به گزارش خبرنگار سیاسی ایسکانیوز، مقامهای وزارت امور خارجه در زمان طراحی و تصویب برجام بارها تأکید کرده بودند که قطعنامهها و تحریمهای سازمان ملل برای همیشه لغو خواهد شد و امکان بازگشت آن وجود نخواهد داشت. با این حال، تحولات اخیر نشان داد که این ادعا با واقعیتهای جاری صحنه بینالملل همخوانی ندارد.
بیشتر بخوانید؛
پرونده هستهای در دوره جدید از معبر شعام میگذرد/ ضرورت مدالیته برای همکاری با آژانس
اکنون، بیش از هر زمان دیگری، نگاه تحلیلگران را متوجه اظهارات و عملکرد تیم مذاکرهکننده ایرانی است؛ تیمی که با هدایت محمدجواد ظریف ـ وزیر امور خارجه وقت و یکی از معماران اصلی برجام ـ مسیر توافق را ترسیم کرد. تفاوت موجود میان وعدهها و نتایج حاصلشده، پرسشهای جدی را در جامعه و میان نخبگان سیاسی ایجاد کرده است.
لغو یا تعلیق؟ فرانچسکو کیست؟
پس از امضای برجام در سال ۱۳۹۴، یکی از مهمترین مباحث مطرح در فضای سیاسی و رسانهای کشور این بود که آیا تحریمها و قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران بهطور کامل لغو خواهند شد یا صرفاً تعلیق میشوند؟
در آن روزها، محمدجواد ظریف ـ وزیر امور خارجه وقت ـ بارها و بهطور رسمی بر این نکته تأکید داشت که برجام به معنای لغو کامل تحریمهاست و هیچگاه بازگشت آنها در دستور کار قرار نخواهد گرفت. وی حتی در صحن علنی مجلس شورای اسلامی، با صراحت این موضوع را به نمایندگان و افکار عمومی یادآور شد.
با این حال در سال ۱۴۰۰، ظریف اذعان داشت که در متن برجام به جای واژه «لغو»، از کلمه «تعلیق» استفاده شده است؛ موضوعی که عملاً معنای متفاوتی از آنچه در ابتدا به جامعه و نمایندگان مجلس القا میشد، داشت. افزون بر این، وی در تابستان ۱۴۰۴ مدعی شد که پیشنهاد استفاده از واژه «تعلیق» به جای «لغو» نه از سوی تیم ایرانی، بلکه از جانب فردی به نام «فرانچسکو» ارائه شده است.

ماشهای که ظریف انکار میکرد، چکانده میشود؟
پس از امضای برجام، یکی از موضوعات جنجالی میان سیاستمداران داخلی، «مکانیسم ماشه» بود؛ ابزاری که تحریمها و قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران را بدون امکان اعتراض ایران و حتی بدون امکان وتوی چین و روسیه که از اعضای دائمی شورای امنیت سازمان ملل هستند، میتواند به جریان بیندازد. با این حال، محمدجواد ظریف بارها وجود این مکانیسم را نفی کرد و در سال ۱۳۹۴ در صحن علنی مجلس اعلام کرد که قطعنامه ۲۲۳۱ هیچگونه اقدامات تنبیهی علیه ایران ندارد.
وزیر امورخارجه دولت حسن روحانی که در ابتدا مدعی بود مکانیسم ماشه اساساً وجود ندارد، پس از خروج آمریکا از برجام مدعی شد این مکانیسم قابلیت عملیاتی شدن ندارد و در سال ۱۳۹۹ نیز در یک برنامه تلویزیونی اظهار داشت که اساساً نام «مکانیسم ماشه» در متن برجام ذکر نشده است.
اکنون، در شرایطی که مکانیسم ماشه احتمالا اجرا خواهد شد، ظریف در توئیتی منتقدان را به خدا واگذار کرده و در تابستان ۱۴۰۴ نیز در مصاحبهای گفته است: «میگویند که ما هزینه کرده بودیم؛ از نظر هستهای که ما روزی که به شما تحویل دادیم از روزی که از دولت آقای احمدینژاد تحویل گرفتیم وضعمان بهتر بود چرا آنوقت خارج نشدید از برجام اگر برجام اینقدر خسارتبار بود؟ الان هم اتفاقی نمیافتد که، الان برمیگردیم به قطعنامههای «کاغذپاره». مشکلتان چیست؟
گنجاندن اسنپبک در برجام باعث انتقادات زیادی به سوی ظریف روانه کرده با این حال فاطمه مهاجرانی سخنگوی دولت در برابر موج انتقادات، وی را «سرباز نظام» نامیده است. لقبی که با واکنش تند حمید رسایی، چهره شاخص جبهه پایداری در مجلس روبرو شد. وی در کانال تلگرامی خودش در اینباره نوشت:«به نظر شما کسی که توانسته مکانیسم ماشه را در برجام بگنجاند، سرباز کدام نظام است.»
با تمام این جدلها مکانیسمی که در روزهای امضای برجام توسط حسن روحانی و محمدجواد ظریف انکار میشد و بسیاری از کارشناسان نسبت به آن هشدار داده بودند، امروز در آستانه فعال شدن است.

رویای ماندن آمریکا در برجام
پس از انتخاب دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا در سال ۲۰۱۶، نگرانیها درباره آینده برجام افزایش یافت، چرا که ترامپ پیش از ورود به کاخ سفید یکی از منتقدان سرسخت توافق هستهای بود. با این حال، محمدجواد ظریف در سال ۱۳۹۴ و در پاسخ به پرسشی از سوی یکی از کارشناسان حوزه بینالملل درباره امکان خروج دولت جدید آمریکا از برجام، با اطمینان گفت: «اطمینان میدهم که آمریکا نمیتواند از برجام خارج شود.»
با این حال، در سال ۱۳۹۷ ترامپ رسماً از برجام خارج شد و نشان داد پیشبینی ظریف با واقعیت فاصله داشت. البته وی در سال ۱۳۹۹، دوباره گفت: «ما پیشبینی میکردیم که ترامپ از برجام خارج شود.»
همچنین ظریف در تحلیل دلایل خروج ترامپ در شهریور ۱۳۹۸ گفته بود که دلیل این تصمیم رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا، شخصی و مرتبط با میراث اوباما بوده، اما در سال ۱۴۰۳ گفت که این خروج به ترامپ تحمیل شده است.

انجام تعهدات برجامی توسط کشور های اروپایی

ادعاهایی نظیر آنکه بخشی از مفاد برجام به وی اطلاع داده نشده، یا اینکه شخصی به نام «فرانچسکو» پیشنهاد استفاده از واژه «تعلیق» به جای «لغو» را مطرح کرده یا حتی سخنان اولیهاش مبنی بر اینکه قطعنامه ۲۲۳۱ هیچگونه بار تنبیهی برای ایران ندارد، این روزها افکار عمومی جامعه را با پرسشهای جدی مواجه کرده است.
در حالی که برجام بهعنوان مهمترین توافق بینالمللی تاریخ معاصر کشور شناخته میشود ـ انکار تعبیه مکانیزم ماشه از سوی کشورهای غربی و عدم توضیح درباره آن از سوی سیاستمدار کارکشتهای مانند ظریف، این روزها تبدیل به دستمایه انتقادات جدی مخالفان سیاسی دولت شده و چنین هزینهسازی از سوی یک دیپلمات برجسته و شناخته شده در عرصه بینالمللی بسیار دور از انتظار است.
هر چند اخلاق حکم میکند که تلاشهای محمدجواد ظریف در طی دوران وزارت، پیش و پس از آن نادیده انگاشته نشد و هیچ منتقد منصفی نیز هنگامی که عینک نقد عملکرد وی در برجام را به چشم میزند، هرگز از آن تلاشها چشمپوشی نمیکند اما واقعیت عینی این است که تا ۵ مهر ۱۴۰۴ - زمان نهایی فعال شدن مکانیزیم ماشه - فرصت اندکی باقی مانده است و حتی اگر تلاشهای دیپلماتیک در این بازه محدود به نتیجه برسد، این مکانیزم صرفا برای یک دوره شش ماهه به تعویق میافتد و سیکل معیوب تهدیدها همچنان ادامه دارد و زندگی جامعه ایرانی را دستخوش تحولات ناخوشایندی میکند.
نکته تاسفبار ماجرا این جا است که بین واقعیت ذهنی ظریف از برجام و واقعیت عینی آن که این روزها به یکی از چالشیترین مسائل کشور تبدیل شده است، فاصله بسیار زیادی افتاده است و ظریف در برابر این فاصله پرنشدنی صرفا سکوت کرده و منتقدان را به خدا واگذار میکند.
این سکوت وی بیش از آنکه حامل پیامی معنادار برای تحلیلگران، حامیان و منتقدان منصف باشد، زمینه فریادهای مخالفانش را بیش از پیش بلند کرده است؛ فریادهایی که همواره چهره واقعیت را میپوشاند. افکار عمومی جامعه در چنین وضعیت مبهمی از فردی که روزگاری قهرمان دیپلماسی کشور نامیده شد، انتظار دارد با مشتی پر از ادله محکمه پسند به صحنه بیاید و از واقعیت بگوید تا انبوهی از ابهامات رنج مضاعفی برای دلسوزان کشور و مردم کوچه و بازار نشود.
انتهایپیام/
خبرنگار: علیرضا همتی بهار
نظر شما