تفسیر غزل حافظ / آن ترک پریچهره که دوش از برِ ما رفت

برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیر یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم.

به گزارش گروه فرهنگی ایسکانیوز، برای گرفتن فال حافظ و تعبیر و تفسیر آن باید علم و سواد کافی داشت. به همین دلیل تصمیم گرفته‌ایم تا هر روز تفسیری یکی از غزل های حافظ شیرازی را برایتان بگذاریم. امروز ۱۸ آبان غزل شماره ۸۲ می‌پردازیم:

بیشتر بخوانید:

فال حافظ / ای که با سلسله زلف دراز آمده‌ای

آن ترک پریچهره که دوش از برِ ما رفت / آیا چه خطا دید که از راهِ خطا رفت
تا رفت مرا از نظر آن چشمِ جهان بین / کس واقفِ ما نیست که از دیده چها رفت

بر شمع نرفت از گذرِ آتشِ دل دوش / آن دود که از سوزِ جگر بر سرِ ما رفت
دور از رُخِ تو دم به دم از گوشۀ چشمم / سیلابِ سرشک آمد و طوفانِ بلا رفت

از پای فتادیم چو آمد غمِ هجران / دَر دَرد بمُردیم چو از دستِ دوا رفت
دل گفت وصالش به دُعا باز توان یافت / عُمریست که عُمرم همه در کارِ دعا رفت

احرام چه بندیم چو آن قبله نه اینجاست / در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت
دی گفت طبیب از سرِ حسرت چو مرا دید / هیهات که رنجِ تو ز قانونِ شفا رفت

ای دوست بپرسیدنِ حافظ قدمی نِه / زان پیش که گویند که از دارِ فنا رفت

شرح و تفسیر غزل شماره ۸۲ دیوان خواجه حافظ شیرازی

شرح و تفسیر بیت یکم

آن ترک پریچهره که دوش از برِ ما رفت / آیا چه خطا دید که از راهِ خطا رفت

آن زیبای پری جهره که دیشب از نزدِ ما رفت . عجبا از ما چه خطایی دید که از راهِ مملکت خطا رفت یعنی رفتنش خطا بود و خطا کرد که رفت . یا خطایی که ما کردیم سبب رفتن او شد . [ چه خطا دید = چه خلافِ صواب دید / راهِ خطا = دارای دو معنی است . یکی مملکت خطا و دیگری خلافِ صواب ]

* این غزل حافظ خطاب است به جانانش که در مسافرت بوده است.

شرح و تفسیر بیت دوم

تا رفت مرا از نظر آن چشمِ جهان بین / کس واقفِ ما نیست که از دیده چها رفت

از وقتی که آن چششمِ جهان بینِ من از برابرِ دیدگانم رفته ، کسی از حالِ من آگاه نیست که از چشمانم چه ها رفت . یعنی از وقتی که آن جانان ما را ترک کرد و رفت ، کسی نمی داند که از چشمِ من چقدر اشک ریخته. [ جهان بین = جان بیننده ]

شرح و تفسیر بیت سوم

بر شمع نرفت از گذرِ آتشِ دل دوش / آن دود که از سوزِ جگر بر سرِ ما رفت

آن دودی که دیشب از آتش دل و از سوز جگر از سرِ ما برخاست . از فتیله و شعله شمع نبود . خلاصه دودِ سوزِ جگر ما از دودِ آتشِ فتیلۀ شمه بیشتر بود .

شرح و تفسیر بیت چهارم

دور از رُخِ تو دم به دم از گوشۀ چشمم / سیلابِ سرشک آمد و طوفانِ بلا رفت

دور از رُخِ آن جانان یعنی در فراقِ رُخِ آن جانان ، نفس به نفس یعنی هر ساعت از چشمۀ چشمم سیلابِ سرشک جاری شد و طوفان برخاست . یعنی از کثرتِ گریه و اشک سیلابی از چشمم جاری شد. [ دور از رُخِ او = در فراقِ رُخِ او ]

شرح و تفسیر بیت پنجم

از پای فتادیم چو آمد غمِ هجران / دَر دَرد بمُردیم چو از دستِ دوا رفت

وقتی غمِ هجران آمد از پا افتادیم. یعنی همینکه به غمِ هجران مبتلا گشتیم از پای افتادیم و گرفتار شدیم و در درد واماندیم . چون که درمانِ درد از دست برفت . یعنی جانا درمان درد بود . او که رفت، درد بی درمان شد. خلاصه جانان طبیب دردِ دل و جانِ ما بود ، او که رفت ما ماندیم و دردِ بی درمانِ ما .

شرح و تفسیر بیت ششم

دل گفت وصالش به دُعا باز توان یافت / عُمریست که عُمرم همه در کارِ دعا رفت

دل به ما گفت که وصالِ جانان را به وسیلۀ دعا می توان به دست آورد . برای همین است که عُمرم همه اش در دعا و یا در کارِ دعا صرف شده . خلاصه از وقتی که دل اینطور گفته ، تمامِ عمرم برای وصالِ جانان در دعا رفت.

شرح و تفسیر بیت هفتم

احرام چه بندیم چو آن قبله نه اینجاست / در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت

چرا احرام ببندم که آن قبله یعنی جانان در اینجا نیست یعنی برای چه قصدِ زیارتِ کوی جانان را بکنم وقتی او اینجا نیست و برای رفتن به جانبِ کوی جانان چرا سعی نمایم که از کویش صفا رفت . حاصل کلام اینکه: صفای کویش با وجودِ شریفِ جانان است پس وقتی خودِ جانان از کویش رفت مسلماََ صفای کوی او هم می رود .

احرام = آهنگ حج کردن، چیزهای حلال و مباح را در هنگامِ زیارت کعبه و مراسمِ حج بر خود حرام کردن ، لباس مخصوص حجّاج را هنگامِ مراسمِ مذهبی حج در بر کردن .

صفا و مروه = دو نقطه اند که حج گزار هفت بار فاصلۀ این دو نقطه را می رود و این عمل را سعی می نامند . در این بیت معشوق به خانه کعبه که قبله گاه است تشبیه شده است و می گوید : وقتی آن قبله در اینجا نیست چرا احرام ببندیم و به خود ریاضت بدهیم . و وقتی که صفا در جنبِ مروه نیست چرا اعمالِ مربوط به سعی را انجام دهیم .

شرح و تفسیر بیت هشتم

دی گفت طبیب از سرِ حسرت چو مرا دید / هیهات که رنجِ تو ز قانونِ شفا رفت

دیروز همین که طبیب مرا دید با حسرت گفت : دردا که علاجِ مرضِ تو از اسلوب و قانونِ شفا گذشت . یعنی مرضِ تو شفاپذیر نیست و مرگت حتمی است .

قانون شفا = در لغت یعنی اسلوب علاج ولی در اینجا اشاره است به کتاب قانون از ابن سینا در موضوع طب و نیز کتاب شفا در موضوع مسائل منطق و حکمت و کلام .

شرح و تفسیر بیت نهم

ای دوست بپرسیدنِ حافظ قدمی نِه / زان پیش که گویند که از دارِ فنا رفت

ای دوست برای عیادت حافظ قدم بگذار یعنی بیا . قبل از آنکه بگویند : حافظ از دارِ فانی رفت . ای دوست بیا و از حافظ عیادت کن پیش از آنکه بگویند : حافظ وفات کرد . [ به پرسیدن حافظ = احوال پرسی از حافظ / دار فنا = مراد دنیا است ]

کد خبر: 1205680

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =