گاهی صدای جنگ از دور تلخ و نزدیک، بیمعنا میشود؛ آنهنگام که سران تلآویو هر روز بر طبل تهدیدات تازهای علیه ایران میکوبند. اما آیا این صداها رنگ واقعیت دارد یا تنها تلاشی است برای شکستن اراده مردمی که روز به روز سختتر، قویتر و امیدوارتر میشوند؟
اسرائیل، سالهاست با زبان تهدید و هشدار، میخواهد ایران را از مسیر پیشرفت علمی و هستهای بترساند؛ گاهی با رزمایشهای پر سر و صدا، گاهی با عملیات روانی پشت تیترهای عبری، و زمانی با امید به حمایت همیشگی آمریکا. اما واقعیت منطقه، بارها نشان داده نیروی بازدارنده و اقتدار ملی ایران، کوهی از اعتماد و ایمان ساخته که با وزش هیچ توفانی فرو نمیریزد.
در محافل تحلیلی تلآویو، در قلب مقالات هاآرتص و یدیعوت آحارونوت، هنوز نشانه روشنی از تصمیم قطعی برای حمله نیست؛ گزینه جنگ، تنها وقتی جدی میشود که آمریکا عملاً پشت ماجرا باشد – امری که حالا بیشتر شبیه آرزوست تا راهبرد. حتی کارشناسان غربی مانند ژنرال پترائوس و مارک میلی نیز هشدار دادهاند که هر حمله یکجانبه، اسرائیل و کل منطقه را به کام جنگی غیرقابل کنترل میکشاند.
آنچه به واقع رخ میدهد، بیشتر همان جنگ روانی است تا جنگ واقعی. اسرائیل خوب میداند که پاسخ ایران، نهتنها نظامی، بلکه ترکیبی از هوشمندی اطلاعاتی، اتحاد ملی و ضربههای بازدارنده خواهد بود؛ و رسانههای دنیا هم خوب فهمیدهاند که امروز قدرت واقعی ایران، نه در هیاهوی نظامی بلکه در نفس مستمر حرکت ملی، پیشرفت علمی و بیداری اجتماعی نهفته است.
در این کارزار پر سر و صدا، بزرگترین سرمایه ایران همان امید و ایستادگی مردم است. تهدیدها جلوهای از غبار صبحگاهی دارند؛ تازه و پررنگ میآیند، اما دیری نمیپاید که با طلوع خورشید اراده ملی، پاک میشوند. ما آموختهایم که برای ساختن فردای بهتر، باید بیاعتنا به فریادها، مسیر تلاش و سربلندی را ادامه دهیم.
ایران زنده است؛ دست در دست هم، پشت به دشمن، رو به امید.
*مدیرعامل باشگاه خبرنگاران دانشجویی ایران (ایسکانیوز)
نظر شما