تحقیقات دوره دکتری در آلمان یک پروژه مشترک صنعتی است/ اثر پاندمی کرونا بر عدالت تحصیلی + فیلم

به گفته محقق دانشگاه ارلانگن، تمرکز روی مسائل پیچیده در دانشگاه‌های اروپایی کمتر از ایران است ولی به مسائل کاربردی اهمیت بیشتری داده می‌شود و در بسیاری از علوم مهندسی، نتایج تحقیقات دوره دکتری به طور مستقیم در صنعت مورد استفاده قرار می‌گیرد.

به گزارش گروه علم و فناوری باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز) ؛ سامان حسین‌پور متولد ۱۳۶۰ در تهران است. به دلیل علاقه زیاد به پزشکی و دندانپزشکی در دبیرستان رشته علوم تجربی را انتخاب کرد، اما با وجود رتبه مناسب در آزمون ورودی دانشگاه موفق به قبولی در رشته و دانشگاه مورد علاقه خود که دندانپزشکی دانشگاه شهید بهشتی بود نشد. به دلیل تحصیل یکی از اقوام در دانشگاه آزاد ساوه و از سر کنجکاوی، رشته مهندسی مواد را در این دانشگاه به عنوان گزینه اول خود در آزمون ورودی دانشگاه آزاد انتخاب کرد و در آن پذیرفته شد. به قول خودش، با وجودی که عاشق رشته‌های پزشکی و دندانپزشکی بود، در رشته مهندسی مواد ماندگار شد و با توجیه اینکه مهندسی مواد به نوعی علم شناخت و درمان فلزات محسوب می‌شود، کم کم به این رشته علاقه‌مند شد.

در آزمون ورودی دوره کارشناسی ارشد موفق به کسب رتبه دوی کشوری شد و با وجودی که فرصت تغییر دانشگاه را داشت، ترجیح داد که در دانشگاه آزاد ساوه ادامه تحصیل دهد. وی اولین فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد رشته مواد از این دانشگاه بود و با توجه به احراز رتبه نخست در دوران کارشناسی ارشد در بین ورودی‌های آن دوره بلافاصله بعد از فارغ‌التحصیلی به عنوان هیات علمی تمام وقت در دانشگاه آزاد استخدام شد.

علیرغم اینکه به دلیل رتبه کنکورش در کارشناسی ارشد امکان تحصیل در مقطع دکتری بدون آزمون ورودی را داشت، در سال ۱۳۸۸ برای ادامه تحصیل به سوئد مهاجرت کرد و در سال ۱۳۹۲ دکتری‌اش را در دانشگاه سلطنتی KTH در استکهلم –یکی از مهم‌ترین دانشگاه‌های سوئد- در رشته شیمی (گرایش خوردگی و مهندسی سطح) به اتمام رساند. در همین دوره به طور موازی روی خوردگی طولانی مدت مخازن مسی که در معرض پرتوهای رادیواکتیو قرار دارند به تحقیق پرداخت.

تحقیقات دوره دکتری وی روی فرآیندهای مرتبط با خوردگی مس و ارائه راه‌حل‌های نوین جهت حفاظت از سطوح مسی در محیط‌های مختلف متمرکز بود. به واسطه تحقیقات وسیع در زمینه خوردگی اتمسفری مس در سال ۲۰۱۶ جایزه «موریس کوهن» انجمن الکتروشیمی آمریکا را -که هر سال به برترین تز دکتری جهان در زمینه خوردگی و الکتروشیمی اعطا می‌شود- از آن خود کرد.

بعد از اتمام دوره دکتری یک دوره فوق دکتری کوتاه مدت در زمینه سطوح مقاوم در برابر سایش در سوئد گذراند و برای گذراندن دوره فوق دکتری دیگری به آلمان سفر کرد و در موسسه «ماکس پلانک» مشغول به تحقیق شد.

وی از سال ۲۰۱۷ تاکنون به عنوان مدیر گروه در دانشگاه ارلانگن آلمان مشغول به کار است و یک گروه تحقیقاتی کوچک و مستقل دارد که چند دانشجوی دکتری، فوق‌لیسانس و تکنسین در آن مشغول به تحقیق هستند.

حسین‌پور بیش از ۷۰ مقاله و ارائه علمی، سه ثبت اختراع، دو بخش کتاب (به زبان انگلیسی) و سه کتاب تالیفی- ترجمه‌ای منتشر کرده است.

در ادامه مصاحبه ما را با این محقق می‌خوانید:

شما در زمینه معدوم سازی ضایعات هسته‌ای تحقیق کرده‌اید. ضایعات هسته‌ای در کل چه هستند و شما چه تحقیقاتی در این زمینه انجام دادید؟

در پروژه دکتری که بخشی از آن با همکاری سازمان مدیریت سوخت و زباله‌های هسته‌ای سوئد –یک شرکت غیردولتی- روی فرآیندهای نگهداری پسماندها و زباله‌های هسته‌ای تحقیق کردم. ضایعات هسته‌ای پسمانده‌های مربوط به آزمایش‌های تحقیقاتی در کشاورزی، صنعت، پزشکی و محصول فرعی فرآیند تولید انرژی هسته‌ای می‌شود که همواره ناخواسته تولید می‌شوند. عموماً در فرآیند استفاده از سوخت هسته‌ای (مانند اورانیم)، چه برای تولید انرژی و چه برای مصارف پزشکی و کشاورزی، فقط بخش کوچکی از انرژی ماده رادیواکتیو به طور فعال و مستقیم مورد استفاده قرار می‌گیرد. در طی فرآیند آزادسازی انرژی هسته‌ای و یا شکافت هسته‌ای بسیاری از ادوات و حتی دستکش یا لباسی که آلوده به مواد رادیو اکتیو شوند و یا در معرض پرتوهای قوی رادیواکتیو قرار گیرند، جزو ضایعات هسته‌ای محسوب می‌شوند و باید به نحو خاصی مدیریت شوند. طبیعتاً با توجه به نیم عمر مواد رادیو اکتیو، به مرور زمان حجم سوخت هسته‌ای غیر قابل استفاده و این ضایعات هسته‌ای نیز افزایش می‌یابد.

در دهه‌های پیش، کشورهای مختلف راهکارهایی در زمینه مدیریت پسماندهای هسته‌ای ارائه داده بودند؛ به عنوان مثال نگهداری ضایعات هسته‌ای در داخل بشکه‌هایی در ته اقیانوس‌ها. اما به مرور مشخص شد که تشعشعات رادیواکتیو ناشی از زباله‌های معدوم شده به موجودات زنده اقیانوس می‌رسد و وارد اکوسیستم و همینطور بدن انسان می‌شود. به همین دلیل ضایعات هسته‌ای بسیاری از کشورها تا کنون در مکان‌های نظامی یا مکان‌های ایمن جمع‌آوری شده است، که طبیعتاً با توجه به حجم فزاینده این زباله‌های هسته‌ای، این روش نگهداری پایدار نیست و چالش‌های لجستیکی، امنیتی و زیست محیطی فراوانی را در پی دارد.

از این رو، سال‌هاست که کشورهایی مثل کانادا، فرانسه، آمریکا، سوئد و ژاپن به فکر مدیریت پایدار و ایمن این زباله‌های هسته‌ای هستند و طرح‌های متنوعی در این راستا ارائه داده‌اند. یکی از این روش‌های نوین این است که از بقیه انرژی موجود در مواد رادیواکتیو هم برای اهداف دیگری استفاده کنند تا میزان تشعشع باقی‌مانده در این مواد و در نتیجه ضایعات را به حداقل برسانند.

راهکار دیگر، معدوم یا ذخیره کردن این زباله‌ها به روشی ایمن است. به عنوان مثال، دفن زباله‌های هسته‌ای در عمق ۵۰۰ متری زیر زمین در دهه‌های اخیر به عنوان یکی از روش‌های عملی مورد توجه قرار گرفته است. در این راستا مسائل مختلفی مانند امکان وجود زلزله یا سیل و سایر عوامل خارجی تخریبی برای مدت زمان بسیار طولانی (تا حدود یک میلیون سال) بایستی مورد توجه قرار گیرد. همچنین پدیده‌های دیگری نظیر تخریب زیرزمینی و گرمایش و سرمایش بیش از حد در طی این زمان طولانی می‌تواند چنین طرحی را با مشکلات فراوان مواجه سازد.

به همین دلیل محققان با شبیه‌سازی و روش تسریع‌سازی واکنش‌های مورد انتظار در بازه یک میلیون سال تمامی مخاطرات موجود در این طرح را مورد بررسی قرار داده‌اند. عمده این شبیه‌سازی‌ها تاکنون حاکی از ایمن بودن طرح مورد نظر است. در این طرح، مس نسبتاً خالص به دلیل پایداری بالا در شرایط ذکر شده در عمق زمین به عنوان مخازن نگهداری زباله‌های دفن شده مطرح است. با این وجود برخی عوامل خاص مانند تاثیر تشعشعات رادیو اکتیو روی پایداری موادی چون مس، استیل و بتن در این شبیه‌سازی‌ها به طور کامل مورد بررسی آزمایشگاهی قرار نگرفته‌اند.

در بخشی از پروژه دکتری‌ام سعی کردم به این سوال پاسخ دهم که آیا تشعشعات رادیو اکتیو باعث تخریب سریع‌تر از حد انتظار مخازن مسی در زیر زمین می‌شود؟ به عبارت دیگر، آیا اجرای این پروژه (از جنبه مخازن مسی مورد استفاده) همچنان ایمن است یا خیر؟ تحقیقات ما نشان داد که که تشعشع مواد رادیواکتیو می‌تواند باعث تسریع در فرآیند خوردگی مس شود؛ پدیده‌ای که در طی مدت طولانی (صدها هزار تا یک میلیون سال) می‌تواند باعث تخریب مخازن مسی و ورود مواد رادیو اکتیو فعال به آب‌های زیر زمینی و چرخه طبیعت شود. نتایج این تحقیقات در مجلات معتبر علمی و در گزارش‌های بین‌المللی که توسط داوران و متخصصان شناخته شده تهیه می‌شود منتشر شده است.

جالب است بدانید که فعالیت‌های مدیریت پسماندهای هسته‌ای سوئد کاملا مبتنی بر بخش خصوصی است و نظر عموم مردم می‌تواند در زمینه اجرا یا عدم اجرای طرح دفن زباله‌های هسته‌ای بسیار تاثیرگذار باشد. به همین دلیل در سال‌های اخیر دادگاه‌هایی در این کشور برگزار می‌شود که در آن محققان به عنوان نیروی متخصص، ادله علمی له یا علیه راهکارهای ارائه شده می‌آورند و سیاستگذاران بر اساس این ادله تشخیص می‌دهند که آن طرح را اجرایی کنند یا خیر. خصوصاً ایمنی چنین طرح‌هایی برای نسل‌های آینده به شدت مورد توجه قرار می‌گیرد.

در زمینه انرژی هم تحقیقاتی داشته‌اید. لطفا در مورد آن توضیح دهید.

در دوره فوق‌دکتری در موسسه مکس‌پلانک آلمان روی موضوع تولید هیدروژن از آب کار کردم. بیش از چند دهه‌ است که فرآیند تولید هیدروژن از آب توسط دانشمندان ژاپنی مطرح شده. موادی مثل اکسید تیتانیم در این فرآیند کاربرد بسیاری دارد، زیرا زمانی که اکسید تیتانیم در معرض نور خورشید قرار می‌گیرد، آب را به اکسیژن و هیدروژن تجزیه می‌کند. از این هیدروژن می‌توان به عنوان سوخت استفاده کرد و کشورهایی که دارای منابع آبی زیادی هستند و از تابش کافی خورشید بهره‌مندند، می‌توانند از این سوخت به عنوان یک سوخت تجدیدپذیر پایدار بهره ببرند.

در طول سه سال دوره فوق‌دکتری‌ام در آلمان، تحقیقاتی را در زمینه بهینه کردن فرآیند تولید هیدروژن و همچنین بررسی‌ بنیادی کل فرآیند انجام دادم. به عنوان مثال با استفاده از پالس‌های لیزر فوق کوتاه چگونگی انتقال انرژی از نور به اکسید تیتانیم و سپس به مولکول‌های آب را بررسی کردیم. این انرژی در ادامه در میان مولکول‌های آب جابه‌جا می‌شود تا به مرحله‌ای برسد که مولکول‌ها را به اجزای تشکیل‌دهنده (یعنی اکسیژن و هیدروژن) تجزیه کند. هیدروژن به دست آمده در نهایت به عنوان یک منبع سوخت پایدار قابل استفاده است.

سوخت هیدروژن در کجاها کاربرد دارد؟

به طور کلی هیدروژن به عنوان حامل انرژی در هر جایی که سوخت فسیلی به کار می‌رود، کاربرد دارد. به بیان بسیار ساده انرژی‌های تجدیدپذیر به چند نوع تقسیم می‌شود: انرژی باد، آب، گرمایش زمین و انرژی خورشیدی. یکی از راه‌های استفاده از انرژی عظیم خورشید تبدیل مستقیم انرژی خورشیدی به گرما یا حتی الکتریسیته است. ایراد مهم این روش این است که انرژی تولید شده از نور خورشید به روش مستقیم قابلیت ذخیره‌سازی کمی دارد و انرژی تولید شده را باید همانجا مصرف کرد. در نتیجه چنین منبع انرژی جوابگوی همه نیازها به عنوان مثال در زمان‌های تاریک سال و یا در مکان‌های دیگر نیست.

از آنجا که امکان ذخیره هیدروژن به صورت مایع و به روش‌های دیگر وجود دارد، استفاده از نور خورشید برای تولید هیدروژن یک روش کاملا پایدار محسوب می‌شود که قابلیت ذخیره‌سازی انرژی و همچنین قابلیت حمل‌ونقل را هم دارد. به همین دلیل از این سوخت می‌توان برای تولید برق شهری یا تولید انرژی در خودرو نیز استفاده کرد.

سوخت هیدروژنی در دنیا در چه مرحله‌ای است؟ آیا به حد کاربردی رسیده که کشورهای جهان از این سوخت به عنوان جایگزین سوخت‌های فسیلی استفاده ‌کنند یا خیر؟

جواب این سوال هم بله است و هم خیر. سوخت هیدروژن هنوز در مرحله‌ای نیست که به طور کامل بتواند جایگزین بخش عمده‌ای از سوخت‌های فسیلی بشود، ولی دانش و زیرساخت‌های آن تا حد زیادی وجود دارد. با این حال، ‌ به غیر از موانع علمی، موانع سیاسی و اقتصادی نیز در فراگیر شدن این سوخت وجود دارد. یکی از این موانع، عدم تمایل صنایعی مثل خودروسازی‌ها و نیروگاه‌ها به استفاده از این انرژی است. این مانع به ویژه در کشورهایی مثل کشورهای حوزه خلیج فارس، خاورمیانه و آمریکای جنوبی که خودشان صادرکننده سوخت‌های فسیلی هستند، بزرگ‌تر است و این کشورها در مقابل سوخت‌های تجدیدپذیر مقاومت زیادی نشان می‌دهند، زیرا درآمد آنها از طریق سوخت‌های فسیلی است. با این وجود میزان سرمایه گذاری این کشورها نیز روی سوخت‌های تجدیدپذیر در سال‌های اخیر به شدت افزایش یافته است.

کشورهایی نیز وجود دارند که همین الان به صورت بومی و مقطعی از سوخت هیدروژنی برای تولید انرژی مثلاً در خودرو استفاده می‌کنند. به نظر می‌رسد که این فرهنگ به تدریج در حال گسترش است و در چند سال آینده شاهد تولید برق در نیروگاه‌های انرژی از طریق سوخت هیدروژنی خواهیم بود. اما موضوع مهم این است که قرار نیست یکی از این روش‌های تولید سوخت، همه روش‌های موجود برای تولید انرژی را کنار بزند. ما ناگزیریم که از تمام انرژی‌های موجود در زمین به صورت همزمان استفاده کنیم؛ نیروی باد، خورشید، نیروی داخل زمین و فسیلی.

از سوی دیگر، الگوی مصرف هم باید اصلاح شود و مردم دنیا باید یاد بگیریند که به صورت پایدار از انرژی استفاده کنند و تمام اینها در کنار هم می‌تواند آینده انسان را تضمین کند. در حال حاضر میزان مصرف انرژی دنیا دو تا سه برابر میزان کل ذخایر موجود در زمین است؛ بنابراین همین الان داریم به اصطلاح از انرژی آیندگان‌مان می‌دزدیم. زمانی که این عدد به یک برسد، یعنی داریم متعادل مصرف می‌کنیم و اگر به زیر یک برسد، یعنی داریم به آیندگان‌مان انرژی هدیه می‌دهیم. ولی با روندی که هم‌اکنون دنیا در مصرف انرژی طی می‌کند، تا ۱۰ سال دیگر این میزان به چندین برابر میزان ذخایر زمین می‌رسد. به همین دلیل باید روش‌هایی را ابداع کنیم که همزمان بتوانیم انرژی‌های نو را هم در کنار سوخت‌های فسیلی تولید و مصرف کنیم.

برنامه آینده‌تان برای تحقیقات چیست؟

در سال‌های اخیر تحقیقات من روی مواد زیستی و تاثیرات عوامل محیطی بر نحوه رفتار و عملکرد آنها متمرکز شده است. به عنوان مثال بررسی پروتئین‌ها، پپتیدها و اسیدهای آمینه، به عنوان بخش مهمی از مواد تشکیل دهنده حیات، و پاسخ آنها به عوامل فیزیکی و شیمیایی خارجی موضوع جذابی برای من هستند. کاربرد چنین تحقیقاتی در راستای درک فرآیندهایی است که به بیماری‌هایی نظیر پارکینسون و آلزایمر منتهی می‌شود. همانطور که می‌بینید موضوع تحقیقات جاری من بسیار متفاوت از تحقیقات دوره دکتری و فوق دکتری من است و کم کم به علاقه خود به علوم پزشکی نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوم. این یکی از مزایای مشاغل آکادمیک است که به انسان امکان می‌دهد در راستای علائق شخصی خود به تحقیق بپردازد.

یکی از کارهایی که هم‌اکنون در حال انجام آن هستم و احتمالا در آینده نیز آن را ادامه خواهم داد، ایجاد پلی بین تحقیقات کلاسیک مثل خوردگی و علوم نوین مثل زیست‌فناوری و زیست‌تقلید (تقلید از الگوها، سیستم‌ها و عناصر طبیعت با هدف حل مشکلات پیچیده انسان) است. در این زمینه روی مواد زیستی‌ای کار خواهم کرد که کاربردهای بسیاری دارند و به آنها مواد چندعملکردی گفته می‌شود.

از نظر شما محققان ایرانی از نظر علوم و فناوری در چه سطحی هستند و چقدر با سطح جهانی فاصله دارند؟

پاسخ به این سوال خیلی سخت است، زیرا محققان و اساتید ایران عملکرد بسیار متنوعی دارند؛ به طوری که بخشی از آنها ضعیف‌تر از میانگین جهانی و بخشی بسیار بالاتر از میانگین جهانی هستند. البته این موضوع در مورد آلمان و هر کشور دیگری هم صادق است. اما نکته شاخصی که می‌توانم در مورد دانشجویان یا محققان ایرانی خارج از کشور بگویم این است که عمدتاً پشتکار خیلی خوبی دارند و به همین دلیل عموماً بسیار موفق عمل می‌کنند.

در رشته شما چه؟

با توجه به اهمیت صنایع نفت و گاز در ایران، رشته مهندسی مواد خصوصاً مهندسی سطح و خوردگی جزو رشته‌های پرتقاضا و پر کاربرد محسوب می‌شود. بسیاری از فارغ‌التحصیلان این رشته در زمینه خوردگی کلاسیک در سطح بسیار بالای جهانی قرار دارند. شایان ذکر است که در علومی نظیر خوردگی و مهندسی سطح تحقیقات کاربردی از جایگاه بسیار ویژه‌ای در رفع نیاز صنعت برخوردار است. اما اینکه تحقیقات محققان ایرانی تا چه حد پاسخگوی نیاز صنایع نفت و گاز و سایر صنایع داخلی باشد، جای بحث دارد.

در سال‌های اخیر و به دلیل پررنگ شدن نقش شبیه‌سازی کامپیوتری در تحقیقات خوردگی، سطوح و پوشش‌ها، محققان ایرانی توانسته‌اند به خوبی آزمایش‌های کلاسیک خوردگی و پوشش را با شبیه‌سازی تلفیق کنند و مقالات بسیار ارزشمندی در این زمینه به چاپ برسانند. البته شاخه‌هایی از گرایش خوردگی و مهندسی سطح وجود دارد که به شدت به تجهیزات پیشرفته آزمایشگاهی وابسته است. علیرغم تمام تلاش‌ها، متاسفانه به دلیل عدم دسترسی آسان به تجهیزات مدرن و پیشرفته آزمایشگاهی، تحقیقات محققان داخلی در سطح بالای جهانی به ندرت در چنین زمینه‌هایی به چشم می‌خورد.

البته در کشورهای دیگر هم چنین تحقیقاتی عموماً در راستای همکاری‌های بین گروهی و بین دانشگاهی محقق می‌شود. در نتیجه همواره این امکان برای محققان ایرانی نیز وجود دارد که با سایر محققان ایرانی خارج از کشور و یا محققان خارجی همکاری داشته باشند و به صورت فزاینده از نتایج آن بهره‌مند شوند.

به نظر شما نظام آموزش عالی ایران در مقایسه با آلمان چه مزایا یا معایب و نقص‌هایی دارد؟ فرق اساسی تحقیقات در ایران با آلمان در چیست؟

شاید مهم‌ترین ضعف آموزشی در ایران در عدم توجه به مهارت‌های نرم و بین رشته‌ای نهفته باشد. در دانشگاه‌های سوئد و آلمان (و احتمالاً بسیاری از کشورهای دیگر) از ابتدا دانشجوها به سمت تحقیقات مشترک سوق داده می‌شوند و در این راستا بسیاری از مهارت‌های نرم را به دست می‌آورند. شاید تمرکز روی مسائل پیچیده در دانشگاه‌های اروپایی کمتر از ایران باشد، ولی به مسائل کاربردی اهمیت بیشتری داده می‌شود. البته این موضوع در رشته‌های مختلف تفاوت‌های فراوانی دارد. مثلاً در بسیاری از علوم مهندسی تحقیقات دوره دکتری به واسطه یک پروژه مشترک صنعتی تعریف می‌شود و در نهایت نتایج این تحقیقات به طور مستقیم در صنعت مورد استفاده قرار می‌گیرد.

عموماً دانشجویانی که در چنین پروژه‌هایی فعالیت دارند به راحتی جذب صنایع مربوطه می‌شوند و در آینده خود مسئول راه‌اندازی چنین پروژه‌های مشترکی با دانشگاه می‌شوند. بدین ترتیب رابطه تنگاتنگی بین دانشگاه و صنعت شکل می‌گیرد. البته در این راستا مسائل مالی نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. در پروژه‌های مشترک صنعتی معمولاً تمامی هزینه‌ها توسط صنعت تقبل می‌شود که خود باعث اشتیاق اساتید دانشگاه برای مشارکت در چنین پروژه‌های می‌شود. تا جایی که من اطلاع دارم (که البته این اطلاع به سال‌های قبل بر می‌گردد) چنین همکاری‌های تنگاتنگ بین صنعت و دانشگاه در ایران بسیار محدود است.

یکی دیگر از نقاط ضعف در بسیاری از گروه‌های تحقیقاتی و دانشگاه‌های داخلی ایران تکرار (یا حتی کپی‌برداری از) تحقیقات دیگران است. در بسیاری از موارد ایده‌های مقاله‌های داخلی عیناً برگرفته از مقاله‌های منتشر شده در مجلات بین‌المللی است و صرفاً آزمایش‌ها با کمی تغییر تکرار شده‌اند.

گاهی چنین مقاله‌های "تکراری" اجتناب‌ناپذیر است و بخشی از انتشارات گروه‌های بین‌المللی نیز از این دست هستند، با این حال نیاز است که تعادلی بین چنین انتشاراتی با تحقیقات مبتنی بر ایده‌های خلاقانه و نوین وجود داشته باشد. متاسفانه برخی گروه‌های تحقیقاتی (داخلی یا حتی خارجی) به ماشین چاپ مقاله تبدیل شده‌اند؛ بدون اینکه اثر ملموسی بر پیشرفت علوم مربوطه داشته باشند. به عبارت دیگر هدف تحقیق صرفاً به چاپ مقاله محدود شده است. هر چند انتشار چنین تحقیقاتی در کوتاه مدت ممکن است به عنوان دستاوردهای علمی محسوب شود، ولی به مرور زمان و در ارزیابی‌های بین‌المللی چنین محققانی اعتبار علمی خود را از دست می‌دهند.

نکته مهم دیگر که دوره دکتری را برای دانشجویان در اروپا جذاب می‌سازد این است که در این دوره حقوق نسبتاً بالایی دریافت می‌کنند. این موضوع باعث می‌شود که دانشجویان صرفاً در این دوره به تحقیق و پژوهش بپردازند و در عین حال از زندگی مناسبی برخوردار شوند. طبیعتاً چنین رویه‌ای باعث می‌شود که نتایج تحقیقات از کیفیت بالایی برخوردار باشد. علاوه براین، دانشجوهای دانشگاه‌های اروپایی علاوه بر علوم مربوطه، در طول تحقیق خود استقلال علمی و مدیریت را نیز به خوبی فرا می‌گیرند که آنها را برای شغل آینده آکادمیک و یا غیر آکادمیک آماده می‌سازد.

در سال چند پروپوزال می‌نویسید؟

یکی از وظایف سازمانی ما نوشتن پروپوزال و تامین منابع مالی تحقیقاتمان است و این موضوع بخش تعریف شده کار ماست. طبیعتاً تنها بخشی از پروپوزال‌های نوشته شده پذیرفته می‌شوند. بنابراین عموماً بخش زیادی از زمان محققان برای نوشتن پروپوزال‌های مختلف صرف می‌شود. نکته‌ای که شاید برایتان جذاب باشد این است که هر محقق در آلمان به طور متوسط روزانه در حدود ۵۰۰ تا هزار یورو هزینه دارد؛ این هزینه از پول برق گرفته تا تجهیزات و مواد آزمایشگاهی را شامل می‌شود. پس هر محقق برای اینکه بتواند هزینه‌های خود را تامین کند، باید سالانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار یورو درآمدزایی کند. یکی از انواع این درآمدها همان پروپوزال نوشتن و گرفتن فاند و گرنت است.

در بسیاری از موارد دانشجویان خود نقش مهمی در نوشتن پروپوزال و گرفتن فاند بازی می‌کنند که این موضوع هم برای دانشجوی مورد نظر سابقه و تجربه خوبی به جا می‌گذارد و هم برای استاد مربوطه شرایط مناسبی فراهم می‌کند. برخی از اساتید به دلیل معروفیت و سابقه کاری برجسته در زمینه گرفتن فاند بسیار موفق هستند و در نتیجه گروه تحقیقاتی بسیار بزرگی دارند (حتی تا حد ۵۰ نفر) در حالی که گروه اساتید جوان‌تر معمولاً از یک تا سه دانشجو و همکار پژوهشی تشکیل می‌شود. البته فاندهای بزرگی هم هستند که هزینه اداره یک گروه را برای مدت مثلاً تا پنج سال تامین می‌کنند. گرفتن چنین گرنت‌هایی می‌تواند راه را برای تحقیقات پر ریسک‌تر هموار سازد.

چه توصیه‌ای به جوانان ایرانی دارید؟ در شرایط و وضعیت موجود، چه کار کنند تا پیشرفت کنند؟

به نظر من دانشجویان جوان باید سعی کنند که کار گروهی انجام دهند و مهارت‌های نرم خود را بالا ببرند. مهارت‌های نرم ترکیبی از مهارت‌های افراد، مهارت‌های اجتماعی، مهارت‌های ارتباطی، شخصیت یا ویژگی‌های شخصیتی، نگرش‌ها، ویژگی‌های شغلی، هوش اجتماعی و ضریب هوش هیجانی، و ارتباط با دیگران را شامل می‌شود که باعث می‌شود افراد بتوانند در محیط خود به سمت پیشرفت حرکت کنند، با دیگران خوب کار کنند، عملکرد خوبی داشته باشند و با تکمیل مهارت‌های سخت به اهداف خود برسند.

از دید من هیچ کاری را بدون تلاش نمی‌توان به سرانجام رساند. نمی‌توان انتظار داشت به قله کوه رسید؛ بدون اینکه انرژی مصرف کنید. برای یاد گرفتن مهارت‌ها حتما نباید سر کلاس بنشینید. امروزه به لطف اینترنت منابع بی‌نهایت در اختیار همه هست و هر شخصی می‌تواند به طور خودجوش این مهارت‌ها را یاد بگیرد. البته برای این کار یکی از موانع، عدم دانستن زبان انگلیسی است و توصیه من همواره بر این است که دانشجوها روی زبان‌ انگلیسی‌شان خیلی کار کنند. آموزش زبان فقط گرفتن آیلتز و تافل نیست؛ زیرا اینها فقط مدرک هستند و اگر زبان انگلیسی کسی خوب است، اصلا نیازی به گرفتن این مدرک نیست یا این نیاز به سهولت برطرف می‌شود.

متاسفانه من موارد بسیاری را مشاهده می‌کنم که دانشجوها با وجود داشتن مدارک زبان با نمره بالا همچنان در ارتباط کلامی و یا نگارشی با مشکل مواجه هستند. بخشی از این موضوع البته ریشه در مدرک گرایی در کشور ما دارد که در اروپا کمتر دیده می‌شود.

در اوقات فراغت معمولا به چه کارهایی می‌پردازید؟

اوقات فراغت زیادی ندارم، چون حتی زمانی که سرکار نیستم، درگیر یک کار جانبی مثل ترجمه و تالیف کتاب هستم. به تازگی نیز در حال یادگیری طراحی‌های سه‌بعدی هستم که هم جنبه علمی دارد و هم جنبه سرگرمی و بصری. به غیر از اینها، اگر فرصت بیشتری داشته باشم، معمولا موسیقی کار می‌کنم یا پیاده‌روی می‌روم.

چه فیلم‌ یا کتاب‌هایی می‌بینید و می‌خوانید و کدام یک از آنها را بیشتر از همه دوست داشتید؟

قبلاً یعنی در دوران راهنمایی علاقه بسیاری به کتاب‌های تاریخی داشتم و وقایع مربوط به انقلاب فرانسه را مطالعه می‌کردم. بعد از آن به زندگی‌نامه دانشمندان علاقه‌مند شدم و سپس به سمت کتاب‌های آموزش زبان و مفهوم زبان‌شناسی علاقه پیدا کردم. اما کتابی که زندگی من را زیر و رو کرد، «فیه ما فیه» بود.

از یک سال و نیم پیش سعی می‌کنم به جای تماشای فیلم، ویدئوهای آموزشی در یوتیوب را نگاه کنم. هر آنچه که از طراحی سه‌بعدی آموخته ام را نیز از یوتیوب یاد گرفتم. البته در کنار این فعالیت‌ها همچنان در زمان استراحت فیلم و سریال نیز تماشا می‌کنم. تاثیرگذارترین فیلمی که دیده‌ام «زندگی زیباست»، ساخته روبرتو بنینی است.

مهم‌ترین تاثیر پاندمی کرونا در زندگی ما چه بوده است؟

از نظر من یکی از نکات مثبت پاندمی کرونا این است که یک عدالت تحصیلی در کل دنیا ایجاد کرده؛ به این شکل که دانشجویانی که در نقاط دورافتاده دنیا زندگی می‌کنند، هم‌اکنون می‌توانند به کلاس‌های مجازی دانشگاه‌های برتر دنیا دسترسی داشته باشند؛ چیزی که قبلا اصلا امکانش وجود نداشته است. به غیر از این، خود من هم این امکان را پیدا کرده‌ام که در دانشگاه‌هایی تدریس کنم و سخنرانی علمی ارائه دهم که قبلا به دلیل محدود بودم زمان و مسافت‌های طولانی امکان سفر به آنجا را نداشتم. هم‌اکنون به صورت مجازی می‌توانم این کلاس‌ها را در سراسر دنیا برگزار کنم.

بزرگ‌ترین آرزویتان برای خودتان و برای دنیا چیست؟

بزرگ‌ترین آرزویم برای خودم این است که احساس مفید بودن داشته باشم و در هر لحظه‌ای نسبت به دیروزم احساس پیشرفت کنم. این مفید بودن تنها شخصی نیست، بلکه برای افراد پیرامونم‌ هم هست.

بزرگ‌ترین آرزویم برای دنیا هم این است همه مردم جهان به مسائل مهم مثل محیط زیست، جنگ، آوارگی و منابع آب اهمیت قائل شوند. با این کار قطعا راهکارهای لازم را هم پیدا خواهند کرد.

بزرگ‌ترین شکست و موفقیت‌تان در زندگی چه بوده؟

به سختی اسم ناخوش‌های زندگی را شکست می‌گذارم، چون معتقدم که دلیلی پشت هر اتفاقی نهفته است و تا زمانی که انسان دچار کم کاری و یاس نباشد هیچ اتفاقی شکست محسوب نمی‌شود. یکی از اتفاق‌هایی که در زمان خود برایم دردناک بود در سال آخر دوره دکتری‌ام پیش آمد. در آن زمان برای دوره فوق دکتری در دانشگاه برکلی آمریکا اقدام کردم. استاد مربوطه یکی از تاثیرگذار ترین اساتید در رشته ما و جزو ۱۰ دانشمند برتر جهان بود. بعد از چند روز با من تماس گرفت و کلی ابراز خوشحالی کرد که من تمایل دارم به گروه تحقیقاتی او ملحق شوم. حتی به من گفت که بی‌صبرانه منتظر است که کار را در گروه او شروع کنم.

متاسفانه چند روز بعد منشی او با من تماس گرفت و اعلام کرد که به دلیل تحریم‌ها امکان حضور من در آزمایشگاه مربوطه، که جزو آزمایشگاه‌های ملی آمریکا محسوب می‌شود، وجود ندارد. با وجود اینکه امکان قرارداد با دانشگاه برکلی وجود داشت، اما به عنوان یک ایرانی نمی‌توانستم وارد آزمایشگاه‌های ملی آمریکا بشوم در نتیجه این گزینه برایم از بین رفت. البته در همان سال چندین پیشنهاد از دانشگاه‌های مختلف از جمله دانشگاه کورنل آمریکا، دانشگاه چالمرز سوئد و موسسه مکس پلانک آلمان گرفتم و در نهایت هم راهی آلمان شدم. تا به امروز هر از چندگاهی که به گذشته فکر می‌کنم، کمی دلگیر می‌شوم که چرا نتوانستم با آن استاد در دانشگاه برکلی کار بکنم. البته همچنان معتقدم که راه درست پیش پایم قرار گرفته است.

من همواره خودم را به عنوان یک آدم نسبتاً موفق ارزیابی کرده‌ام. نه صرفاً به دلیل دستاوردهای ملموس زندگی، بلکه به دلیل احساس شادی و رضایتی که همواره در زندگی داشته‌ام. شاید بزرگ‌ترین موفقیت ملموس من دریافت جایزه موریس کوهن باشد که هر ساله به برترین تز دکتری در زمینه خوردگی و الکتروشیمی اهدا می‌شود. من این جایزه را در سال ۲۰۱۶ در هاوایی آمریکا دریافت کردم که یکی از لحظات فراموش نشدنی زندگی من بود. بسیار خوشحالم که چند سال بعد دوست عزیزم دکتر محسن اسماعیلی از دانشگاه چالمرز نیز این جایزه را به دست آورد، که افتخار دیگری است برای جامعه خوردگی ایران.

یکی از مهم‌ترین اتفاق‌های زندگی حرفه‌ای من آشنایی با استاد دوره دکتری‌ام بود که نه تنها به عنوان استاد علمی، بلکه به عنوان یک پدر دلسوز و یک مشاور مهربان همیشه از راهنمایی‌های او بهره برده‌ام. به همین دلیل همواره سعی می‌کنم که مشابه او با دانشجویان و همکارانم برخورد کنم و تا جایی که امکان دارد تجربیات خودم را در اختیارشان قرار دهم.

آینده دنیای علم و فناوری را چطور تصور می‌کنید؟

بر این اعتقادم که تداوم بشریت تنها از طریق علم و فناوری تضمین می‌شود. ما به طور قطع به زودی با چالش‌های فراوانی از جمله بحران کمبود آب، غذا، انرژی و بحران محیط زیست مواجه می‌شویم. تمام امید من این است که دانشمندان علوم مختلف راه‌حل‌های علمی و عملی در راستای حل این بحران‌ها بیابند. یک نمونه بارز این مشکلات همین بحران کرونا است که بدون دخالت دانشمندان علوم مختلف قابل رفع نیست. البته همانطور که گفتم همه مردم باید سهم خود را در راستای این بحران‌ها ایفا کنند، اما شاید سهم محققان بیشتر و پررنگ‌تر باشد.

به نظر می‌آید علوم هوش مصنوعی و علوم کامپیوتری با سرعت روزافزونی زندگی ما را دچار تغییر خواهند کرد. هیچ بعید نمی‌دانم که به واسطه این علوم و فناوری‌های مدرن زندگی ما در آینده نزدیک بسیار متفاوت از زندگی امروزی‌مان باشد.

البته امیدوارم که در کنار پیشرفت‌های فنی، بشر از علوم بنیادی نظیر فلسفه و سایر علوم انسانی غافل نشود، چرا که معتقدم تبدیل زندگی انسان به یک زندگی صرفاً مادی خود بحرانی است فراتر از هر بحران دیگری.

به نظر شما محققان ایرانی چطور می‌توانند سطح علمی و پژوهشی خود را بالا ببرند؟

یکی از بهترین راه‌ها در این راستا استفاده از منابع مختلف در کنار منابع درسی رسمی است. در زمان تدریس در دانشگاه آزاد ساوه همواره این نکته را به دانشجویانم گوشزد می‌کردم که می‌توانند از منابع هر دانشگاه داخلی یا خارجی استفاده کنند و لزومی نیست که خود را محدود در چهارچوب یک دانشگاه خاص ببینند. البته گاهی با مخالفت‌هایی نیز مواجه می‌شدم، زیرا برخی از دانشجویان و حتی برخی از مسئولین دانشگاه با این روش موافق نبودند و تصور می‌کردند که من سخت‌گیری بی‌مورد انجام می‌دهم. گاهی نیز دانشجوها به من اعتراض می‌کردند که ما دانشجوی دانشگاه آزاد هستیم و نباید مثل دانشجوهای دانشگاه‌های سراسری و یا دانشگاه‌های خارج از کشور از ما انتظار داشته باشید. من همواره با این موضوع مخالف بودم چون آن را مانع پیشرفت دانشجوها فراتر از مرزهای دانشگاه می‌دانستم.

خوشحالم که بعد از گذشت سال‌ها نه تنها خودم از این روش بهره مند شده‌ام، بلکه بسیاری از دانشجویان سابقم با من تماس می‌گیرند و ابراز لطف می‌کنند که این حرف‌های من باعث شده به آینده بهتری فکر و در آن راستا تلاش کنند. بسیار خوشحالم که برخی از دانشجویان سابقم اکنون در بهترین دانشگاه‌های ایران و خارج از ایران افتخار آفرینی می‌کنند.

یکی دیگر از راه‌های پیشرفت پژوهشی (خصوصاً در دوره کارشناسی ارشد و دکتری) همکاری با اساتید و محققان خارجی، محققان ایرانی خارج از کشور و محققان سایر دانشگاه‌های داخلی است. همکاری و مشارکت در پروژه‌های بین رشته‌ای این امکان را برای دانشجو فراهم می‌سازد که نه تنها رزومه قوی‌تری داشته باشد، بلکه بتواند علائق خود را بشناسد و در آن راستا به کار و تحقیق بپردازد.

البته مجدداً تاکید می‌کنم که لزوماً پیشرفت علمی به معنی موفقیت نیست و انسان از راه‌های بسیار زیادی می‌تواند به موفقیت نایل شود. به نظرم موفقیت یک حس درونی است. این موفقیت می‌تواند مادی و یا معنوی باشد. مهم این است که انسان خود را شاد و موفق بداند، فارغ از موقعیت علمی، مالی و اجتماعی.

آیا با دانشگاه‌های ایران همکاری دارید و به عنوان استاد مشاور به دانشجوها کمک می‌کنید؟ این همکاری‌ها به نظر شما چطور می‌تواند فضای ایزوله ایران را از بین ببرد؟ آیا شما در قبال این همکاری‌ها چیزی هم دریافت می‌کنید؟ هدف‌تان از این همکاری‌ها چیست؟

بله، یکی از بزرگ‌ترین شانس‌های زندگی من این است که در طی سال‌های اخیر همکاری‌های فراوانی را با محققان ایرانی داخل و خارج ایران انجام داده‌ام. هر سال مقالات مشترک متعددی منتشر می‌کنیم که بدون وجود چنین همکاری‌های بین دانشگاهی امکان‌پذیر نبود. جا دارد که از جناب آقای پرفسور علی داودی در دانشگاه فردوسی مشهد یادی کنم که همکاری علمی با او نقطه عطفی در فعالیت‌های حرفه‌ای من محسوب می‌شود. به طور مستمر در این سال‌ها به طور رسمی و غیر رسمی به راهنمایی دانشجویان کارشناسی ارشد و دکتری داخلی مشغول بوده‌ام و این امر را به عنوان یک وظیفه انسانی، اخلاقی و حرفه‌ای در نظر می‌گیرم. البته گاهی استانداردهای تحقیقاتی و اخلاقی من برای برخی از دانشجویان سخت‌گیرانه محسوب می‌شود.

از سال گذشته میلادی به عنوان هیات علمی مدعو دانشگاه فردوسی مشهد با این دانشگاه همکاری می‌کنم. سال گذشته هم با همراهی یکی از اساتید دانشکده مواد و انرژی ایران، یک گرنت پژوهشی برای همکاری مشترک بین ایران و آلمان به دست آوردیم که البته به دلیل محدودیت‌های کرونایی هنوز نتوانسته‌ایم پروژه مشترک خود را به نحو مناسب اجرا کنیم. امیدوارم که طی ماه‌های آینده شرایط کمی بهتر شود و امکان انتقال دانشجو بین گروه‌های تحقیقاتی ما نیز میسر شود.

هدف از این همکاری‌ها در درجه اول ایجاد ارزش فزاینده بین محققان مختلف است. معتقدم هر انسانی توانایی‌های منحصر به فردی دارد که در نتیجه همکاری‌های مشترک این توانایی‌ها می‌توانند به طور فزاینده‌ای در راستای یک هدف مشخص به کار گرفته شوند. برای چنین همکاری‌هایی روحیه افراد، سطح توانایی‌های علمی آنها و از همه مهم‌تر صداقت بین آنها بسیار تعیین کننده است. البته متاسفانه گاهی این همکاری‌ها به دلیل عدم صداقت و یا عدم توانایی‌های فردی و علمی ادامه نمی‌یابد.

در کنار این هدف، تلاش می‌کنم که در حد توانم به دانشجویان ایرانی داخل کمک کنم، چه از نظر موضوعات علمی و چه از نظر مشاوره‌ای، به این امید که بتوانند در موقعیت خود پیشرفت مناسبی داشته باشند.

در سال‌های اخیر در کنار فعالیت‌های علمی خود به شدت در موضوع عدالت آکادمیک فعالیت می‌کنم. به همراه گروهی از اساتید برجسته ایرانی و غیر ایرانی تلاش می‌کنیم که از سواستفاده‌های اساتید از دانشجویان، تخریب شخصیت آنها در محیط‌های دانشگاهی و خصوصاً  تبعیض‌ها علیه بانوان و دانشجویان "به اصطلاح خارجی" جلوگیری کنیم. متاسفانه چنین برخوردهای سوء در محیط‌های آکادمیک ایران و خارج از ایران به وفور مشاهده می‌شود. به همین دلیل من هم وظیفه خود می‌دانم که با اطلاع‌رسانی و افزایش اطلاعات عمومی در این راستا به قربانیان سواستفاده‌های موجود در محیط‌های آکادمیک کمک کنم. بسیار خوشحالم که فعالیت‌های خود را در این راستا با پیوستن به جمع Paritymovement.org، که یک سازمان بین‌المللی غیر انتفاعی و غیر دولتی است، به طور رسمی پیگیری می‌کنم.

اخیراً با کمک همکاران در این مجموعه، خصوصاً پروفسور مرتضی محمودی – از دانشگاه میشیگان آمریکا- کتابی تحت عنوان  A Brief Guide to Academic Bullying منتشر کرده‌ایم که یک راهنمای جامع در اختیار قربانیان سواستفاده‌های آکادمیک قرار می‌دهد.

آرزوی پدر و مادرتان برای شما چه بوده؟ آیا به آرزوی آنها رسیده‌اید؟

به نظرم این موضوع ربط زیادی به موقعیت اجتماعی فرد ندارد؛ یعنی صرف اینکه کسی دکتری گرفته نمی‌توان گفت که آرزوی والدینش را برآورده کرده یا نه. زیرا مهم‌تر از این موقعیت، سلامت روح و روان و راضی بودن از زندگی است. مطمئنم که می‌توانست شرایط طوری رقم بخورد که پدر و مادرم همین الان هم نگران من باشند. معتقدم هیچ فرزندی نمی‌تواند زحمات پدر و مادرش را جبران کند. شاید حد وسط این دو موضوع این است که الان مطمئنم پدر و مادرم چه از نظر سلامت و مسائل مادی و چه از نظر اجتماعی خیال‌شان از بابت من راحت است. البته هنوز هم گاهی نگران این هستند که مثلاً آیا من واکسن کرونایم را زده‌ام یا غذایی که امروز می‌خورند را من هم می‌توانم بخورم یا نه.

زمانی که در آلمان هستید، برای چه چیزی در ایران دلتان تنگ می‌شود؟

دلتنگی بخش جدانشدنی زندگی کسانی است که از کشور، خانواده و دوستان خود دور می‌شوند. البته خوشبختانه هر از چند گاهی امکان دیدار میسر می‌شود و دلتنگی‌ها کمی کمتر می‌شود. برای دوستانم و برای کوه‌نوردی‌های صبحگاهی در شمال تهران، برای غذاهای خوشمزه ایرانی و برای موسیقی زنده ایرانی دلم تنگ می‌شود.

آیا ازدواج کرده‌اید و بچه دارید؟ آیا تحقیقات باعث می‌شود که به خانواده‌تان لطمه‌ای وارد شود؟ شما چطور مدیریت می‌کنید؟

خیر، ازدواج نکرده‌ام. شاید تا زمانی فکر می‌کردم که به خاطر درس خواندن و شرایط کاری امکان ازدواج ندارم. البته به مرور درک کردم که چنین نیست و می‌توان همزمان در راستای پیشرفت قدم برداشت و در عین حال زندگی خانوادگی خوبی را شروع کرد و ادامه داد. دوستان زیادی دارم که در سن کم و در دوران دانشجویی ازدواج کرده‌اند و هر دو با هم تا دوره دکتری درس خوانده‌اند و با ایجاد تعادل بین کار و زندگی بدون مشکل به تحصیل و تحقیق مشغولند.

البته طبیعتاً همه چیز در درس و تحصیل خلاصه نمی‌شود و افراد در موقعیت‌های مشابه ممکن است احساس خوشبختی و یا عدم خوشبختی داشته باشند. یکی از نکاتی که به شدت در اروپا به آن توجه می‌شود برقراری تعادل بین زندگی شخصی و خانوادگی با زندگی حرفه‌ای است. به نظر می‌رسد که کشورهای اروپایی در برقراری عدالت اجتماعی خیلی موفق‌ عمل می‌کنند. به این شکل که فارغ از شرایط و موقعیت شغلی افراد، این امکان را برای همه فراهم می‌آورد که بین کار و زندگی تعادل ایجاد کنند. زیرا این کشورها اهمیت زیادی برای بنیان خانواده قائل هستند. طبیعتاً مدیریت همزمان زندگی شخصی و حرفه‌ای در چنین شرایطی نسبتاً آسان است.

در ادامه می‌توانید ویدئویی را که این محقق ارسال کرده، تماشا کنید:

کد خبر: 1117481

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =

    نظرات

    • نظرات منتشر شده: 5
    • نظرات در صف انتشار: 0
    • نظرات غیرقابل انتشار: 0
    • کیارش IR ۱۶:۳۸ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۶
      0 0
      فوق العاده عالی بود پر محتوا و جذاب
    • نگین IR ۱۶:۴۵ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۶
      0 0
      عالی بود
    • شايان IR ۱۹:۱۸ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۶
      0 0
      بسيار جالب
    • نیکخو IR ۲۰:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۶
      0 0
      مثل همیشه عالی
    • زهرا IR ۲۲:۵۶ - ۱۴۰۰/۰۸/۱۶
      0 0
      واقعا باعث افتخاره به دانش و پشتکار شما با آرزوی موفقیت روزافزون برای شما