محمدصالح سلطانی نویسنده کتاب سفرنامه «آواز حجاز» به عنوان اولین سفرنامه عمره دانشجویی در پاسخ به این سوال خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز که سفرنامه های زیادی با موضوع حج نوشته شده و چه شد که تصمیم گرفتین به جمع سفرنامه نویسهای حج بپیوندید؟ گفت: سفر ما از جهات مختلفی سفر خاصی بود؛ اولین علتش هم این بود که ما اولین کاروان عمره دانشجویی بودیم که بعد از ۹ سال یعنی از سال ۹۴ تا سال ۱۴۰۳ که ما اعزام شدیم، کاروانی برای عمره دانشجویی به مکه و مدینه اعزام نشده بود.
وی ادامه داد: در این سالها هم معدود کاروان های عمره اعزام شده بودند و اساساً بعد از تیره شدن روابط ایران و عربستان در سال ۹۴ خیلی مسئله عمره در کشور پررنگ نبود و دانشجویی که کلاً تعطیل بود. بنابراین در واقع ما بعد از ۹ سال داشتیم دوباره اولین کاروان عمره دانشجویی در کشور را شکل میدادیم و از این جهت سفر ما سفر خاصی بود.
سلطانی تاکید کرد: عربستان سعودی در سالهای اخیر تحولات گسترده سیاسی، فرهنگی و اجتماعی را پشت سر گذاشته که دیدن این کشور را و دیدن این تحولات را میتوانست به یک اتفاق جذاب و قابل روایت تبدیل کند که این دو دلیل انگیزههایی بود که باعث شد من برای نوشتن این سفرنامه مصمم شوم البته که از همه اینها مهمتر آن حس و حال معنوی و حال و هوای دوست داشتنی سفر عمره است که فکر میکردم به قدر توان بضاعت قلمم میتوانم آن را روایت کنم.
وی با اشاره به اینکه مجموعه این دلایل من را سوق داد به اینکه این سفرنامه را بنویسم افزود: البته این سفرنامه، سفرنامه حج نیست بلکه سفرنامه عمره است و من خیلی توی بازار ندیده بودم که از سفر عمره سفرنامهای وجود داشته باشد. سفر حج ساز و کار شناخته شدهای دارد، قدمتی به قدمت تاریخ اسلام دارد، موعدش ساز و کار مشخص دارد اما سفر عمره اصطلاحا دلیتر است یعنی نه از جهت تقویمی محدودیت خاصی دارد و از جهت زمانی هم یک سفر ده روزه مختصرتر است که کیفیتش را با سفر حج متفاوت میکند برای همین به نظرم جای یک سفرنامه عمره در تولیدات اخیر بازار نشر هم خالی بود که این هم مزید بر علت شد که من این سفرنامه را بنویسم.
نویسنده سفرنامه «آواز حجاز» تصریح کرد: من اساساً زیاد کتاب میخوانم و سفرنامههای زیادی از جمله سفرنامههای حج هم خواندهام که شاخصترینهایش به نظرم «خسی در میقات» جلال آل احمد «سفر به قبله» آقای بهبودی و «خال سیاه عربی» آقای حامد عسکری است. این سه به نظرم سفرنامههای شاخصی بودند و یک تعداد دیگری سفرنامه را در این فضا مطالعه کرده بودم و با سیاق کلی نوشتن سفر در سرزمین وحی آشنا بودم.
وی در پاسخ به این سوال که آیا از سبک نویسندگی فردی بهره گرفتهاید یا خیر؟ گفت: خیر. من در این کتاب تلاش کردم که سبک و قلم خودم را پیدا بکنم و توسعه دهم یعنی به دنبال تقلید از نویسنده مشهوری نبودم البته که همه خواندههای ما و همه آموختههای ما، در نهایت در نوشته هایمان منعکس میشود و از این واقعیت گریزی نیست اما در مجموع به دنبال تقلید یا در واقع پیروی از نویسنده خاصی نبودم.
سلطانی با بیان اینکه عربستان در سالهای اخیر به شدت و با هزینههای زیاد مظاهر مدرنیسم را به کشور خودش وارد کرده ادامه داد: از همان لحظات ابتدایی که ما وارد عربستان شدیم و در فرودگاه مدینه اولین مواجه را با عربستان سعودی داشتیم تا لحظه آخر، این مظاهر جلوه های پرخرج و پر زرق و برق دیده میشد. شاید مهمترین نمادش هم برج ساعت است که در چند متری مسجد الحرام ساخته شده و به نحوی بشود گفت نماد تسلط مدرنیسم غربی بر سرزمین وحی است که در کتاب مفصل به مسئله پروژه ساعت پرداختهام.
وی بیان کرد: در واقع کشوری که زائر با آن مواجه میشود کشوری شیک و پر زرق و برقی است به خصوص در سالهای اخیر و با سیاست های تازه دولت عربستان اما با وجود این پیشرفت ظاهری همچنان نوعی از بدویت و نوعی از آسیب جدی و همچنین نوعی از چالش در مدل اداره حرمین شریفین دیده میشود. برای مثال یک مسئله خیلی سادهای که در تمام مشاهد مشرفه ما حل شده است مسئله کفشداری است و اینکه زائر در واقع با کفش وارد مکان مقدس نشود و این مسئله در عربستان حل نشده است و بعضاً تصاویر نه چندان خوبی از طواف برخی زوار با کفش حول مسجد الحرام دیده میشود.
نویسنده سفرنامه «آواز حجاز» مسئله رعایت بهداشت محیط را از چالشهای عربستان خواند و تصریح کرد: همه این ادعاهایی که در مدیریت حرمین شریفین دارند دچار چالش های جدی است و اساساً پدیدهای که در کشور به اسم خادم حرم وجود دارد که یک فرایند افتخاری است که انسان ها مشرف میشوند به خدمت مشاهد مشرفه و برای خیلی ها در ایران آرزوست که به این جایگاه برسند آنجا وجود ندارد و تمام ساز و کارهای مدیریت مشاهد مشرفه را شرطهها یا پلیسهای سعودی انجام میدهند که به نظر این خودش نمادی از توسعه نیافتگی فرهنگی است یعنی در کشوری که مقدسترین اماکن مسلمانان جهان را دارد شما از پدیده خادم و خدمت به زوار ردی نمیبینید و همه چیز با شرطه و پلیس و ایدههای امنیتی پیگیری میشود.
وی نگاههای متحجرانه ای که در مدیریت دو شهر مکه و مدینه وجود دارد را یادآور شد و اظهار کرد: مدیریت مکه و مدینه نشان میدهد عربستان با وجود همه تلاشهایی که برای مدرن شدن داشته اما همچنان توسعه فرهنگی در این کشور جای کار بسیار دارد یعنی هنوز باید این کشور از جهت فرهنگی توسعه پیدا کند. من فکر میکنم اگر ایرانیها مشرف بشوند به این سفر که الحمدالله هر سال هم تعداد قابل توجهی میشوند خیلی زود دلشان برای کشور خودمان، فرهنگ خودمان، حال و هوای خودمان و حتی صدای اذان در کوچه پس کوچههای کشور خودمان تنگ میشود یعنی حتی تا این حد هم جزئیات فرهنگی تفاوت دارد و نوعی از توسعه نیافتگی در رفتارهای فرهنگی عرب عربستان را میتوان مشاهده کرد.
سلطانی با اشاره به اینکه نوعی از جمود و خشکی در رفتار و فهم مناسک و آیین های دینی این کشور وجود دارد گفت: این موارد باید در عربستان اصلاح بشود. عربستان کشور عجیبی از جهات مختلف است. عربستان یکی از دو کشور جهان است که نام یک خاندان روی کشور است یعنی عربستان سعودی و اردن هاشمی تنها کشورهایی در جهان که نام یک خاندان روی آنهاست و قدرت دست یک خانواده است و اساساً از مردم سالاری، حقوق بشر یا در واقع مفاهیم این چنینی در عربستان نمیشود حرف زد. بنابراین فکر کنم که شاید هنوز عربستان از جهت فرهنگی در همان حال و هوای «خسی در میقات» باشد ولی از جهت ظاهری مدرن و به روز شده است و خوش جلوه میدهد.
وی ادامه داد: حتی ما برای زیارت مشاهد مشرفه به خصوص قبرستان بقیع دچار چالش بودیم و اگر مثلاً میدیدند که شما کتاب دعایی باز کردید و دارید دعایی میخوانید برخورد می کردند. اول تذکر میدادند بعد تذکر سفتتر و بعد حتی اخراج از محیط قبرستان. ورود به قبرستان بقیع محدود است و دوبار در روز درب آنجا را باز میکنند و شما باید به سبک یک راهپیمایی فقط دور قبرستان دور بزنید و از درب دیگری خارج شوید یعنی اساسا امکان توقف و توجه زیارت وجود ندارد به خصوص اگر ببینند که شیعیان در مقابل مزار چهار امام معصوم حضرت امام حسن (ع)، حضرت امام باقر (ع)، حضرت امام صادق (ع) و حضرت امام سجاد (ع) می ایستند برخورد میکنند.
نویسنده سفرنامه «آواز حجاز» با اشاره به اینکه سختگیری ها نسبت به آن چیزی که از گذشته تعریف میشود کمتر شده است افزود: مثلا یک موضوع ساده مسئله فیلمبرداری و عکاسی در مشاهد مشرفه بوده که سابقاً در عربستان ممنوع بوده ولی الان راحت است و محدودیتی ندارد. نحوه تذکر دادن و نحوه مواجه با زائران شیعه هم از ابتدا خشن نیست یعنی اول یک تذکری میدهند بعد اگر شما تبعیت نکنید تذکر جدی تری میدهند و بعد حالا برخورد سفت تر. با وجود سختگیری هایی که وجود دارد تلاش میکنند آن مدل دینداری خودشان را به تمام زائرانی که از کشورهای دیگر مشرف میشوند تحمیل کنند. عربستان مدل و الگوی خودشان را الگوی درست میدانند و انتظار دارند که همه مسلمانان به همان سبک زیارت بکنند.
وی تصریح کرد: من در طول این سفر هم به صورت صوتی , هم به صورت مکتوب خاطراتم را ثبت میکردم که بعد از اینکه سفر تمام شد در واقع یه پایگاه دادهای داشته باشم که همان مبنای نوشتن کتاب شد. بر مبنای آن پایگاه داده، من سیناپس کتاب را انجام دادم و اینکه در هر فصل چه محتوایی گفته بشود و چه بخشی از سفر روایت بشود را تعیین کردم و بعد شروع کردم به نوشتن فرایند تالیف کتاب که تقریبا نزدیک ۵ ماه طول کشید.
سلطانی از میزان استقبال از کتابش گفت و ادامه داد: الحمدالله استقبال از کتاب خوب بوده و صادقانه عرض کنم از تصوری که من داشتم فراتر بوده است. هم دوستانی که این تجربه را داشتند و این سفر را تجربه کردند و هم جمعی از فعالین فرهنگ و هنر کتاب را خواندند و هم اینکه در فضای مجازی واکنشهای مثبت و دلگرم کنندهای میبینم و خیلی امیدوار شدم.
وی بیان کرد: سفرنامه نویسی برایم جذاب است و امیدوارم بتوانم تکرارش کنم اما مهمتر از سفرنامه نویسی برای من این است که آن دغدغهها و ایدههایی که دارم را بتوانم به شکلی هنرمندانه که برای مخاطب جذاب باشد بیان و بازگو کنم. این سفرنامه برای من بهانهای بود که اولاً از تجربه زیارت حضرت رسول (ص) و ائمه (ع) عزیز در بقیه یک روایت تا حد امکان هنرمندانه ارائه دهم که امیدوارم هنرمندانه باشد. سعی من این بود که این روایت سویه های هنری پیدا کند و اینکه واقعا محقق شده یا نه را باید مخاطبان و کارشناسان نظر بدهند.
نویسنده سفرنامه «آواز حجاز» در پایان سخنانش تصریح کرد: سعی کردم تا حدی به این سوال که آیا اساساً عربستان میتواند الگوی توسعهای برای ما باشد پاسخ بدهم. آواز حجاز برای من دو معنی دارد یک معنیاش آن نغمه ملکوتی زیارت مشاهد مشرفه مکه و مدینه است که واقعا مثل یک نغمه بهشتی میماند و به نظرم هر مسلمانی باید خودش را در معرض آن قرار بدهد تا تجربه زیسته خودش در جهان دینداری را کامل و تقویت بکند از سوی دیگر اما آواز حجاز به نظر من این آواز بلند و بعضا پر طنین و البته پرطمطراق دولت عربستان سعودی است که در منطقه غرب آسیا و البته در سطح جهان بلند شده و با ادعاهایی، با آرزوهایی، با ایدههایی در جهان سر بلند کردند و سر برآوردند که این آواز حجاز را هم باید شنید، یعنی آواز حجاز برای من هر دو معنی را داشت؛ هم یک جنبه معنوی و دینی و هم یک جنبه زمینی، اقتصادی و اجتماعی که به دست دولت عربستان سعودی دارد در جهان شنیده میشود.
انتهای پیام/
نظر شما