اتاقهای شیشهای، قبل از آنکه معماری اداری باشند، یک منش مدیریتیاند. تا زمانی که این منش به یک قاعده نانوشته اما الزامآور تبدیل نشود، هیچ آییننامه و ساختاری معجزه نخواهد کرد. فرهنگ، بیش از هر چیز، به صداقت مدیرانش نیاز دارد؛ صداقتی که از پاسخ دادن آغاز میشود و من امیدوارم روزی فرا برسد که یکایک مدیران فرهنگی با رسانه ها آشتی کنند، آن ها را از خود بدانند و شفاف و روشن پاسخگوی هر مسأله ای باشند تا اگر هر شائبه ای وجود دارد برطرف شود.
انتهای پیام/
نظر شما