تفسیر غزل حافظ/ کنون که میدمد از بوستان نسیمِ بهشت

برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیر یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز ۱۰آبان غزل شماره ۷۹ می‌پردازیم:

بیشتر بخوانید:

فال حافظ / از تاب آتش می بر گرد عارضش خوی

کنون که میدمد از بوستان نسیمِ بهشت / من و شرابِ فرح بخش و یارِ حور سرشت
گدا چرا نزند لافِ سلطنت امروز / که خیمه سایه ابر است و بزمگه لبِ کشت

چمن حکایتِ اُردیبهشت میگوید / نه عاقلست که نسیه خرید و نقد بهشت
به می عمارتِ دل کن که این جهانِ خراب / بر آن سر است که از خاکِ ما بسازد خشت

وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد / چو شمعِ صومعه افروزی از چراغِ کُنشت
مکن به نامه سیاهی ملامتِ منِ مست / که آگهست که تقدیر بر سرش چه نوشت

قدم دریغ مدار از جنازۀ حافظ / که گرچه غرقِ گناه است میرود به بهشت

شرح و تفسیر غزل شماره ۷۹ دیوان خواجه حافظ شیرازی

شرح و تفسیر بیت یکم

کنون که میدمد از بوستان نسیمِ بهشت / من و شرابِ فرح بخش و یارِ حور سرشت

اکنون که از بوستان نسیمِ معطر بهشتی می وزد یعنی ایامِ بهار است و از بوستان ها بادهای ملایم و خوش عطر می وزد . و در این موسم ، منم و شراب فرح بخش و یار حور سرشت . خلاصه فصل بهار را با یار و باده نوشی می گذرانم . یعنی مصاحب من باده است و یار و از این دو جدا نمی شوم . [ کنون = مخفف اکنون به معنی حالا / می دمد = در اینجا به معنی می وزد / نسیم = باد ملایم و معطر / بهشت = جنّت / فرح بخش = آنچه باعثِ شادی می گردد ]

شرح و تفسیر بیت دوم

گدا چرا نزند لافِ سلطنت امروز / که خیمه سایه ابر است و بزمگه لبِ کشت

گدا چرا امروز لافِ سلطنت نزند و ادعای پادشاهی نکند که سایۀ ابر برایش به منزلۀ چتر و چادر است و لب کِشت ، صحبت گاه او . سابقاََ هم اشاره شده بود که : کنار جویبار و کشت و سایه ابر برای تشکیل مجلسِ عیش در نزدشان بسیار پسندیده است . [ گدا = فقیر / خیمه = چادر / لب کشت = کنار مزرعه ]

شرح و تفسیر بیت سوم

چمن حکایتِ اُردیبهشت میگوید / نه عاقلست که نسیه خرید و نقد بهشت

چمن از ماهِ اردیبهشت خبر می دهد یعنی اواسط فصلِ بهار است . زیرا تمام فعالیت چمن در این ماه است . پس حالا کسی که نقد را به نسیه بفروشد عارف نیست . یعنی به امیدِ جنّت در چنین فصلی ذوق و صفای دنیا را ترک نماید .

شرح و تفسیر بیت چهارم

به می عمارتِ دل کن که این جهانِ خراب / بر آن سر است که از خاکِ ما بسازد خشت

با نوشیدن باده خاطرات را معمور کن . یعنی خوشحل و شادمان باش چر که این جهانِ خراب به هوای آن است که از خاکِ وجودِ ما خشت بسازد . یعنی ما را فنا کند و تبدیل به خاک نماید و از خاک مان خشت بسازد . خلاصه وقتی مقرر شد که عاقبت ، فنا است و امری حتمی . پس همین امروز را با باده خوش بگذرانیم .

شرح و تفسیر بیت پنجم

وفا مجوی ز دشمن که پرتوی ندهد / چو شمعِ صومعه افروزی از چراغِ کُنشت

از دشمن وفا مخواه زیرا اگر بخواهی که شمعِ صومعه را از چراغِ کلیسا روشن نمایی ، نور نمی دهد . یعنی از دشمن انتظار وفا داشتن ، چون طلب کردن فیض و نور اصحابِ صومعه از اهلِ دیر و کُنشت می باشد . خلاصه همانطور که نور و فیضِ اهل صومعه از اهلِ دیر استفاده نمی شود از دشمن هم وفا دیده نمی شود . [ افروزی = در اینجا یعنی اگر بخواهی روشن نمایی / پرتو = ضیا و روشنایی / کُنشت = کلیسا ]

شرح و تفسیر بیت ششم

مکن به نامه سیاهی ملامتِ منِ مست / که آگهست که تقدیر بر سرش چه نوشت

منِ مست را با نامه سیاهی ملامت مکن یعنی به سبب گناهکار بودن طعنه ام مزن . زیرا که خبر دارد که قلمِ تقدیر بر سرش چه نوشته است . یعنی ممکن است که به سبب توبه مغفور گردم . امّا تو به واسطۀ غرورِ عبادت و طاعت مبتلا و گرفتار شوی . پس جایز نیست کسی را طعنه بزنید و تشنیع نمایید . [ نامه سیاه = کنایه از گناهکار است / آگه = مخفف آگاه به معنی مطلع ]

شرح و تفسیر بیت هفتم

قدم دریغ مدار از جنازۀ حافظ / که گرچه غرقِ گناه است میرود به بهشت

ای زاهد از جنازۀ حافظ قدم دریغ مدار یعنی به تشییع جنازۀ حافظ بیا . جرا که اکر چه حافظ غرقِ دریای گناه است امّا به بهشت می رود . [ قدم = در اینجا یعنی پا / دریغ مدار = مضایقه مکن ]

حکایت می شود که : شخصی مخالفِ خواجه بوده است یعنی منکر وی بوده است که همیشه به خواجه طعنه می زده و از وی بدگویی می کرده . همین که خواجه وفات می کند این شخص علاوه بر اینکه خودش برای تشییع جنازۀ حافظ حاضر نمی شود دیگران را هم از شرکت در آن منع می کند . مگر یکی از دوستان حافظ که در آن مجلس حاضر بوده و می گوید : خواجه ادعا می کرد که دیوان من به هر نیت فتح و کشف گردد . پس بیایید از دیوانِ خواجه تفأل بزنیم ببینیم چه می گوید : همین که دیوان شاعر را باز می کنند به امر خداوند بیت فوق می آید . پس آن شخصِ مغرض توبه می کند و به اتفاقِ جماعتِ حاضر در تشییع جنازه خواجه شرکت می کند.

کد خبر: 1204519

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =