۲۳ اردیبهشت در تاریخ چه گذشت؟

امروز ۲۳ اردیبهشت برابر با ۱۲ مِی تقویم میلادی است. روزی که در تاریخ آبستن وقایع و اتفاقات زیادی در ایران و جهان بوده است. به مرور برخی از این وقایع می‌پردازیم.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز،امروز ۲۳ اردیبهشت برابر با ۱۲ مِی تقویم میلادی است. روزی که در تاریخ آبستن وقایع و اتفاقات زیادی در ایران و جهان بوده است. به مرور برخی از این وقایع می‌پردازیم.

بیشتر بخوانید:

۲۲ اردیبهشت در تاریخ چه گذشت؟

رویداد ها:

۵۹۰ - قتل بزرگمهر؛ وزیر معروف و باتدبیر خسروانوشیروان

مورخان اروپایی ماه می سال ۵۹۰ میلادی را به دلایل متعدد آغاز پایان کاردودمان ساسانیان ایران نوشته اند که یکی از این دلایل؛ کنار گذاشتن، بازداشت و احیانا قتل مدیران مجرّب و ایراندوست کشوری و لشکری بود. در این ماه «بزرگمهر» وزیر معروف و باتدبیر خسروانوشیروان نیز به دستور خسروپرویز کشته شد و ایرانیان از داشتن یک مدیر شایسته، مدبّر، اندیشمند و میهندوست عاری شدند.
   
یک سال پس از قتل بزرگمهر، خسروپرویز به توصیه دلسوزان ایران که اسپهبد بهرام چوبین را ببخشد و این نابغه نظامی را از دست ندهد اعتناء نکرد و در سال ۵۹۴ هم نقشه قتل سپهبد بستام (بیستام، امروزه: بَسطام) ساسانی را کشید که فرار کرد و در غربت درگذشت. در عهد خسروپرویر بسیاری از ژنرالهای برجسته ایران در جنگهای غیر ضروری او کشته و یا قربانی سوء ظن وی شدند و جان باختند. مدیران اداری شایسته هم از گزند او در امان نماندند، بنابراین دیگر شخصیتی باقی نمانده بود که امپراتوری کهنسال ایرانیان را با تدبیر و نیرو حفظ کند و ظرف چند دهه از هم گسیخت.

در کتاب «مدیریت در ایران باستان» تالیف «تاراپور» آمده است که از زمان تاسیس ایران واحد به دست کوروش بزرگ، رسم بود که از مدیران شایسته (نظامی و اداری) و مردان اندیشه و دانش تا سالهای پایانی عمر استفاده می کردند و در مورد مدیران امور که گردانندگان چرخهای امپراتوری بودند؛ زمانی از کارشان (به صورت مدیر و مقام) و زمانی دیگر از تجربه و مغز آنان (به صورت مشاور و اندرزگو). این رسم پسندیده پس از سلطه عرب و تا حمله مغول هم کم و بیش رعایت می شد و امویان و عباسیان روش ها و تجربیات مدیریت امپراتوری ایرانیان را بکار بستند و موفق بودند. ایلخانان مغول و امیرزادگان تیموری نیز این روش را تا حدی دنبال می کردند ولی با اندک سعایتی، مدیر ایرانی را منهدم و یا از صحنه بیرون می انداختند و به همین دلیل درکار خود موفق نبودند و دولتی مستعجل داشتند. صفویه، جز شاه عباس یکم، معتقد به نقش تجربه و مغز (اندیشه و دانش) نبود که افشاریه و به ویژه زندیه بازگشت به اصل (دوران امپراتوری باستانی) کردند.
     
 در کشورهای پیشرفته، از دیر زمان وزیران، مدیران و ژنرالها را پس از اتمام دوره و یا در زمان بازنشستگی به عنوان مشاور، استاد و اندرزگو بکار می گیرند. حتی رسانه های این ممالک هنگام ضرورت نظر آنان را درباره «موضوع روز» می پرسند و راهنمایی هایشان را منتشر می سازند و روی این نظرات بحث طولانی می کنند تا جامعه به بیراهه نیافتد.

