به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، پس از یک وقفه حدودا پنج ماهه، دور جدید مذاکرات هستهای بین ایران و 4+1 در وین آغاز شد. علیرغم استقبال طرفین از شروع مجدد مذاکرات، به اعتقاد بسیاری از تحلیلگران بینالمللی امکان دستیابی به نتایج ملموس حداقل در آینده نزدیک وجود ندارد. در همین راستا، مذاکره کنندگان ایرانی لغو همه تحریمها و تضمین خروج مجدد آمریکا از توافق در آینده را به عنوان تنها راه احیای برجام معرفی میکنند؛ در مقابل آمریکا –که در دوران ترامپ از توافق خارج شد و اکنون به طور مستقیم در مذاکرات حضور ندارد- بازگشت ایران به تعهدات برجامی را ضروری میداند.
گروه بین الملل خبرگزاری ایسکانیوز به منظور بررسی بیشتر مواضع طرفین و چشم انداز مذاکرات مصاحبهای با دکتر «تیم اندرسون» -استاد دانشگاه در استرالیا و مدیر یک مرکز مطالعاتی در سیدنی- انجام داد. لازم به ذکر است که ایشان بیش از 30 سال سابقه تدریس و پژوهش در حوزه خاورمیانه دارد و مطالب ایشان در نشریات و رسانههای مشهوری از قبیل گاردین، گلوبال ریسرچ، المیادین و ... منتشر میشود. یکی از مشهورترین تالیفات ایشان «جنگ کثیف علیه سوریه» نام دارد.
متن کامل این مصاحبه بدین شرح است:
- با توجه به مواضع دو طرف مذاکرات هستهای –اصرار ایران بر لغو تحریمها و تاکید آمریکا بر بازگشت ایران به تعهدات برجامی- به عنوان شرط احیای توافق هستهای، چقدر میتوان امیدوار به نتیجه مذاکرات پیشرو بود؟
از نظر من علیرغم اینکه مذاکرات ادامه دارد، اما برجام مرده است. گفتوگوها فقط برای این که طرفین مقصر نابودی آن را مشخص کنند، ادامه دارد. ایران برای مدتی به آن پایبند بود و سپس بر اساس آنچه در معاهده مجاز شمرده شده بود، خروج تدریجی را آغاز کرد. ایالات متحده در دوران ترامپ این توافق را «پاره کرد» و دولت بایدن هیچ نشانهای مبنی بر تمایل به بازگشت به شرایط اولیه نشان نداده است. واشنگتن و پادوهایش در اروپا مدام از موضوعات جدیدی مانند مهار فناوری موشکی ایران صحبت میکنند. این تلاش برای خلع سلاح یک جانبه غیرعادی است و خوشبختانه روسیه و چین دیگر از آن حمایت نمیکنند. اعتبار واشنگتن در چنین موضوعاتی به طور جدی آسیب دیده است. گزارشها حاکی از آن است که ولادیمیر پوتین -رئیس جمهور روسیه- گفته است: «هر چیزی که ایالات متحده به آن دست بزند به عراق یا لیبی تبدیل میشود». حتی برخی از اروپاییها در توجیه استدلالهای هستهای واشنگتن مشکل دارند؛ زیرا این استدلالها استانداردهای دوگانه و غیرمسئولانه هستند.
اما دلیل واقعی ناسازگاری بایدن این است که مذاکرات هرگز درباره صنعت هستهای ایران نبود، بلکه تلاشی برای محدود کردن نفوذ ایران در منطقه بود. آمریکا که در پروژه «خاورمیانه جدید» خود با ضررهای همه جانبه روبرو بود، نمیخواست فرصتی دیگری را برای حمله به نقش منطقهای ایران از دست بدهد. اما این امر کمکی به آنها نکرد. در واقع، بایدن ایده کلی ترامپ در مورد توافق اولیه را پذیرفته است، اما با زبان جدیدی که مشخصه آمریکای شمالی است. من معتقدم که مذاکرات با شکست و با امتناع آمریکا از پذیرش مسئولیت دوگانگی خود به پایان خواهد رسید. تکبر حسن نیت را تضعیف میکند.
- در صورت شکست مذاکرات هستهای چه سناریوهایی متصور خواهد بود؟
مستعمره نشینان اسرائیلی که از عقب نشینی بایدن از افغانستان و خسارات وارده در سوریه و یمن نگران شدهاند، درخواست حملات تروریستی جدید علیه ایران را با عنوان «طرح ب» پیشنهادی برای برجام مطرح میکنند. کشتار و تروریسم برای واشنگتن همیشه «روی میز» بوده است. با این حال بسیاری از کارشناسان غربی معتقدند که از نظر استراتژیک، واقعا «طرح ب» وجود ندارد.
من معتقدم واشنگتن در حال برنامهریزی یک عقب نشینی استراتژیک نسبی است؛ به ویژه با هدف تلاش برای ترمیم تصویر آسیب دیده خود در جهان. این عقب نشینی در حال حاضر باعث ایجاد نگرانی عمیق در میان دوستان منطقهای آمریکا شده است.
این امر در عمل به معنای خروج نیروهای آمریکایی از سوریه و عراق و نوعی آتشبس در یمن پس از عقبنشینی کابل است. واشنگتن میتواند محاصره اقتصادی خود را حفظ کند، به حمایت از گروههای تروریستی نیابتی خود ادامه دهد و از «متحدان» منطقهای خود بخواهد که جنگ را ادامه دهند. اما تفویض چنین وظایفی عمدتا نمادین خواهد بود. اردوغان و خاندان سعود مجبور خواهند شد معاملات خود را قطع کنند. نمایندگان کرد در سوریه به درستی نگران هستند که خروج آمریکا منجر به تجزیه آنها شود. وقتی مشخص شود که آمریکا نمیتواند به این راحتی وارد یک جنگ ناامیدکننده و گستردهتر شود، اسرائیلیها باید تهدیدات خود علیه ایران را مورد بازنگری قرار دهند.
با این حال، عنصر عدم اطمینان در مورد رژیمی که نتوانسته سوریه را نابود کند یا یمن را تحت سلطه خود درآورد، اما همواره ایران و چین را تهدید میکند، وجود دارد. آیا این یک محاسبه عقلانی است یا یک تعصب کور که فقط میتواند ناپلئون و هیتلر را در ذهن ما تداعی کند.
- اخیرا صحبتهایی در خصوص تاثیر مذاکرات بین ایران و عربستان بر مذاکرات هستهای مطرح میشود. فکر میکنید به نتیجه رسیدن مذاکرات بین دو کشور بر دستیابی به توافق هستهای تاثیری خواهد داشت؟
به نظر من سعودیها هیچ تاثیر واقعی بر مذاکرات هستهای ندارند و نمیتوانند چیزی به آن اضافه کنند. واشنگتن قبلا همه «سرمایه سیاسی» خود که میتوانست از برجام داشته باشد را سوزانده و ریاض نیز به نوبه خود بر حفظ خود متمرکز شده است.
گفتوگوهای ایران و عربستان از منظر کاهش تنش و آنچه روسها پروژه «امنیت جمعی» خلیج فارس مینامند، اهمیت دارد. این به معنای بازگشت به قوانین بین المللی در منطقه است. مطمئنا رژیم سعودی در مواجهه با خسارات بزرگ در سوریه و یمن «در موضع ضعف» قرار دارد.
با این وجود، نباید نوعی توافق بین ایران و سعودیها را دست کم گرفت؛ زیرا پایان دادن به درگیریها و بازگشت به هنجارهای بین المللی بسیار مهم است. اما باید بدانیم که خاندان سعود اراده سیاسی مستقلی ندارد. این شرکت خانوادگی عمدتا پنجه گربه نفتخیز واشنگتن است. هنگامی که ایالات متحده در حال حمله باشد، دندانهای تیز خود را بیرون میآورد؛ اما زمانی که ایالات متحده در حال عقب نشینی باشد، فرار میکند و فقط پوست خود را نجات دهد. از نظر من که اینطور است.
انتهای پیام/
نظر شما