۱۸۵۷ - بپاخیزی بزرگ هندیان علیه انگلیس ها

دهم ماه می سال ۱۸۵۷ و دو ماه پس از لشکرکشی انگلیسی ها به ایران به منظور جداساختن افغانستان از پیکر میهن، هندیانی که به عنوان نظامی محلی به استخدام انگلستان درآمده بودند پس از پی بردن به نیات این دولت از استقرار در شبه قاره هند، دست به عصیان و نافرمانی زدند، افسران انگلیسی خود را کشتند و روز بعد (۱۱ می) دهلی را تصرف و به امپراتور تیموری هند مهر «بی عرضگی» زدند و او را در کاخش بازداشت کردند. این هندیان از روز بعد در دهلی و هر نقطه ای را که آزاد می کردند، انگلیسی ها نابود می ساختند. آنان در اندک زمانی بر سراسر مناطق مرکزی، شمالی و شمال شرقی و شمال غربی هند استیلا یافتند و نزدیک به یک سال با انگلیسی ها که پی در پی نیروی کمکی می فرستادند جنگیدند. هندیان به این قیام که نخستین بپاخیزی آنان برضد انگلیسیهاست افتخار و مباهات می کنند.
  
 انگلیسی ها قبلا به نام تجارت و زیر پوشش کمپانی هند شرقی انگلستان گام به هند نهاده بودند که به تدریج، نخست به نام حفاظت از اموال کمپانی واحد نظامی ایجاد کردند و پس از این که قوت گرفتند به کنترل امور اداری و سیاسی دست زدند و امپراتور را عروسک دست خود قراردادند و ... که هندیان متوجه نّیت آنان شدند و دست به قیام زدند. کارل مارکس در ۳۰ گزارش مقاله مانند که از لندن درباره بپاخیزی هندیان نوشته که در روزنامه آمریکایی «نیویورک دیلی تریبیون» چاپ شده وضعیت این بپاخیزی و علل آن را شرح داده است. بنابراین، دلایلی را که مورخان انگلیسی نوشته اند از جمله بکاربردن پیه خوک و گاو برای نگهداری (جلوگیری از زنگ زدگی) کارتریج فشنگها دقیق نیست.
   

در پی فرونشستن بپاخیزی درخشان سالهای ۱۸۵۷ و ۱۸۵۸ هندیان (که ۱۵۰ سال و اندی از آغاز آن می گذرد) دولت لندن امور کمپانی هند شرقی را رسما برعهده گرفت، به جای امپراتور تیموری یک راجه انگلیسی را فرماندار کل هندوستان کرد و سپس به جان ایران افتاد و بیشتر بخشهای بلوچستان را از ایران جدا ساخت و ضمیمه هند کرد که اینک غرب پاکستان را تشکیل می دهند. دولت لندن با کشیدن خط مرزی «دورند» قبایل پشتون را دو قسمت کرد و بیش از نیمی از پشتون هارا ضمیمه هندوستان ِ خود کرد که اینک در پاکستان هستند و ناراضی و درگیر. در آن زمان ناصرالدین شاه سلطنت ایران را برعهده داشت که اقدام موثری برای حفظ بلوچستان نکرد (درحقیقت ککش نگزید)!.
   
ملت هند یازدهم می ۲۰۰۷ به مناسبت یکصد و پنجاهمین سالگرد قیام هندیان برضد انگلیسی ها که دهم می از میروت آغاز شده و در اندک زمان به لوکنو، کان پور و جهانسی گسترش یافته بود مراسم متعدد برپا داشتند و آن را نخستین قیام عمومی هندیان برضد استعمار انگلستان عنوان دادند که در این قیام ملت هند، صرف نظر از مذهب و زبان شرکت کرده بودند.

۱۳۰۹ - انحصار چاپ اسکناس در ایران توسط بانک ملّی ایران

کشور فرانسه برای اولین بار پس از انقلاب کبیر خود، پول کاغذی را رواج داد. در ایران تا سال ۱۲۶۸ ش که بانک شاهنشاهی تشکیل شد، پول رایج کشور، مسکوکِ طلا و نقره بود. در آن سال نشر اسکناس در سراسر ایران منحصراً به بانک شاهنشاهی وابسته به انگلیس تعلق گرفت. دو سال بعد، اسکناس جدید بانک با سرلوحه فارسی و علامت شیر و خورشید و عکس ناصرالدین شاه قاجار و ذکر ارزش آن منتشر شد. مجموعاً بانک شاهنشاهی، چهل سال در ایران اسکناس منتشر کرد تا این که در ۲۳ اردیبهشت ۱۳۰۹ ش، حق انتشار اسکناس از آن بانک سلب و در مقابل دویست هزار لیره انگلیس، به بانک ملی ایران واگذار گردید. اسکناس‏های بانک ملی در سال ۱۳۱۰ ش منتشر شد و تا سال‏ها، رایج بود.

۱۳۵۸ - لغو نهایی کاپیتولاسیون در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی

کاپیتولاسیون عبارت است از وضع ناشی از قراردادهایی که دولت‏های زورمند و استعمارگر، خاصه در قرن نوزدهم به دول ضعیف تحمیل می‏کردند. به موجب آن قراردادها، اتباع دولت‏های استعماری، پس از ورود به قلمرو دولت ناتوان، تحت حاکمیت دادگاه‏های دولت متبوع خود باقی می‏ماندند و محاکم دولت ضعیف، حق محاکمه آنها را نداشتند. این قانون خفَّت بار پس از امضای عهدنامه ترکمنچای بین ایران و روسیه در زمان فتحعلی شاه قاجار اجرا شد و پس از مدتی کشورهای استعماری اسپانیا، فرانسه، آمریکا، انگلستان، آلمان، ایتالیا و چند کشور دیگر از جمله دولت عثمانی از ایران حقِّ کاپیتولاسیون را به دست آوردند. کاپیتولاسیون موجب برتری و تقدم اتباع خارجی بر کشور می‏شد و باعث می‏گردید که رجال مملکت را به بیگانگان و قدرت قضایی و سیاسی آنان سوق دهد. در سایه این قانون ننگین، بیگانگان هرچه می‏خواستند به ایران وارد و یا از ایران خارج می‏کردند. این قانون، اصلِ حاکمیت و استقلال کشور را متزلزل می‏ساخت و به قوانین خارجی، اعتبارِ برون مرزی می‏بخشید. کاپیتولاسیون که در واقع از الحاق ماده واحده‏ای به قرارداد وین - مصونیت اتباع سیاسی - به وجود می‏آمد، به صورتی نیمه مخفی، ابتدا در مجلس سنا و سپس در ۲۱ مهرماه ۱۳۴۳ شمسی در مجلس شورای ملی به تصویب رسید. امام خمینی(ره) در برابر این قانون ننگ‏آور و خفت‏بار، عکس‏العمل سختی نشان دادند و در تاریخ ۴ آبان ۱۳۴۳ شمسی سخنرانی مهمی ایراد نمودند. سخنان حضرت امام، طوفانی عظیم در جامعه به پا کرد که رژیم انتظار آن را نداشت. لذا آن حضرت را در سیزدهم آبان همان سال دستگیر و به ترکیه تبعید کردند. سرانجام در ادامه مبارزات امام امت و امت امام، سه ماه پس از پیروزی انقلاب، به پیشنهاد هیئت وزیران و تصویب شورای انقلاب اسلامی، در بیست و سوم اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۸ ش حق کاپیتولاسیون و امتیازات و ملحقات آن برای همیشه و به طور نهایی لغو شد.

انتهای پیام/

کد خبر: 1140226

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =